«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
فرصتها و تهدیدهای پیشروی بورس تهران
از آذرماه بازار سهام میتوان بهعنوان هیجانیترین دوره در سال 93 یاد کرد؛ بهطوری که پس از یک دوره صعود شاخص کل، شاهد افت 5 درصدی در 5 روز متوالی بودیم که در نوع خود بیسابقه بود. اگر کمی به عقب برگردیم و دلایل رشد شاخص را واکاوی کنیم، مشاهده میشود خوشبینیها جای خود را به نگرانیها داده و منجر به ریزش قیمتها در بازار سهام شدند.
به عبارت دقیق تر، اوایل مهرماه بود که بررسیها نشان میداد قیمت سهام در سطوح پایینی قرار گرفتهاند؛ در این شرایط، بازار سهام نیازمند محرکی برای ورود سرمایهگذاران بود که خوشبینی نسبت به مذاکرات هستهای و امیدواری به سیاستهای انبساطی دولت و توجه به صادرات موجبات رونق بورس تهران را فراهم کردند. در این مدت، شاخص کل حتی رشد 7 درصدی را نیز به ثبت رساند. اما در ادامه با تمدید مذاکرات هستهای و پس از آن کاهش شدید قیمت نفت خام، نگرانیها راهی بورس شدند؛ بهطوری که با ورود شاخص کل به کانال 71 هزار واحدی، قیمت سهام به کمترین مقدار خود در سال 93 رسید. برخی کارشناسان این رفتار را هیجانی میدانند و معتقدند اکنون بهترین زمان خرید برای افراد با نگاه بلندمدت است. بر این اساس، «دنیای اقتصاد» فرصتهای سرمایهگذاری در بورس تهران و همچنین نگرانیهای سهامداران را بررسی کرده است که در مجموع نشان میدهد با داشتن نگاهی میانمدت یا بلندمدت میتوان بازار سهام را محل مناسبی برای سرمایهگذاری عنوان کرد.
قیمتهای مناسب با مزیت رقابتی
افراد هنگام تصمیم برای سرمایهگذاری، گزینههای متفاوتی دارند و با توجه به سلایق و موقعیت، سرمایه خود را به این فرصتها تخصیص میدهند. بازارهایی که میتوانند با بورس تهران رقابت داشته باشند، عبارتند از: ارز، سکه و پول (سپرده بانکی). در این میان، بازار ارز گرچه شوکهای مقطعی را طی روزهای اخیر تجربه کرد، اما موج هیجان و سفته بازی از این بازار خارج شد و در آینده نیز با توجه به سیاست دولت مبنی بر یکسانسازی نرخ ارز امیدی به جهش قیمتی وجود ندارد. درخصوص بازار سکه نیز دو عامل دلار و طلای جهانی تعیینکننده قیمتها هستند. درخصوص دلار که تکلیف روشن است و در رابطه با طلای جهانی، مهم ترین عامل اثرگذار، نرخ بهره آمریکا است. بر این اساس، با توجه به اوضاع اقتصاد این کشور احتمالا فدرال رزرو نرخ بهره را در نیمه نخست سال 2015 افزایش دهد که فشار شدیدی بر قیمت اونس طلا وارد میکند. بنابراین، این بازار نیز چشم انداز مناسبی ندارد. در سوی دیگر، سپردههای بانکی قرار دارند که با سود 22 درصدی هنوز جذابیت کافی برای سرمایههای کمریسک را دارند. بسیاری از کارشناسان معتقدند در پایان سال 92، بخش قابل توجهی از سرمایهها از بورس تهران وارد بازار پول شد. اما باید یادآور شد در آن زمان، نسبت قیمت به درآمد (P/E) متوسط بازار بیش از 7 و در حدود 8 مرتبه بود و انتظار تداوم روند نزولی در میان عمده سهامداران وجود داشت. بنابراین، جذابیتی برای خرید سهام یا نگه داشتن سهام در قیمتهای مزبور وجود نداشت. این در حالی است که در حال حاضر P/E متوسط بازار حدود 35/5 مرتبه است که کمترین مقدار در سال 93 محسوب میشود. بنابراین، میتوان به رشد قیمتها در بازار سهام کشور با یک نگاه میانمدت امیدوار بود. اما در رابطه با سپردههای بانکی که جذابیت مناسبی دارند، توجه به دو نکته ضروری است، نخست احتمال کاهش نرخ بهره در سال آینده و دوم بحث نقدینگی پایین این نوع سپردهها.
به عبارت دقیقتر، برخلاف بازار سهام که افراد میتوانند در هر لحظه سرمایه خود را نقد کنند، در بازار پول، حداقل تا یک سال نمیتوانید بدون پرداخت جریمه پول خود را از بانک خارج کنید. بنابراین، برای آن بخش از سرمایهها که قابلیت ریسکپذیری دارند، فرصتهای مزبور، یعنی قیمتهای پایین و مزیت در رقابت با سایر بازارها، میتواند جذابیتهایی را در بورس تهران ایجاد کند.
مذاکرات همچنان مثبت است
پیش از این به نگرانیهایی که موجب رفتار هیجانی سهامداران طی یکی، دو هفته اخیر شد اشاره کردیم. در این میان، مذاکرات هستهای یکی از مهمترین عوامل محسوب میشود. گرچه برخی با تمدید زمان مذاکرات نگران عدم رسیدن به توافق نهایی شدند، اما شواهد موجود چیز دیگری را نشان میدهد. اظهارات اخیر دکتر ظریف، وزیر امور خارجه کشور که موفقیتهای اخیر در مذاکرات هستهای را بینظیر خواند یا صحبتهای دیپلماتهای غربی نیز امیدواریها درخصوص مذاکرات را نه تنها کاهش نمیدهد، بلکه در قوت بخشیدن به آنها موثر است.
«بیماری هلندی» و نگرانیهای اقتصادی
«بیماری هلندی» ویژگی کشورهایی است که از منابع طبیعی نظیر نفت یا سایر معادن گرانبها بهره میبرند. در شرایطی که قیمت این نوع کالاهای خام، افزایش پیدا میکند، منابع ارز خارجی کشورهای مزبور تقویت میشود. به این ترتیب، با کاهش نرخ تسعیر ارز (افزایش ارزش ارز ملی آنها نسبت به ارزهای خارجی که عموما با دلار سنجیده میشود) جذابیت برای واردات کالاها افزایش پیدا میکند. در این شرایط، تمایل به مصرف نیز در کشور رشد پیدا میکند که هم باعث بالا رفتن نسبی تورم میشود و هم تولیدات داخلی در بخشهای دارای مزیت نسبی افزایش مییابد. یعنی گرچه میزان واردات رشد میکند، اما صنایعی که به نوعی به قیمت جهانی کالاها نظیر پتروشیمیها یا حتی معادن و فلزات مرتبط هستند (صادراتی ها) تولیدات خود را افزایش میدهند. در واقع، با افزایش درآمدها، دولت در بخشهای بزرگ و سودآور مشابه موارد مزبور سرمایهگذاری میکند که موجب رشد این صنایع میشود. در این شرایط، بخش کشاورزی و صنایعی که بیشتر مصرفکننده داخلی دارند بازنده اصلی هستند؛ زیرا جذابیت واردات موجب میشود تولیدکنندگان داخلی توانایی رقابت با واردکنندگان را نداشته باشند.
اما در میان منابع طبیعی مزبور، کشورهای نفتخیز بیشتر مظنون به بیماری هلندی هستند. رفتار این کشورها در جهشها و ریزشهای نفتی، بارها و بارها توسط اقتصاددانان بررسی شده و همگی تاکیدی بر وابستگی اقتصاد آنها به قیمت نفت است. «دنیای اقتصاد» نیز روند تغییرات قیمت نفت (چون همبستگی نزدیکی میان قیمت سبد نفتی اوپک و نفت برنت وجود دارد، نفت برنت معیار بررسیها قرار گرفته است) را با میزان تولیدات صنعتی عربستان، روسیه و کشورمان بررسی کرده است (به کمک آمار بانک جهانی). همانطور که در نمودارهای همراه مشاهده میشود، رابطه بسیار نزدیکی بین قیمت نفت و تولیدات صنعتی این کشورها وجود دارد (یعنی هنگام افزایش قیمت نفت، تولیدات صنعتی افزایش و در زمان کاهش قیمتها تولیدات صنعتی نیز افت میکنند). البته این رابطه با تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورهای مزبور نیز بررسی شد که نتیجه مشابهی داشت. این امر نشان میدهد به ویژه در کشورهای عربستان و روسیه، بیماری هلندی به شدت به چشم میخورد. در واقع، حتی بخش صنعتی این کشورها را عموما صنایع پتروشیمی، پالایشگاهی یا معادن تشکیل میدهند. این عدم تنوع در بخشهای صنعتی سبب میشود، اقتصاد کل کشور به شدت وابسته به قیمتهای جهانی کالاها خصوصا نفت بهعنوان مهم ترین آنها باشد.
کشور ما نیز روند مشابهی را به ویژه در دوران رشد قیمت نفت از سال 2000 تجربه کرده است و این روند تنها بین سالهای 1995-1991 میلادی (دوران دولت سازندگی) متفاوت بوده است. «دنیای اقتصاد» در یک بررسی دیگر، میزان درآمدهای حاصل از صادرات نفت کشور را با سهم صنعت از کل تولید ناخالص داخلی و واردات کل کشور مقایسه کرده است (دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) و بانک جهانی مورد استفاده قرار گرفتند). این بررسی نیز مشابه قبل نشان میدهد، با افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت، میزان واردات نیز افزایش مییابد. این در حالی است که سهم صنعت از کل GDP تقریبا ثابت باقی میماند (منطقه 2 نمودار). این بررسی یک مورد استثنا دارد و آن سالهای ابتدایی 1990 است (منطقه 1 نمودار). دوران دولت سازندگی، تنها زمانی است که سیستم ارز شناور (تعیین قیمت ارز بر اساس عرضه و تقاضا و بدون دخالت دولت) اجرا میشود. این امر سبب میشود قیمت دلار متناسب با هزینههای داخلی افزایش پیدا کند و در نتیجه تولیدکننده داخلی بتواند رقابت مناسبی با واردکنندگان داشته باشد. این امر به وضوح مشاهده میشود که در این دوران به رغم کاهش قیمت نفت، سهم صنعت از کل GDP افزایش یافته است و همزمان میزان واردات نیز افت شدیدی پیدا کرده است.
با توجه به آنچه اشاره شد، گرچه نگرانی درخصوص کاهش قیمت نفت با توجه به سابقه سالهای اخیر، کاملا منطقی به نظر میرسد، اما سیاستهای دولت جدید به ویژه درخصوص تکنرخی کردن قیمت ارز و توجه به صادرات این نوید را میدهد که در بلندمدت شاهد پررنگ شدن بخشهای مختلف اقتصاد کشور به جز نفت باشیم. این میتواند مثبت ترین پیامد را برای بورس تهران که عموم شرکتهای موجود در آن تولیدکنندگان داخلی هستند به همراه داشته باشد.
لزوم نگاه کوتاهمدت برای سرمایهگذاران غیرحرفهای
بهطور کلی سه نوع نگاه سرمایهگذاری وجود دارد، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت. افرادی که بهصورت کوتاهمدت (حداکثر نگاه 3 ماهه) سرمایهگذاری میکنند عموما از نوسانات روزانه و حتی لحظهای استفاده میکنند. اساس کار این نوع سهامداران، تحلیلهای تکنیکال است که با استفاده از روند نمودارها میتوانند سقف و کف قیمت سهام مختلف را شناسایی و کسب سود کنند. در واقع با خرید در کف قیمتی و فروش در سقف قیمتها، سود زیادی را عاید خود کنند. این نوع سرمایهگذاری نیازمند تخصص ویژهای است و گرچه برخی را با سودهای زیادی مواجه میکند، اما در عمده موارد به علت ریسک بالایی که دارد موجب زیان سرمایهگذار میشود. درخصوص افرادی که با نگاه میانمدت (بین 3 ماه تا 1 یا 2 سال) اقدام به سرمایهگذاری میکنند، دو ویژگی نیاز است.
این افراد هم باید از تحلیلهای بنیادی (مربوط به وضعیت کلی اقتصاد شرکتها) و هم از تحلیلهای تکنیکال آگاهی داشته باشند. مثال معروف این نوع افراد، یکی از بزرگترین سرمایهگذاران آمریکایی است که در زمان زلزلههای شدید ژاپن توانست ارتباط این موضوع را با افزایش واردات بتن ژاپن از یک شرکت آمریکایی تشخیص دهد. در این شرایط، وی سودآوری این شرکت را پیشبینی کرد، اما علاوه بر این، نیاز داشت که در موقع مناسبی اقدام به خرید سهام کند (پایینترین قیمت ممکن). بر این اساس، با استفاده از تحلیلهای تکنیکال، توانست زمان مناسب خرید این سهم را تعیین کند و در یک دوره نه چندان طولانی سود بالایی کسب کند. همانطور که مشاهده میشود این نوع نگاه سرمایهگذاری نیز نیازمند تخصص بالایی است.
اما دسته سوم که نگاه بلندمدتی (بیش از 2 سال) دارند عموما ریسک کمتری را متقبل میشوند. این افراد نیاز به تخصص خاصی ندارند و با تقبل ریسک کمتر، سودهای مناسبی در بلندمدت کسب میکنند. این گروه سرمایهگذاران، زمان کمتری را به بررسی، تحلیل و دنبال کردن رویدادهای لحظهای اختصاص میدهند و بیشتر از زندگی خود لذت میبرند. بنابراین، اگر به موقع اقدام به خرید یک سهم کنند و نسبت به افت و خیزهای لحظهای حساسیت زیادی به خرج ندهند، میتوانند در بلندمدت سود مناسبی کسب کنند.
بر این اساس، با توجه به آنکه بخش قابل توجهی از سهامداران فعال در بازارهای سهام را افراد تازه کار تشکیل میدهند، نگاه بلندمدت بهترین استراتژی سرمایهگذاری محسوب میشود. این در حالی است که برخلاف توضیحات یادشده، آنچه در بورس تهران مشاهده میشود، شیوع نگاه کوتاهمدت جهت سرمایهگذاری است که نتیجه آن چیزی جز رفتارهای هیجانی و زیان عمده این افراد نخواهد بود.
آمار مراجع بینالمللی برای ایران تا سال2007 موجود بود. برای سالهای اخیر، آمار بانک مرکزی کشور نیز بررسی شد که نتایج مشابهی بهدست آمد
یک هفته با بازارها
طی هفته گذشته، شاخص کل بورس افت 3درصدی را تجربه کرد تا سودآوری خود از ابتدای پاییز را که در دوران اوج به 7 درصد نیز رسیده بود به 2/0 درصد کاهش داد. از سوی دیگر در بازار ارز، هر دلار آمریکا رشد ملایم 6/1 درصدی را تجربه کرد و به قیمت 3 هزار و 370 تومان معامله شد. سکه طرح جدید نیز با رشد 2 درصدی به قیمت 957 هزار تومان معامله شد.
در بازار سهام، 4 هزار و 579 میلیون سهم به ارزش 12 هزار و 307 میلیارد ریال در 382 هزار و 786دفعه معامله شد که همچنان نشان از مناسب بودن سطح معاملات دارد، اما به دنبال ریزش 3درصدی شاخص کل، عمده صنایع نیز با این روند همراهی کردند.
بررسی «دنیای اقتصاد» نشان میدهد 28 صنعت (از 36 گروه بورسی) روند منفی را در هفته گذشته به ثبت رساندند. در این میان، ساخت محصولات فلزی، قند و شکر و ماشینآلات به ترتیب با 6، 3 و 7/2درصد رشد توانستند بیشترین بازدهی هفتگی را در میان صنایع بورسی به ثبت برسانند. از سوی دیگر، سایر واسطهگری مالی (لیزینگ ها)، خدمات فنی و مهندسی و محصولات کاغذی به ترتیب با 6/11، 3/11 و 8/9 درصد افت، منفیترین گروههای هفته گذشته شدند. در این مدت، گروههای خودرو، بانکی و سرمایهگذاریها به ترتیب بیشترین حجم معاملات را در اختیار داشتند
ارسال نظر
اخبار روز
خبرنامه