بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۹

تحریم‌ها، فرصت‌ها و مغالطه پنجره شکسته

کد خبر : ۱۴۲۱۴۵
دکتر حمید قنبری
در اینکه در هر شرایطی باید تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد، تردیدی وجود ندارد. در اینکه در مقابل تحریم‌ها نباید منفعل بود و حتی عدم تعلیق تحریم‌ها نیز نباید منجر به این شود که تلاش‌هایی که برای رشد و توسعه کشور انجام می‌شود، متوقف شود نیز نباید تردید کرد؛ اما تلاش برای کاستن از آثار تحریم‌ها و تحقق رشد و توسعه اقتصادی در شرایط تحریم یک چیز است و نادیده گرفتن آن آثار و فرصت تلقی کردن خود تحریم‌ها چیز دیگری است.
حتی اگر تحریم‌ها در مواردی منتهی به ایجاد فرصت‌هایی شده باشند، باید آثار خالصی که تحریم‌ها بر اقتصاد بر جای می‌گذارند را در نظر گرفت و محاسبه کرد.
این مطلب را می‌توان با اشاره به مغالطه پنجره شکسته بیشتر توضیح داد.
فرض کنید کودکی پنجره‌ یک نانوایی را می‌شکند. کودک کار زشتی کرده است و در این شکی نیست، اما ممکن است کسی استدلال کند که کار کودک، در عین زشتی اخلاقی، آثار مثبت اقتصادی نیز دارد. نانوا برای تعمیر پنجره به شیشه‌فروش محله مراجعه می‌کند و شیشه‌فروش، به این ترتیب درآمدی کسب می‌کند. این درآمد توسط شیشه‌فروش صرف خرید کالایی، مثلا اسباب‌بازی برای کودک وی می‌شود. اسباب‌بازی فروش نیز درآمد مزبور را در جای دیگر مصرف می‌کند و قس علی‌هذا؛ بنابراین شکستن پنجره منجر به ایجاد یک جریان نقدی شده و پروژه‌ها یا فرصت‌های کسب درآمدی برای مشاغل گوناگون فراهم کرده است. شاید اگر چند نفر از کودکان همان محله، هر روز پنجره‌ای را بشکنند، شیشه‌فروش نیازمند به استخدام یک شاگرد باشد و از این طریق، یک فرصت شغلی هم ایجاد شود. استدلال مزبور شاید در نگاه اول قانع‌کننده به نظر برسد اما یک نکته را نادیده می‌گیرد. اگر کودک، پنجره را نمی‌شکست، نانوا پولی را که برای تعمیر پنجره می‌پردازد، هنوز در اختیار داشت و می‌توانست آن را برای کار دیگری، مثلا خرید یک دست لباس برای خود یا خانواده‌اش مصرف کند. آنگاه همان درآمدی که به شیشه‌فروش می‌رسید، به خیاط تعلق می‌‌گرفت و همان جریان نقدینگی ایجاد می‌شد. آنچه باید در اقتصاد مدنظر قرار داد، هزینه‌ها و منافع خالص است نه منافع قطع نظر از هزینه‌ها.
ممکن است تحریم‌ها منجر به این شده باشد که سرمایه‌گذاری داخلی در صنعت انرژی ایران افزایش یافته باشد؛ اما اگر به موازات همین امر، سرمایه‌گذاری خارجی در صنعت انرژی کشور کاهش یافته باشد، باید مجموع این هزینه‌ها و منافع را در نظر گرفت و آنگاه در مورد هزینه یا فرصت بودن تحریم‌ها اظهارنظر کرد.
ممکن است تحریم‌ها منجر به این شده باشد که ایران با کشورهای جدیدی رابطه اقتصادی و تجاری برقرار کرده باشد اما هزینه‌های قطع روابط تجاری و اقتصادی با شرکای تجاری سابق را نمی‌توان نادیده گرفت و آن را در محاسبات وارد نکرد.
ممکن است تحریم و دشوار شدن واردات برخی کالاها از خارج از کشور منجر به این شده باشد که تولید آنها در داخل رونق گرفته باشد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که اگر این مشکلات به‌وجود نیامده بود، امکانات تولیدی اکنون برای تولید آن اقلام به کار گرفته می‌شود، می‌توانستند برای تولید کالاهای دیگری به کار گرفته شوند. تحریم کردن یک کشور، مثل شکستن یک پنجره است. اگرچه شیشه بالاخره تعویض و پنجره تعمیر می‌شود، اما اثر اقتصادی شکستن شیشه در نهایت، منفی است.
با این تفاوت که پنجره در یک لحظه می‌شکند و شیشه در یک روز تعویض می‌شود اما تحریم، هر روز به اقتصاد ضربه می‌زند و برداشتن آن هم آن‌گونه که تجربه نشان داده است، نیازمند مذاکرات و گذشت زمان است. از این رو، سیاستی که تحریم‌ها را کاهش دهد و از آثار آن بکاهد، با کم کردن هزینه‌ها به اقتصاد یارانه می‌دهد و حمایت از چنین سیاستی درست مانند آن است که به جای تلاش برای یافتن آثار مثبت اقتصادی ناشی از شکستن پنجره، در پی آن باشیم که کودک خطاکار را از عادت شیشه شکستن بازداریم تا همه از آن سود برند.


اشتراک گذاری :
ارسال نظر