رگبار محبت حبابیون
به گزارش بورس نیوز اگرچه کرونا در بورس های جهانی هراس ایجاد کرده و بورس آمریکا هم شدیدا منفی شده؛ اما خدا را شکر که واکنش بورس ما به تمامی اخبار بد و خوب، مثبت است! سهامداران چشم بسته می خرند و اگر هم کسی هشدار حباب قیمت و احتمال ریزش دهد، رگباری ناسزا می گویند و حسود می خوانندش! به هر حال ما عادت داریم در همه چیز متفاوت با اصول منطقی و جهانی و فقط بر اساس احساسات غلیان کرده حرکت کنیم؛ حتی در سرمایه گذاری هایمان. امیدواریم آخر شاهنامه بورس تهران هم مثل حال و هوای این روزهایمان خوش باشد.
ژست فداکاری با خرج همسایه ها
بعد از شیوع کرونا در ایران مرزهای صادراتی یکی پس از دیگری به روی ما بسته شد. رئیس کنفدراسیون صادرات گفته جان هموطنان با ارزش تر از دلارهای صادراتی است!
ناخودآگاه با شنیدن این حرف خنده مان گرفت؛ چرا که بستن مرزها بر روی ایران کار ما نبود، کار همسایگان ما بود که جان مردم شان برایشان اهمیت داشت؛ وگرنه ما تا همین چند روز پیش به راحتی به چشم بادامی ها و مسافران چین اجازه ورود می دادیم و شواهد هم نشان میدهد حتی بعد از ممنوعیت پرواز هواپیماها به چین، یکی از شرکت های هواپیمایی داخلی مان به چین رفت و آمد داشت و اتفاقا بعضی ها نشان دادند جان مردم بسیار کم ارزش تر از آن است که دلاری از جیب شان برود. حالا هم وعده داده اند از شنبه همه چیز آرام خواهد شد، حالا چطوری را فقط خودشان می دانند.
سقف آرزوها به پراید رسید
این روزها بحث تعیین نرخ حقوق و دستمزد کارگران لای خبرهای ترسناک از کرونا گم شده؛ ولی کالاها سوار آسانسور افزایش قیمت شده و نجومی بالا رفته اند. از لیمو ترش و زنجبیل گرفته تا خودرو و ملک و فولاد و گوشت و...
دیگر مهم نیست که چانه زنی آقایان، حقوق کارگران بی نوا را قرانی افزایش دهد یا نه؛ چون هر افزایش نرخی در حقوق و دستمزد را بلافاصله غول تورم خواهد بلعید. آنچه مهم است این است که قشر کثیری از مردم حسرت خیلی چیزها را با خود به سرای باقی خواهند برد؛ کافی است یادمان باشد یک کارگر اگر زرنگ باشد و ۳۳ درصد از حقوق خود را پس انداز کند و تورم هم لحاظ نشود (که البته اینها فرض محال است)، باید حداقل ۹ سال صبر کند تا یک پراید بخرد... افسوس که به جای آنکه کیفیت خودروهای مان ارتقا یابد، مدام سقف آرزوهای گروهی از مردم کوچک تر می شود. البته هستند کسانی که از هر آب گل آلودی، کره می گیرند و هر آنچه برای مردم بلاست، برای آنها نعمت و فرصت است.
رنگ باختن قوانین برای دولتی ها
هر چند مرتبا دم از شفاف سازی می زنیم؛ ولی شفاف سازی برای دولتی ها فقط حکم جوک را دارد و بس! بعضی شرکت های بزرگ حوزه حمل و نقل دریایی که عمدتا دولتی هستند به خود زحمت انتشار صورت های مالی را نمی دهند. بعضی هایشان هم چند سال یکبار ، گزارشی منتشر می کنند که سرمان را گرم کنند. حالا در پس پرده این عدم شفافیت ها چه نفعی نهفته است، ما که نفهمیدیم!
مدارک تحصیلی غیر مرتبط مدیران
گاهی عملکرد بعضی شرکت ها و بانک ها آنقدر ضعیف است که با بررسی آن، شاخ های هر بنی بشری، بیرون می زند. اما شاید اگر مدارک تحصیلی مدیران محترم بررسی شود، این تعجب هم بی معنا شود. طبیعی است که وقتی مدیریت یک بانک بزرگ را به یک لیسانس حقوق بدهیم یا اداره یک بخش مهم بیمه ای را به فوق لیسانس فلسفه، عملکرد بهتری نباید انتظار داشت. حالا این کرسی های مدیریتی بر اساس کدام صلاحیت به عالیجنابان واگذار شده، خودتان حدس بزنید.