آب نمک به کام سهامدار
به گزارش بورس نیوز، امروز هم بورس تهران عزم عرش داشت و بالا رفت. ولی بعضی دوستان با تاسف به شاخص بورس نگاه می کردند و وقتی علت را جویا شدیم، آه کشیدند و گفتند دل خوش کردن به رشد بازارها به خاطر تورم، دل بستن به سراب است. هر چه بیشتر رشد کنند، انگار آب نمک به کام تان سرازیر کرده اند و جز تشدید عطش، ثمری ندارد و البته که وای به روزی که دلخوشی به برجام هم، نباشد...
شوخی عجیب با اهالی جاده مخصوص
اما از جاده مخصوص خبرهای عجیبی به گوش می رسد. در شرایطی که بدهی خودروسازان به قطعه سازان به ۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده و خطوط تولید بعضی محصولات در معرض تعطیلی و توقف قرار گرفته، اهالی صمت سر شوخی را باز کرده و خبر داده اند دو سرمایه گذار جدید در راه هستند تا با دو خودروساز بزرگ جاده مخصوص رقابت کنند! اگر این خبر را کنار خبر چند روز پیش ماکارونی ساز بزرگ و برخی شنیده هایمان بگذاریم، به نظر می رسد که دوستان با چشم بادامی ها بسته اند تا بازار خودرو را به آنها واگذار کنند. ولی یادشان رفته یک سرمایه گذاری جدید، یعنی میلیون ها دلار سرمایه گذاری ارزی که بعدا قیمت محصول را افزایشخواهد داد و محصول گران قیمتی که صفر تا صد کارخانه تولیدی اش با دلار حداقل ۲۵ هزار تومانی راه اندازی شده، حتما از خودروهای وطنی گران تر خواهد بود. دوستان فعال در صنعت خودرو هم که از وقتی این خبر مسرت بخش را شنیده اند، سر و صورت می خراشند که چرا لقمه را دور سرتان می گردانید و بعد دور می اندازید؟ حذف قیمت گذاری دستوری چه عیبی دارد که هم مردم را گرفتار می کنید، هم ما را، آخر هم هیچی؟؟؟ نکند قرار است به این بهانه، وام ارزی بگیرید و ما بی خبریم؟
بوی بحران می آید
از بازارهای جهانی اما، بوی بحران می آید! بحرانی از جنس بحران سال ۲۰۰۸! آنها که در آن مقطع فعالیت اقتصادی داشتند یا سرمایه گذار بورس بودند، خوب می دانند بحران های اقتصادی چه اثری بر تقاضای کامودیتی ها و سودآوری شرکت های ما دارد! باید دید دوستان و دشمنان توسعه یافته مان، تا چه زمانی با چاپ پول، سور می گیرند و تبعات این مستی، کی دامنگیر دنیا خواهد شد؟
هدفمندی یا پرپر کردن یارانه
از حوزه برق هم خبرهای خوبی به گوش نمی رسد. آمار داده اند که کل صادرات برق ما، ۵۰ مگاوات است و در مقابل حداکثر ۶۵۰ مگاوات برق از ۳ کشور همسایه وارد می کنیم. این اعداد در کنار کسری ۱۲ هزار مگاواتی برق در کشور، تن مان را می لرزاند. بحران بی برقی، احتمالا حالا حالاها ادامه دارد؛ مگر آنکه تعرفه خرید برق از نیروگاه ها واقعی شود تا سرمایه گذاری در حوزه تولید برق جذاب شود که البته آن هم به معنای گرانی تقریبا ۳ برابری برق خواهد بود! یادش بخیر؛ سال ها قبل که خواستند یارانه نقدی بدهند، چه وعده هایی از هدفمندی یارانه ها دادند که در گرمای بی برقی، آب شد و حسرتش ماند...
به نام کشاورز و از جیب سهامدار
چندی قبل در مجمع یکی از شرکت های اوره ساز، بلوا به پا شد که چرا اوره را ارزان می فروشید و مدیران هم توضیح دادند که مجبوررررند! پیگیری ها هم نشان می دهد که بله، دوستان اوره ساز مجبور به ارزان فروشی بخشی از محصول خود هستند تا کشاورزان کود ارزان در دسترس داشته باشند! ولی انگار خبری از کود ارزان نیست و اگر هم کودی با قیمت دولتی به کشاورز بدهند، آنقدر کم است که کفاف نمی دهد و کشاورزان بی نوا باید از بازار آزاد چند برابر قیمت دولتی بخرند. حالا معلوم نیست کود ارزان چطور سر از بازار آزاد درآورده و چرا باید بنام حمایت از کشاورز، جیب سهامدار بی نوا را بزنند و با رانت این کار، جیب از ما بهتران را پر کنند.