شیپورچی بازی از جیب سهامدار...
به گزارش بورس نیوز، این روزها دریافت سود مجامع و وجه حاصل از فروش حق تقدم های استفاده نشده و پرداخت مبلغ اسمی حق تقدم ها در زمان افزایش سرمایه شرکت ها از محل آورده نقدی، معضلی برای سهامداران شده! کافی است ۵،۶ تا سهم متفاوت در سبد سرمایه گذاری هایتان داشته باشید تا ناچار به خرید کفش آهنی شوید و از این بانک به آن بانک بروید و بی نواتر، سهامدارانی که در مناطق دورافتاده تر هستند و شاید بانکی که شرکت برای توزیع سود معرفی کرده، نزدیک شان نباشد... قسمت جالب ماجرا هم مسوولان امور سهام شرکت ها هستند که سمت شان به اندازه سوزنی حمام مادربزرگ ها، دکوری است و کلا تلفن جواب نمی دهند! اصلا چرا سهامدار برای دریافت حق و حقوق قانونی خود، این همه به زحمت بیفتد؟ الزام برای ثبت نام سجام بدون آنکه شرکت ها را ملزم به پرداخت حق سهامداران از این طریق کنند، چه فایده ای دارد؟ کاش یکبار هم که شده، ناشران متخلف جریمه می شدند.
دشمنی های مالیاتی
بحث مالیات در بازار خودرو حسابی مخالف تراشی کرده است. دوستان انتقاد دارند که چرا باید مثلا بابت خودروی ۶ میلیارد تومانی خود، ۲۳۰ میلیون تومان مالیات دهند؟ باید دید باز هم بعضی خواص که از برکت تورم هر سال پولدارتر می شوند باز هم پیروز میدان شده و از زیر بار پرداخت مالیات شانه خالی می کنند یا این بار، شعارها رنگ عمل هم به خود خواهند دید. هر چه هست، این بحث مالیاتی می تواند سرمایه گذاری در بازار سرمایه را بیش از قبل جذاب کند.
باز بوی واردات می آید یا...
از بهارستان خبر رسیده دو شرکت سامسونگ و ال جی که بعد از تحریم های ترامپ به همکاری شان با ما پشت پا زدند و با ۴ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان بدهی کشور ما را ترک کردند، حالا دنبال وارد کردن کالاهایشان به جای پول های بلوکه شده ایران در کره هستند! معلوم نیست این داستان بهانه ای برای شروع دوباره واردات لوازم خانگی است یا... دفعه قبل هم که بحث برجام مطرح شد، وعده آزادسازی منابع بلوکه شده ایران، وعده سرخرمن بود و حداقل ما چیزی از آن ارزهای بلوکه شده، ندیدیم و نشنیدیم؛ خدا کند باز این بار هم وعده ندهند و آخرش سنجاق قفلی وارد کنند! با این حجم سنجاق قفلی که ظاهرا در این سال ها وارد کرده ایم، اگر قرار بود دهان کل دنیا را هم بدوزیم، باز الان اضافه مانده بود.
صادرات با کلاه ممنوع!
امروز خبر مجوز صادرات تایر را در بوق و کرنا کردند؛ اما خدا کند مثل دفعه قبل، محصول شان را راهی چین نکنند و دست آخر، با دو تا ایمیل جعلی، سرشان را کلاه بگذارند و پولی پرداخت نکنند!
امان از رقابت تبلیغاتی
بعضی شرکت ها هم هستند که به نوعی در حوزه خود، انحصار دارند و حداکثر ۱ یا ۲ رقیب دارند! محصول شان هم در زندگی مردم لازم است و اصلا برای فروش محصول نیازی به تبلیغات ندارند. بعد معلوم نیست برای چه، هر ساله صدها میلیاردتومان هزینه تبلیغات می کنند! به والله جای این همه هزینه تبلیغات، اندکی تخفیف به مشتریان تان می دادید، رقیبی نداشتید. اصلا کاش یکی می پرسید هزینه این همه تبلیغات از جیب چه کسانی پرداخت می شود؟ مشتری یا سهامدار؟