لرزش ستون های بورس و آه ساکنان سینه سوخته بن بست صدر
به گزارش بورس نیوز، امروز هم هرچند روزی تکراری برای بازار سرمایه بود و طبق معمول، بورس رنگ سرخ به تن داشت؛ ولی به لطف برخی دوستان در ملاصدرا و پاستور سهامداران کمی شوک آمیخته به طنز هم تجربه کردند که سرشان گرم باشد. رییس ملاصدرا انگار با وجود آنکه اصرار دارد به ما بقبولاند که از مشاوره نخبگان در تصمیم گیری ها استفاده می کند؛ اما مشاورانش خیلی هم نخبه نیستند و بهتر است بگوئیم از بورس هیچ نمی دانند. جالب اینجا بود که امروز یکی از آقایان که در صنف تاکسیرانی شخص شناخته شده ای هم بوده، جایگزین یکی از مدیران بازار سرمایه شد که انصافا فرد بی حاشیه ای بوده و به اصول و مقررات این بازار هم مسلط بود! به محض انتقاد فعالان بازار سرمایه، نخبه سیستم حمل و نقل دست به کار شدند تا رزومه شان را دستکاری کنند که به مذاق بازار خوش بیاید؛ ولی انگار بنده خدا هول شده و سمت رئیس ملاصدرا را هم اشتباه تایپ کردند و...! از این بازار شهر فرنگ تر سراغ دارید؟
لرزش ستون های بورس و بورس بازان
البته فقط رئیس ملاصدرا اهل هنرنمایی و سرگرم کردن مخاطب نیست و رئیس پاستور هم ثابت کرده لازم باشد برای شادی مردم همه کار می کند. بزرگوار امروز دوباره یاد بورس افتاد و اظهار نظرهایی کرد که ۴۰ ستون بورس و بورس بازان با هم لرزید. بعضی ها کاش یاد می گرفتند کمی کمتر حرف بزنند. شما هم خیلی سخت نگیرید که بالاخره هر بازاری فراز و فرود دارد!
وزنه ۷۵ کیلویی و رکورد جدید در میرداماد
امروز با اهالی میرداماد کار نداریم، بندگان خدا سرشان گرم شکایت برادران غیور بحرینی است؛ خدا را خوش نمی آید هم از ما بخورند و هم از برادران عرب! اتهام شان هم پولشویی ۱.۳ میلیارد دلاری است! ضمن اینکه بزرگواران همین پارسال، یک تنه ارزش پول ملی را ۷۵ درصد پایین کشیده اند و انگار به ستون فقرات شان زیادی فشار وارد شده و استراحت مطلق اند!
اهالی جاده مخصوص به سیم آخر زدند
اهالی جاده مخصوص اما به سیم آخر زده اند! پیغام داده اند هم قیمت گذاری را آزاد کنید هم واردات خودرو را! ببینید چه به سر این جماعت امده که دیگر به واردات هم راضی شده اند! البته آزادسازی واردات خودرو اگر همراه با تعرفه گمرکی ۱۰۰_۱۵۰ درصدی باشد، آزاد شود هم خیلی فرقی به حال عوام ندارد و فقط آقازاده ها باید دست به جیب شده و بیشتر خرج وسیله خودنمایی هایشان در اندرزگو کنند...
ساکنان سینه سوخته بن بست صدر
پنج و نیم این هفته را با نگاهی به شرکت بیمه سینه سوخته ساکن بن بست صدر به پایان می بریم. این دوستان انگار در سرمایه گذاری خارجی خیلی بدشانس هستند. یکبار در همسایه شمالی مان یعنی کشور آذربایجان شرکت بیمه تاسیس می کنند که از سال ۲۰۰۸ مجوزش تمدید نشده و تعطیل می شود. دوباره ۱.۵ میلیون دلار خرج می کنند و همانجا یک شرکت بیمه دیگر راه اندازی می کنند که از این رقم ۵۰۰ هزار دلارش توسط یکی از بانک های کشور آذربایجان بلعیده می شود! دوباره ۳۰۰ هزار دلار به یک شرکت می دهند که مشاوره بگیرند و دوباره مجوز دریافت کنند؛ ولی کاشف به عمل آمده که شرکتی که ۳۰۰ هزار دلار گرفته هم قلابی بوده و پول شان را بالا کشیده! این همه بدشانسی قلب مان را به درد آورد... البته نگران نباشید، تمامش از جیب سهامدار رفته که آن هم عمومی است و همه اختیار برداشت دارند، جز خودشان...
