آیتالله هاشمی رفسنجانی میگوید: در انتخابات 84 و 92 آثار منفی اتفاقات، بیش از نظام برای خود من بود اما در اتفاقات 88، نظام ضرر کرد.
به گزارش ایسنا، بخشهایی از گفتوگوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با نشریه «اندیشه پویا» در پی میآید:
* در هر انتخابات به دلایلی شرکت کردم و شرایط پس از انتخابات هم در هر سه مورد (84، 88 و 92)، متفاوت بود. در قبل و بعد از هر انتخابات وقتی میدیدم که بعضیها به اسم اسلام دارند کارهایی میکنند که به ضرر انقلاب، ایران و مردم است، خون دل میخوردم.
* آیا تا به حال بررسی شد که چرا پس از انتخابات سال 84 که به قول بعضیها مردم از حضور من در سیاست خسته شدند، در اولین انتخاب پس از آن، بین آیات و حجج اسلام، مردم رأی معناداری به من دادند؟ میدانید که پس از تقاضای آیات عظام و علمای اعلام و مسئولان نظام، شرکتم در انتخابات را به عدم دخالت نهادهای خاص مشروط کرده بودم.
وقتی آتش توپخانه تخریبگران خاموش شد، مردم براساس شناخت قبلی رأی دادند. آن نهادها که به نفع من تبلیغ نمیکردند، فقط جلوی دخالت آنها در مراحل مختلف انتخابات گرفته شد.
* در 84 و 92 آثار منفی اتفاقات، بیش از نظام برای خود من بود اما در اتفاقات 88 نظام ضرر کرد و این همان است که بارها گفتهام: «سر خمّ می سلامت، شکند اگر سبویی».
* من به دعوت ملک عبدالله و برای شرکت در کنفرانس گفتوگوی ادیان به مکه رفتم و در خلال سفر تفاهمات خوبی برای کمکردن اختلافات از طریق یک مجمع علمایی داشتیم و همزمان با سفرم، آنها محدودیتهای حجاج ایرانی، مخصوصا حضور زنان در بقیع را برداشتند و مراسم سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) شبانه و با حضور اکثر زائران ایرانی حاضر در مدینه و شیعیان، در قبرستان بقیع برگزار شد و حتی ما را به فدک بردند که باعث رونمایی از این قطعه ارزشمند گمشده در دل تاریخ 1400 ساله اسلام شد. وقتی برگشتیم، ناگهان وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد اعلام کرد که از آقای ریشهری که نماینده ولی فقیه در سازمان حج بود، در فرودگاه جده انگشتنگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ریشهری پرسیدم و گفت: اصلا چنین چیزی نبود.
خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کردهاید؟ در جواب گفت: من تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. ببینید مصالح جهان اسلام و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند و پس از آن دیدید که عربستان چه رویکردی نسبت به ایران داشت و چه ضررهایی که بهخاطر این تخاصم ساختگی متوجه جهان اسلام، مخصوصا کشورهای اسلامی در منطقه شد.
* مردم پس از هشت سال، اتفاقاتی را دیدند که کسی که قبلا هم در تاریخ ایران مطرح بود، اینها را پیشبینی کرده و خیلی صریح هشدار داده بود. بهعنوان نمونه میتوانید به سخنرانیام در جلسهای با کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان مراجعه کنید که فکر میکنم خبرش پخش شده باشد. آمده بودند که به من بگویند چرا شما با احمدینژاد مخالف هستید؟
من به آنها گفته بودم با شخص که مخالف نیستم، با این کارها مخالفم. گفته بودم که حاصل این شیوه اجرایی در سیاست داخلی و خارجی، انزوای سیاسی ایران، دشمنتراشی، رکود، تورم، افزایش بیکاری و غیره میشود. البته من که غیب نمیدانستم، اینها آشکار بود؛ رابطه علت و معلولی داشتند.
* اولین نفری بودم که به قول آنها علم مخالفت را بلند کردم و تا آخر ایستادم. در مقابل فتنهها و تهمتهایشان تحمل کردم. مردم اینها را میفهمند و میبینند. نگفتم و نمیگویم که بهخاطر انتقاد از یک شخص، محبوب شدم. اولا محبوبیت یک نفر در جامعه عنایت خداوند است. ثانیا گفتم من با جریانی مخالفت میکردم که داشت دستاوردهای مردم را بر باد میداد. انتقادات من بهخاطر مسائلی بود که میدیدم.
* من کجا گفتم که صحبت از دموکراسی، تندروی است؟ اگر چنین باشد که تندروترین انسانها من هستم که سال 1337 در همدان علیه حکومت دیکتاتوری و سلطنتی حرف زدم و دربار را دعوت به احترام به رأی مردم کردم.
در خاطراتم یک جا از تندروی بعضیها گفتم و آن، موقع حمله آمریکا به عراق پس از اشغال کویت بود که یک عده در داخل میگفتند صدام، خالد بن ولید زمانه است و باید به حمایت از او و به جنگ با آمریکا برویم.
یا در زمان آغاز دولت سازندگی، مجلس تصویب کرد که 60 میلیارد دلار از خارج، طرحهای ما را فاینانس کنند. عدهای مخالفت کردند و میگفتند دارند کشور را میفروشند. این حرف مصداق تندروی است.
با آن مبلغ، کشور عقبمانده و پنج استان ویرانشده را ساختیم. همین الان هم اگر طرحهای ما را فاینانس کنند، به نفع کشور است چون بهره کمی دارد و قرض خود را از درآمدهای همان طرح جبران میکنند. الان همه دنیا مایل هستند که طرحهای خود را فاینانس کنند.
آمين