بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۱
کد خبر : ۱۱۹۹۷۳
دکتر داریوش روزبهانه . عضو هیات‌مدیره کارگزاری بانک خاورمیانه
 
در هیچ دوره‌ای از تاریخ تحولات قیمت طلا، میزان دخالت در بازارها توسط بانک‌های مرکزی و سایر نهادهای مالی مهم به این اندازه نبوده است. در سال‌ها و به‌ویژه ماه‌های اخیر که زمزمه‌های تغییرات بنیادی در سیاست بانک‌مرکزی آمریکا در قبال نرخ‌های بهره کوتاه و بلندمدت به گوش می‌رسید، بازار این کالای گرانبها نیز تحت‌تاثیر قرار گرفت و چندین‌بار قیمت خود را نسبت به ابهاماتی که در این سیاست‌ها وجود داشت اصلاح کرد و این نوسانات در دوره تغییر ریاست بانک‌مرکزی و انتقال مدیریت آن به وارث فعلی به اوج خود رسید. فدرال‌ریزرو سیستم مالی جهان را با خرید اوراق قرضه در حدود سالانه هزارمیلیارددلار به لرزه درمی‌آورد.
نرخ‌های بهره به‌طور تصنعی پایین نگاه داشته شده که معنی‌ای جز تضعیف دلار ندارد، یک تیم کاملا حمایتی در مدیریت بانک‌های مرکزی جهان، دخالت در بازار طلا و سایر عوامل متغیرهایی هستند که شایسته بررسی‌های بسیاری هستند تا بالاخره بتوان در حوزه دقیق قیمت را حداقل در یک دامنه برای سال آتی پیش‌بینی کرد. به‌هرحال جمع‌بندی این پیش‌بینی‌ها که در نوشته حاضر ارایه شده سعی کرده تا اساسی‌ترین محورهای تاثیرگذار بر قیمت طلا را در سال پیش‌رو تحلیل کند.
سعی شده در ارایه این پیش‌بینی تعامل عوامل و نهایتا اثر خالص آنها مدنظر باشد و بتوانیم به یک تحلیل نسبتا دقیق بین‌بازاری از عوامل اثرگذار دست یابیم. از نظر تکنیکی قیمت طلا در پایین‌ترین حد خود در طول دهه اخیر در ماه‌های پایانی سال میلادی 2013 قرار گرفت. درست در همین زمان‌ها بود که تحلیلگران پایان دوره تاریخی رشد طلا را اعلام کردند که بعدا مشخص شد این پیش‌بینی غلط بوده است. مراجعه به مطبوعات و سایت‌های آن زمان در مورد پیش‌بینی‌های نزولی افراطی در دست است. این گروه حتی معتقد بودند که رشد مجدد طلا به قیمت‌های بالاتر از هزارو300دلار با تردیدهای جدی مواجه است. حال باید به این سوال پاسخ داد که آیا دوران رشد قیمت طلا پایان یافته است. حداقل دلایل زیر خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. برای اثبات این ادعا باید دوباره به مبانی بنیادی تحلیلی طلا بازگشته و کار را از آنجا شروع کنیم. اینها دقیقا دلایلی هستند که باعث شدند طلا قیمت‌های تاریخی و رکوردهای سال‌های اخیر را تجربه کند.
1. بدهی کلی دولت آمریکا پس از تعطیلی اخیر این دولت به بیش از 17‌هزارمیلیارددلار رسیده است که یک رکورد تاریخی بدهی محسوب می‌شود.
 این سقف از بدهی‌ها پس از اضافه‌کردن مصوبه اخیر کنگره برای 328‌میلیارد بدهی دیگر که بدهی سالانه را به هزارمیلیارددلار رسانید رخ داده است. رشد این بدهی به معنی کندی رشد در تولید ملی آمریکاست و نسبت بدهی به تولید ملی افزایش می‌یابد که هم‌اکنون نیز از صددرصد آن بیشتر شده است. از نظر اقتصادی این یک محاسبه ساده ریاضی است که نشان می‌دهد قدرت خرید دلار باید کاهنده باشد. این مساله در مورد قدرت خرید دلار برای خرید دارایی‌های واقعی و به‌ویژه دارایی‌های «پولی» مانند طلا نیز صادق است چراکه به‌طور طبیعی یک رابطه مثبت آماری بین این حجم بدهی و قیمت طلا همواره تجربه شده است.
2. حداقل در سال 2014 دورنما بیانگر کاهش تمرکز فدرال‌ریزرو بر خرید اوراق قرضه بلندمدت نیست و این سیاست با احتمال بالایی ادامه خواهد داشت که خود بیانگر امواج تورمی حتی پس از خروج از بحران در اقتصاد آمریکا خواهد بود. این سیاست حمایتی که در ترازنامه بانک‌مرکزی آمریکا هزارمیلیارددلار به پایه پولی افزوده است و از طرف دیگر دارایی‌های قرضه‌ای این بانک را افزایش داده، پایه پولی را به نزدیک چهارهزارمیلیارددلار رسانیده که با درنظرگرفتن حجم تولید ملی آمریکا و سرعت گردش پول در این اقتصاد گریز از تورم در سال‌های آتی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. در تاریخ تحولات قیمت طلا، افزایش حجم ترازنامه بانک‌مرکزی با افزایش قیمت طلا حداقل به‌صورت تاریخی به‌صورت مثبت رابطه داشته است.
3. تصور فوق دلار را به‌عنوان یک ارز مرجع بین‌المللی با مشکلاتی مواجه می‌کند و واقعیت این است که حتی اگر بپذیریم که دلار همواره در گروه ارزهای معتبر بین‌المللی به حیات خود ادامه خواهد داد باید بپذیریم که در کنار ارزهای دیگری مانند یورو، یوآن، ین، پوند و سایر ارزها اندکی باید جایگاه قدرتمند فعلی خود را در سال‌های آتی تعدیل کند. همین چندوقت پیش خبرگزاری شینهوای چین رسما اعلام کرد که چینی‌ها هزارو300‌میلیارددلار در اوراق خزانه آمریکا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. صندوق بین‌المللی پول اعلام کرده که تمرکز بیش از حد بر یک ارز در ذخایر ارزی کشورهای عضو می‌تواند منبع ریسک‌های بزرگی در آینده باشد که خود تایید می‌کند نظام چندقطبی ارزی در سال‌های آتی یک واقعیت گریزناپذیر است. این فرآیند در یک گستره تاریخی بزرگ‌تر نیز کاملا محسوس است.
4. قسمت اعظم منابع پولی که پس از بحران 2008 چاپ و به سیستم تزریق شد به‌عنوان وجوه مازاد در سیستم وجود دارد و هنوز جذب نشده و به‌همین‌دلیل هر نوع سیاست بانک‌مرکزی آمریکا برای تشویق مصرف بیشتر با ضریب فزاینده‌تری منابع پولی را به سیستم بازمی‌گرداند؛ منابعی که در بانک‌ها پارک‌شده یا به‌دلیل واهمه از برگشت بحران کمتر مصرف و بیشتر به‌صورت کنز نگهداری می‌شود یا در بهترین حالت به مصرف بازپرداخت بدهی در سیستمی که درصدد کاهش حباب در ترازنامه‌های شرکت‌هاست می‌رسد. بازگشت این منابع پولی تحت اعمال هرنوع سیاست مالیاتی، پولی یا تشویقی دیگر می‌تواند به تورم ناگهانی دامن بزند که خود به‌دلیل رابطه مستقیم تورم با قیمت طلا قیمت را در روند صعودی قرار می‌دهد.
به‌ویژه اینکه باید نرخ نهایی مالیات پایین‌تر از میل نهایی به مصرف که شرایط امروز و آینده اقتصاد آمریکاست را در نظر داشته باشیم.
5- به عوامل فوق اضافه کنید رشد اقتصادهای شرق و افزایش حجم طبقه متوسط این کشورها را که خود یک عامل رشد تقاضا برای طلا با فرض ثبات در همه شرایط پیش‌گفته است. در بخش مهمی از این تقاضا بانک‌های مرکزی جهان هستند که در شرایط بحرانی از طلا به‌عنوان یک مکانیسم ذخیره‌سازی ارز جایگزین استفاده می‌کنند. تنها 30‌درصد از کل تقاضای جهانی طلا از میزان تولید متوسط سالانه سه‌هزارتنی آن، تا سقف نزدیک به 600تن توسط بانک‌های مرکزی صورت گرفته است. بسیاری از بانک‌های مرکزی شامل ونزوئلا، آلمان، هلند، سوییس، فنلاند و حتی اکوادور به‌تدریج ذخایر ارزی خود را با ارایه دلار به بانک‌مرکزی آمریکا و دریافت طلا در ازای آن ترمیم می‌کنند که نشانه‌ای دیگر از افزایش میزان تقاضا برای این فلز است.
اشتراک گذاری :
ارسال نظر