جایگاه نقدینگی در بازار سرمایه کجاست؟

به گزارش بورسنیوز؛ بهطور معمول رشد سهمهای کمتراکنش بهطور همزمان اتفاق نمیافتد و نقدینگی سرمایهگذاران حقیقی همواره در میان صنایع و سهمهای کوچکتر بازار در حال جابجایی است. با توجه به اشباع فروش در نمادهای پرتراکنش، این سوال مطرح میشود که آیا این موضوع میتواند فرصتی برای خرید آنها باشد؟ و آیا نمادهای کمتراکنش قادر به رشد به صورت بخشی خواهند بود؟ برای تحلیل این موضوع، ابتدا نیاز است به تعریف اشباع فروش پرداخته شود. اشباع فروش به معنای این است که یک سهم در یک بازه زمانی کوتاهمدت بیش از حد فروخته شده و ممکن است در آینده نزدیک با اصلاح قیمتی یا بازگشت صعودی مواجه شود. اشباع فروش (Oversold) در کل بازار و در نمادهای پرتراکنش میتواند سیگنالی برای خرید باشد، اما به تنهایی کافی نیست و باید با سایر عوامل تأیید شود.
از نظر تکنیکالی، اشباع فروش را میتوان در سه اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)، استوکاستیک و باندهای بولینگر بررسی کرد. معمولاً اگر RSI به زیر ۳۰ برسد و یا استوکاستیک به زیر ۲۰ برسد، میتواند نشاندهنده اشباع فروش باشد. در خصوص باندهای بولینگر، برخورد قیمت به باند پایینی میتواند نشانهای از احتمال بازگشت باشد. باید توجه داشت که اشباع فروش به تنهایی تضمینی برای رشد قیمت نیست و ممکن است سهم همچنان به روند کاهشی خود ادامه دهد. بهتر است پس از تأیید تکنیکال اشباع فروش، از تحلیل بنیادی نیز استفاده شود تا تصمیم بهینهای اتخاذ گردد.
شاخص کل بورس در بسیاری از مواقعی که اندیکاتور RSI به نقطه اشباع فروش رسید، رشد چند روزه یا بلندمدتی را تجربه کرده است. بهعنوان مثال در ۲ آبان سال جاری، RSI شاخص کل با رسیدن به عدد ۲۰ منجر به رشد دو ماهه شاخص کل شد. این الگوهای رشد کوتاهمدت یا بلندمدت را میتوان در تاریخهای ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۷ خرداد ۱۴۰۳، ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۶ آبان ۱۴۰۲ و ۴ آبان ۱۴۰۱ نیز مشاهده کرد که در سهمهای بزرگ و شاخصساز نیز تکرار شده است.
بهمنظور تفکیک دقیقتر نمادهای بازار سرمایه در بلندمدت به دو دسته پرتراکنش و کمتراکنش، میتوان از تقسیمبندی سهمهای بزرگ و سهمهای متوسط و کوچک استفاده کرد. بهعنوان مثال، نمادهای پرتراکنش همچون شستا، شپنا، شتران، فولاد، فملی، وغدیر و نوری، نمادهایی بزرگ و شاخصساز به شمار میآیند. لازم به ذکر است که ممکن است بهصورت روزانه و کوتاهمدت، نمادهای کوچک یا عرضههای اولیه در لیست پرتراکنشها قرار بگیرند، اما بررسیهای آماری نشان میدهد که در بلندمدت بیشترین حجم و ارزش معاملات مربوط به نمادهای بزرگ است.
بررسیها نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۳۹۶ تا ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ که رشد چشمگیری در بازار سرمایه مشاهده شد، شاخص کل در این بازه رشد ۲.۵۸۲ و شاخص هموزن نیز رشد ۳.۲۶۲ درصدی را ثبت کرد. با نگاهی دقیقتر میتوان متوجه شد که از ابتدای ۱۳۹۶ تا ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، بازدهی شاخص کل از هموزن و حتی بازدهی شاخص ۳۰ شرکت بزرگ، بیشتر بوده است که نشاندهنده رشد اولیه سهمهای بزرگ است. اما از تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ تا ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، روند معکوس شد و بازدهی شاخص هموزن از دو شاخص کل و ۳۰ شرکت بزرگ بیشتر گردید، که نشاندهنده رشد بهتر نمادهای کوچکتر و متوسط است.
این الگو در رشد اخیر بازار که از ۲ آبان سال جاری شروع شده است، نیز مشاهده میشود. بهنحویکه از ۲ آبان تاکنون، شاخص کل رشد ۳۹ درصدی در مقابل ۲۷ درصدی هموزن ثبت کرده است. در نهایت میتوان گفت که همواره شروع رشد بازار با سهمهای بزرگ و پرتراکنش آغاز میشود، زیرا مهمترین پارامترهای بنیادی بازار مانند افزایش نرخ ارز تأثیر بیشتری بر شرکتهای بزرگ دارد و پس از پایان رشد شارپی سهمهای بزرگ، نوبت به رشد سهمهای کوچکتر و کمتراکنشتر میرسد، به دلایلی از قبیل جاماندگی از بازار، ارزش بالای داراییها و مسائل تجدید ارزیابی.
انتهای پیام/





