"بورس" درد بیاعتمادی یا درد بیدرمان
به گزارش بورس نیوز، بورس تهران همچنان قفل در صف فروش است و این وضعیت سهامداران را عاصی کرده است.
تصمیمهای "سازمان بورس" هم کارساز نیست و با تغییر دامنه نوسان نامتقارن فقط بهجای منفی ۲، صف فروشها در منفی ۳ شکل میگیرد.
نکته اینجاست که در روزهای صعود "بورس" بسیاری از فعالان این بازار بر اساس ارزش جایگزینی شرکتها اقدام به خرید میکردند و حالا بعد از ریزش ۶۰ الی ۷۰ درصدی قیمت بسیاری از سهمها، همچنان فروشندهاند؛ درصورتیکه قیمتها در بازار املاک و ماشینآلات و تجهیزات نهتنها افت نکرده بلکه شیب صعودی هم داشته است.
عبدالله رحیم لوی کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با بورس نیوز در خصوص وضعیت بازار سرمایه بیان کرد: به نظر میرسد تصمیمات متولیان بازار سرمایه، موضوعات مؤثری برای این بازار نیست. درد این روزهای بازار سرمایه، درد بیاعتمادی است و این بیاعتمادی هم ازآنجا ناشی شده که فعالان بازار سرمایه، قدرت خود را نادیده انگاشته و در مقابل، قدرت بی حصر و غیرواقعی برای دولت و بانک مرکزی در نظر گرفتهاند و ناخودآگاه استرسی به بازار تزریق کردهاند که نتیجه آن، منفیهای چندماهه بوده است. بانک مرکزی اگر آنقدر توان مدیریتی و قابلیت داشت، نرخ تورم و حجم نقدینگی را مهار میکرد؛ وقتی بانک مرکزی توان کنترل نرخ ارز و حجم نقدینگی و نرخ تورم را ندارد، چطور تصور میکنیم بانک مرکزی میتواند روند بازار سرمایه را تحت کنترل داشته باشد و این بازار را منفی کند؟ رئیسکل بانک مرکزی اگر اعتقادی به عدالت دارند، بهتر است نرخ تسعیر ارز بانکها را منطقی کند!
وی افزود: چند ماه است که مرتباً از حال بد بازار سرمایه سخن میگوییم و به بیاعتمادی سهامداران دامن میزنیم. چارهای بهجز آنکه اجازه دهیم بازار سرمایه مسیر خود را طی کند و تا وقتی فعالان بازار سرمایه و مدیران بازار نگران این وضعیت باشند و از دغدغههای خود بگویند، حال بد بازار بهبود نخواهد یافت. به لحاظ منطقی و تحلیلی، دلیلی برای منفیهای این بازار وجود ندارد و حتی اگر قرار نیست صعودی انجام شود، باید سهام در قیمتهای فعلی متعادل معامله میشد. برای رسیدن به تعادل باید نگرانیها را از بازار سرمایه دور کنیم و اولین گام در این راستا، ارائه تحلیلهای منطقی از سهمهاست. مشکل اینجاست که بازار سرمایه را بیشازحد به نرخ ارز گرهزدهایم و انتظار کاهش نرخ ارز بعد از احیای برجام را داریم؛ بیآنکه تحلیلهای علمی و جامعی در مورد تأثیر دلار ۱۵ یا ۲۰ هزارتومانی یا خروجی برجام بر بازار سرمایه توسط تحلیلگران و متولیان این بازار ارائه شود و بازار سرمایه از هیجانات کاذب فاصله بگیرد. احیای برجام قطعاً آثار مثبتی هم برای صنایع بورسی خواهد داشت؛ ولی افسوس که روی نقاط مثبت چشمبستهایم و فقط اظهار نگرانی میکنیم.
رحیم لوی در رابطه با فروشندگانی که در مثبتهای بازار بر اساس ارزش جایگزینی سرمایهگذاری کرده بودند و حالا باوجود سقوط قیمتها بازهم در صف فروش هستند؛ اظهار کرد: اساساً قائل به کاهش نرخ ارز و دلار کمتر از ۲۰هزار تومان و ریزش قیمتها در بازار املاک و کالاها و... در صورت بازگشت به برجام نیستم. شاید در صورت توافق سیاسی، در کوتاهمدت شوک روانی به بازارها واردشده و در مقطعی بسیار کوتاهمدت، قیمتها کمی افت کند؛ ولی فراموش نکنید که تمام متغیرهای کلان منجر به افزایش تورم حداقل ۳۰ الی ۴۰ درصدی را کماکان در اقتصاد کشور داریم. در تحلیلها وقتی از مفروضاتی مثل ارزش جایگزینی، آثار رفع تحریمها، حجم نقدینگی و... صحبت میشود نباید از وضعیت اقتصادی کشور غفلت کرد.
این کارشناس بازار سرمایه ضمن تأکید بر ارزندگی سهمها گفت: شاخص کل، معیار مناسبی برای تعیین ارزندگی یا عدم ارزندگی بازار نیست. شاخص ۲ میلیون واحدی، مرهون رشد چند نماد بزرگ و شاخص ساز بود و حالا هم بسیاری از سهمهای بازار بیش از شاخص کل ریزش قیمت داشته و اگر شاخص کل مدیریت نشده بود شاهد شاخص ۷۰۰ الی ۸۰۰هزار واحدی بودیم. شاخص کل از منظر تحلیلی هیچ اعتباری ندارد و معتقدم بسیاری از سهمهای بازار سرمایه ارزنده هستند و در صورت توافق سیاسی و رفع تحریمها، اتفاقات خوبی در اکثر صنایع بورسی رقم خواهد خورد. اگر نگاه تحلیلی بر بازار سرمایه حاکم شده و بهجای تمرکز بر نگرانیها و اتفاقاتی که فقط در شعار و وعده، امکان تحقق آنها وجود دارد؛ به بررسی واقعیتهای اقتصادی کشور و وضعیت سهمها بپردازیم، بازار سرمایه بهبود خواهد یافت. در غیر این صورت، تغییر دامنه نوسان و هر تصمیم دیگری توسط متولیان بازار سرمایه، اثر مثبتی بر حال بد این بازار نخواهد داشت.
بیشتر بخوانید: