هوش مصنوعی بازیگرکلیدی متقاعدکننده در روابط عمومیهای حال و آینده
پیشرفتهای فناوری معمولاً بر سرعت و حجم پیامها تأثیر میگذارد، ارتباطات پیچیدهتری را ممکن میسازد، و با تخصصیتر شدن دانش و مهارتهای انسانی، عملکردهای متنوعتری را برای مدیریت روابط عمومی ایجاد میکند. روابط عمومیها هرجا که بتوانند احساسات را تحریک کنند و پیامها را طراحی کنند، و زمینه اقناع را فراهم سازند حضور دارند.
اما آیا شما از آن دسته افرادی هستید که در حاشیه بنشینید و خاطرات گذشته را مرور کنید؟
یا اینکه اینجا هستید و این مطلب را مطالعه میکنید تا این حقیقت را بپذیرید که با تغییرات بزرگ فناوری فرصتهای بزرگی در عرصههای ارتباطی در حوزه روابط عمومی به وجود میآید؟
از نظر من ارتباطات استراتژیک معیارهای زیر را داراست:
ارتباطات باید این پتانسیل را داشته باشد که شما را به اوج اقتدار، مقبولیت و منزلت برساند.
روابط عمومی باید ارتقای محبوبیت و مطلوبیت رو به افزایش فردی، اجتماعی و سازمانی را برای فرد و سازمان موجب شود.
در آینده نزدیک این پتانسیل برای خودکارسازی/ برون سپاری ارتباط با افراد و جامعه در روابط عمومیها بوجود میآید تا بیشتر استراتژیها و اهداف ارتباطی را به خودی خود اجرایی و محقق سازند.
من معتقدم که" طراحی رابط کاربری هوشمند برای یک تغییر اساسی در آینده نزدیک برای تحول در روابط عمومی محقق خواهد شد» همیشه دغدغه اصلی جامعه ارتباطی این است که روابط عمومی قرار است شاهد کار با نسل بعدی رابطها، رابطهای کاربری هوشمند (IUI) یا فقط «واسطها» باشد.
ما رسانههای جدید را به همان شیوهای کشف میکنیم که یک نوزاد اندام خود را کشف میکند، با همان شگفتی و کنجکاوی، همان هیجان در قدرتهای جدیدش. به محض اینکه روابط عمومی رابطهای کاربری هوشمند را کشف کند، همان حس هیجان و تازگی و میل به بازی و آزمایش را برمی انگیزد.
مک لوهان معتقد است که «نیاز به درک تأثیرات گسترش انسان هر ساعت ضروریتر میشود». رابط کاربری هوشمند آخرین آزمون بلوغ تکنولوژیکی ما خواهد بود، هرچه توانایی ما برای زندگی با ابزارهایی که ایجاد کرده ایم بیشتر شود و هرچه بیشتر به آنها تکیه کنیم، رابطهای هوشمند و هوش مصنوعی قدرت بیشتری خواهند داشت و ما از آن برای گسترش ارتباطات خود استفاده میکنیم، همانطور که ما از رسانه برای گسترش تعاملات خود و فرار از محدودیتهای زیست بومی خود استفاده کرده و خواهیم کرد.
رابطان کاربری هوشمند به سرعت در حال یادگیری هنرهای متقاعدسازی، تلقین، همدردی، تشویق، بررسی دقیق و بازی دو طرفه و تعاملی هستند. آنها نمونه گرایشی هستند که در سال ۱۹۶۴ محقق کانادایی ارتباطات مارشال مک لوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰) آن را توصیف کرد. او با گرایش خود به رسانههای الکترونیکی، در کتاب «درک رسانه: توسعه انسان» نوشت: «ما سیستم عصبی مرکزی خود را در یک آغوش جهانی گسترش دادهایم».
کلماتی مانند "آموزش" و "هوشمند" باید اصلاح شوند تا معنی آنها برای رابطان کاربری هوشمندی که میتوانند برای متخصصان روابط عمومی کارساز باشند مشخص شود. سئوال این است که چه نوع هوشی برای روابط عمومی مفید است و آیا توانایی یک رابط کاربری هوشمند برای آموزش و متقاعد کردن در روابط عمومی، فراتر از امکان تبادل مستقیم دادههای دو طرفه بین رابط کاربری هوشمند و کاربر انسانی - که با محیط سازگار است، بیشتر است؟ «U» یا کاربر شکلپذیر و ارگانیک در یک ساندویچ فناوری از «هوشمندی» و «رابط» چیست و یا کیست؟
رابطان کاربری هوشمند آخرین مرحله در توسعه اجتماعی هستند که با تکنیکهای رسانهای متقاعدساز توصیف و شناسایی میشود، نه با دستور و تجویز. اگر اقناع نباشد، با یک اجبار «نرم» که با زبان متقاعدسازی رقیق شده است روبرو خواهیم شد. به دلیل این توانایی برای "ارنج کردن" و توانایی آنها برای شخصیتر کردن ارتباطات، رابطان کاربری هوشمند میتوانند هویتی را که برای افرادی که به دنبال کشف سازمانها هستند، افزایش دهند.
رابطان کاربری هوشمند ما را به سمت ایده "رایانهها به عنوان بازیگران اجتماعی متقاعدکننده" سوق میدهند (Fogg, ۲۰۰۳, p. ۸۹). زیرا تا زمانی که سازمانها و ماشینها برای همکاری انسانی ارزش قائل باشند، اقناع در حوزه عمومی اهمیت دارد. همکاری مستلزم اقناع است. اولا داستان سازی و دستور ندادن اقناعی در مقیاس فوق العاده، نیازمند ارتباط استراتژیک است. دلیل دوم، جاذبهای است که ما در اجسام بی جان. در قالب فناوری میبینیم و به گونه محسوسی آنها را توانمند در اقناع افراد و آرام و بیصدا متقاعدکننده مییابیم.
رابطان کاربری هوشمندها توانایی تماشا و لمس، درک و احساس، انتخاب و عمل، کمک و متقاعد کردن، گوش دادن و یادگیری، مدیریت و کنترل را خواهند داشت. رابط کاربری هوشمند میتواند حواس انسان را بسیار فشردهتر از رسانههای موجود درگیر کند.
تغییر استراتژی از "توده" به "فرد"
روابط عمومی به طور سنتی به گروه ها، تودهها و مخاطبان علاقهمند است. در سال ۱۹۲۸، ادوارد برنیز، از "مطالعه سیستماتیک روانشناسی توده ها" برای آشکار کردن "پتانسیلهای دولت نامرئی" حمایت کرد و دیدگاه خود را در مورد چیستی روابط عمومی مطرح کرد (Bernays, ۲۰۰۵, ص. ۷۱). یکی دیگر از معاصران روابط عمومی، آیوی لدبیتر لی، از دیر باز مشتاقانه منتظر "تکنیک جدیدتر و بهتر توسل به روانشناسی توده" بود (لی، ۱۹۳۴، ص ۲۳). روابط عمومی نوین در صدد آن است ارتباط فرد با توده را درک کند، زیرا پیامهای ارتباطی دوران صنعتی تنها میتوانستند با اتصال به عضویت فرد در یک «انبوه» خاص که قبلاً وجود داشته را برای دریافت پیامهای خاص در جنبههای مختلف زندگی آماده کنند.
اما امروزه حتی بدون رابط کاربری هوشمند، تغییر معناداری در دیدگاه روابط عمومی نسبت به تودهها (اعم از مردم، جامعه یا مشتری) در حال شکل گیری است.
حمید شکری خانقاه رئیس گروه تخصصی روابط عمومی باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو-ایران