زیان سنگین کارخانجات تولیدی شهید قندی به سهامداران!

بورس نیوز:
مگر از سهامداران اجازه گرفتید که بر روی شرکتها و سازمانهای یک کشور ضعیف و نابود شده سرمایه گذاری کردید؟ آن وقت میگویند چرا اقتصاد ایران رشد و توسعه پیدا نمیکند؛ همین که با کشورهای ضعیف و ناتوانتر از خودمان تجارت و همکاری کنیم، یعنی مسیر رشد طولانیتر خواهد شد و سود زیادی برای مردم و کسب و کارها نخواهد داشت. مگر کشور برای صادرات قحط است که افغانستان، سوریه و عراق را انتخاب میکنیم؟ کشوری مثل ترکیه بدون هیچگونه معادن و ذخایر استراتژیک، محصولات خود را به آمریکا و اروپا صادر میکند و دلار میگیرد، آن وقت کارخانجات تولیدی شهید قندی از ایران به جای تجارت با کشورهای باثبات و رو به رشد، سوریه را در اوج بحران انتخاب میکند!
شرکتی که فقط یک سوم ارزش بازار بورسی خود فروش دارد، باید به فکر گسترش و بهبود تجارت با مشتریان قوی و معتبر باشد، نه اینکه کابلهای با ارزش خود را به کشورهای فلاکت زدهای بفروشد که نه قرارداد رسمی را قبول دارند و نه از شراکت و تجارت چیزی سر در میآورند! الان ۵۰۰ میلیارد تومانی که به جیب محمد جولانی و دولت سوریه رفت، حاصل اعتماد و خون دل خوردنها بود که بی نتیجه ماند و سود سرمایه مردم نصیب دولتمردان سوریه شد. قسمت دردناک ماجرا میدانید کجاست؟ اینکه با هزار مشکل اقتصادی و تولید، محصولی را نسیه فروخته و بهایش را خرد خرد با هزار منت پرداخت کنند.
اکثر سرمایه گذاریهایی که ایران و روسیه بر روی طرحهای اقتصادی سوریه داشتند، شکست خورد و عایدی خاصی نداشت! به عنوان نمونه، دولت سوریه نتوانست بودجه لازم برای مشارکت خود در معاملات بخش برق با ایران و روسیه را تامین کند که این امر باعث شد ایران و روسیه از آن پروژهها خارج شوند. سقوط بشاراسد و به روی کار آمدن ابومحمد الجولانی به ضرر و زیان کارخانجات تولیدی شهید قندی هم تمام شد و فرآیند وصول مطالبات از وزارت اتصالات و شرکت مخابراتی سوریه با شرایطی که این کشور دارد، بسیار دشوار و به اعتقاد برخی از افراد ناممکن به نظر میرسد.
کارخانجات تولیدی شهید قندی در آبان ماه سال ۱۳۶۳ با هدف تولید انواع کابلهای مخابراتی مسی، کابلهای مخابراتی نوری و توسعه ارتباطات درشهر یزد تاسیس گردید. شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات با نماد ومعادن در بورس، بزرگترین سهامدار کارخانجات تولیدی شهید قندی با نماد بکام است و ۷۷ درصد از کل سهام شرکت را به ارزش روز ۲ هزار و ۲۳۳ میلیارد تومان در اختیار دارد. این شرکت با نسبت قیمت به سود ۲۴ واحد و قیمت به فروش ۲.۹ واحد فعالیت میکند که نسبت به رقبا سودآوری کمتر و ارزش بازار اشباع شدهای دارد.
۵۰۰ میلیارد تومان زیان، نتیجه صبر و اعتماد!
شرکتهای کوچک و رشدی، محکوماند به کنترل هزینهها و گسترش بازار فروش که منجر به افزایش سود خالص و ثروت سهامداران شود و ارزش افزودهای هم برای اقتصاد کشور ایجاد کند، نه اینکه سرمایه مردم را خرج مخابرات و توسعه ارتباطات سوریه کنیم! مطالبات کارخانجات تولیدی شهید قندی ۱۳.۴ میلیون یورو معادل ۱۲۰۰ میلیارد تومان بود که ۸ میلیون یورو با هزار مکافات دریافت شده، اما ۵.۴ میلیون یورو معادل ۵۲۴ میلیارد تومان وصول نشده است و فعلا اختیار آن به دست تحریر الشامیها افتاده است.
مطالبات شرکت از وزارت اتصالات و مخابرات سوریه بر مبنای یورو است که متاسفانه نرخ آن روز به روز افزایش میابد و اگر وصول نشود، ممکن است ارزش مطالبات سوخت شده از هزار میلیارد تومان هم عبور کند که این پولها سود سرمایه گذاری سهامداران مظلوم است.
با ۵۰۰ میلیارد تومان بسیاری از طرحهای توسعه را میتوان تکمیل کرد، خانههای سازمانی ساخت و بر روی داراییهای مولد به عنوان پشتوانه سرمایه گذاری کرد که متاسفانه مدیران و تصمیم گیران شرکت با یک قرارداد و عرض ارادت به دولت سوریه ۵.۴ میلیون یورو پول سهامداران را آتش زدند! با همین پول از دست رفته میتوانستیم دو خط تولید میکروداکتی با ظرفیت سالانه ۹۰ هزار کیلومتر راه اندازی کنیم که با میانگین P/E فرضا ۵ واحد میتوانستند فقط از طریق همین دو خط تولید سالانه ۱۰۰ میلیارد تومان سود ساخته و به حساب سهامداران واریز کنند، اما این کار را نکردند؟!
آیا مدیران به اوضاع مالی شرکت واقف هستند؟
فاجعه آور است که حسابهای دریافتنی کارخانجات تولیدی شهید قندی در ۹ ماهه ۱۴۰۳ از مبلغ فروش بالاتر رفته و به ۸۰۶ میلیارد تومان رسیده است؛ در واقع مطالبات شرکت از سوریه و تعداد اندکی از شرکتهای کوچک ایرانی ۶۴ میلیارد تومان از فروش بیشتر است و همین ارقام ناتوانی مدیران شرکت را در انتخاب درست مشتری و وصول مطالبات نشان میدهد! میانگین دوره گردش مطالبات شرکت هر ۲۵۷ روز یکبار است که نشان میدهد محصول فروخته شده حداقل ۲۵۷ روز طول میکشد تا تسویه حساب شده و مطالبات ناشی از آن، تسویه شود.
واقعا دردناک است که یک شرکت بدون اجازه سهامداران، بررسی موشکافانه اوضاع کشورها و مشتری، محصولات خود را به ناکجا آباد فروخته و بهای آن را نتواند دریافت کند! مطالبات شرکت از مشتریان به ۸۰۶ میلیارد تومان رسیده که ۴.۲ برابر سود خالص ۱۴۰۲ میشود و جالب است بدانید صنعت تولید دستگاه آلات برقی به دلیل نسیه کار کردن، اساسا مشکل وصول مطالبات دارد، از ایران ترانسفو گرفته تا دانش بنیان پویا نیرو همه مشکل دریافت حق الزحمه دارند، اما اوضاع کارخانجات تولیدی شهید قندی نسبت به همگروهیهای خود اصلا جالب نیست!
دیگر از ترانسفو که نسیه کار نداریم؟ ایران ترانسفویی که خرج و مخارج خود را با هزار مکافات از نهادها و ارگانهای دولتی تامین میکند، نسبت گردش مطالبات بهتری نسبت به کارخانجات تولیدی شهید قندی دارد. متاسفانه گردش مطالبات این شرکت از کل صنعت پایینتر بوده و حسابهای دریافتنی نسبت به فروش اوضاع خوبی ندارد؛ یعنی عملا یک شرکت کاملا وابسته به نسیه را مشاهده میکنیم که اگر فرضا ۵۰۰ میلیارد تومان فروش آن را سوریه پرداخت نکند، اوضاع مالی شرکت با وجود تمام هزینهها به هم ریخته و آن سود ناچیز سالانه هم به سهامدار خرد تعلق نمیگیرد!
سقوط ۷۰ درصدی قیمت سهام، پاداش حمایت مردم!
تا کی باید صبر کرد تا شرکت ۵۰۰ میلیارد خود را از تحریرالشامیها دریافت کند و سهامداران عمده هم از قیمت سهام کارخانجات تولیدی شهید قندی با نماد بکام حمایت کنند؟ چرا کسی پاسخگو نیست؟ قیمت سهم یک سوم ATH سال ننگین ۱۳۹۹ معامله میشود و طی دو سال اخیر، حدودا ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است؛ البته ناگفته نماند سهام شرکت یک رشد ۴۰۰ درصدی در سال ۱۴۰۱ داشت، اما به درد نمیخورد! ضرر و زیان سهامداری که فرصت خرید طلا، دلار، اجناس فلزی و غیرفلزی، انواع صندوقها و کالای معیشتی را با سودهای هزار درصدی از دست داده را دقیقا چه کسی گردن میگیرد؟ فرضا ۱۰۰ میلیون تومان در صندوق درآمد ثابت با کمترین سود بازاری که میشود ۳۴ درصد سرمایه گذاری میکردید، پس از ۵ سال به ۴۳۲ میلیون تومان میرسید؛ اما متاسفانه سهام بکام علاوه بر اینکه سود نداد، ۷۰ درصد هم ضرر وارد کرد و ۱۰۰ میلیون را به ۳۰ میلیون رساند که با احتساب نرخ تورم، تقریبا ارزش سرمایه گذاری به صفر رسیده است!
از فروش صلواتی و نسیه کاری تا وصول یکساله مطالبات!
همه میدانیم شرکتی که با ۵۰۰ میلیارد تومان نسیهها کار میکند و میانگین دستمزد ۱۴ میلیون تومانی ۳۵۸ نفر را با هزار منت و متوسل شدن به دعا پرداخت میکند، قطعا در تقسیم سود سالانه بین سهامداران خرد و حمایت از قیمت سهام به تق و لق میافتد! چرا فکر میکنید تحلیل بنیادی (البته بدون اتکا به اکسل و با توجه به همه ابعاد شرکت) تاثیری در شناسایی سهام ارزنده ندارد؟ بله کاملا قبول داریم که در این اوضاع اقتصادی کشور و ساختار ناسالم بازارهای مولد داخلی تحلیلها تا حد زیادی منجر به سود قابل توجه نمیشود، اما حداقل نسیه کارها و شرکتهایی که درآمد عملیاتیشان در هوا معلق مانده را شناسایی کرده و از سرمایه گذاری بر روی آنها پرهیز میکنیم تا ۵۰۰ میلیارد تومان از حق ما سهامداران خرد را با سلام و ارادت گفتنها خیرات نکنند! شاید گفتن این جمله خوشایند نباشد، اما تجربه معامله گری میگوید معمولا چنین شرکتها (از کلاهبردار گرفته تا نسیه کار و رانت خوار) از لحاظ قیمت سهام، سود تامین مالی و سودآوری آخر و عاقبت خوشی برای سهامداران مظلوم و همیشه در ضرر ندارند ...
هادی بهرامی، پژوهشگر بازار سرمایه



