دخالت عمده یعنی منافع عدهای در میان است!
میثم رادپور در گفت و گو با بورس نیوز بیان داشت: مبحث لیدری در بازارها یک مکانیسم طبیعی است اما در این خصوص باید توجه بیشتر را بر میزان کارایی این لیدرها و شرکتها، در بازار سرمایه داشت؛ این موضوع به لحاظ کارایی سودمند نبوده زیرا به نوعی، پیشبینی پذیری را در بازار ایجاد میکند. و این مسئله به این معناست که قیمتها نه خاطر اخبار که عامل مهمی در منعکس کردن قیمتها در نزدیکترین حالت به قیمت ذاتی آنهاست، بلکه از دیگر مواردی تاثیر میپذیرند و قیمتها بر اساس شایستگی و تامین مالی بر اساس نرخهایی که صنعت دارد کمتر اتفاق شده و کارایی بازار را کاهش میدهد.
وجود لیدر در بازار نوعی پیشبینی پذیری را ایجاد میکند
وی در خصوص این موضوع که، در حال حاضر شرکتهای خودرویی سمت لیدری را یدک میکشند افزود: این موضوع که لیدرهای بازار، اشباع از زیان انباشهاند باعث بغرنجتر شدن این موضوع میشود. در حالت اولیه زمانی که لیدر در بازار داشته باشیم نشان از کمتر شدن کارایی بازار دارد، و زمانی که همین لیدرها به طور پیش فرض انعکاس درستی از قیمتهای خود ندارند و با مشکلات عدیدهای مواجهاند، باعث میشود بازار خودکار به سمت نادرستی هدایت شود. زمانی که از لیدری خودروییها صحبت میکنیم این پیغام را میدهد که انحراف بیشتری را به طور بالقوه برای بازارسرمایه به وجود خواهند آورد. اگر شرکتی همچون ایران خودرو که بخش عمدهای از سهام آن متعلق به یک سهامدار باشد، به خودی خود استهلاک در بازار ایجاد میکند.
رادپور بیان کرد:زمانی که از بازار رقابتی صحبت میکنیم اصلیترین هدف این است که تنها یک نفر نتواند بر قیمتها تاثیر بگذارد. زمانی که سهامداران عمده مشخصی میتوانند روی مکانیسم قیمت گذاری تاثیر بگذارد، کارایی به طور کل زیر سوال میرود. بدین صورت که هیئت مدیره تصمیماتی میگیرد و اخبار گاها در اختیار گروه معدودی قرار میگیرد و این سازوکار باعث خواهد شد کارایی بازار از بین برود. حضور شرکتهایی به این شکل که سهامداران عمده دارند میتواند کارایی طبیعی بازار را ساقط کنند.
در بخش خصوصی چیزی به عنوان حمایت نداریم
رادپور در خصوص حمایتهایی که از این شرکتها با زیان عمده میشود، توضیح داد: زمانی که صحبت از حمایت به میان میآید، مشخص است که اثر ارگانی در این بیند وجود دارد؛ اگر حضور ارگانی مثل دولت و یا هر ارگانی که کنترلکننده منابع جدی است که هرچند متعلق به آن نیست در میان نباشد دیگر صحبت از حمایت نخواهد بود. به این دلیل که به طور سیستماتیک بخش خصوصی، برای صنعت یا شرکتی که به اندازه کافی توجیه اقتصادی نداشته باشد حمایت نمیکند.
با دخالتهای دولت رفاه اقتصادی کاهش میابد.
این کارشناس بازار در ادامه افزود: در صنعت جا افتادهای همچون خودرو که در بورس فعالیت میکند، به نظر میرسد حمایتها اساس اقتصادی نداشته و باعث گمراهی بازار و انحراف قیمتها از قیمت واقعی آنها میشود و در نهایت سبب کاهش کارایی بازار سرمایه خواهد شد. همچنین نفع اقتصادی که این بازارها میتوانند داشته باشند را از بین ببرند. دخالت در منابعی که محدود بوده به این معناست که امکان بهرهبرداری بیشتری در سطح کلان و عموم جامعه وجود دارد اما در جایی خرج میشوند که صرفا علاقه داریم آن را حفظ کنیم. برای صنعت خودرو مشکلاتی همچون عدم تقارن اطلاعاتی، دخالتهای دولتها و ارگانهایی که منافع قابل اعتنائی تحت کنترلش آنهاست؛ این بازار تنها در جهت نفع عده معدودی و لطمه به رفاه اقتصادی عمومی جامعه خواهد بود.
در خود سازمان بورس و اوراق بهارار، شاخص کل اساس سنجش عملکرد مدیران است.
وی خاطرنشان کرد: در کشور ما که اقتصاد بر پایه دخالتها و کنترلهای دولتی بوده و این سوء تعبیر برای عموم جامعه به وجود آمده است که انتظارات بسیاری از دولت داشته و آن را متولی همه چیز میداند. باید بینش سازمان را بررسی کرد، قاعدتا در اساسنامه سازمان بورس چنین تعریف نشده که سازمان بورس و اوراق بهادار متولی افزایش سودآوری شرکت هاست؛ فهم معیار ارزیابی سازمان، نکته بسیار مهمی است.
وی افزود: سازمان عملکردش بر اساس اینکه شاخص چه مقدار رشد داشته است سنجیده میشود، در حالی که این معیار به هیج وجه درست نبوده و هیچ مقام مفعولی در سازمان بر این اساس ارزیابی شود. سازمان بورس مقام ناظر است و نباید دخالت مستقیمی بر بازار داشته باشد و قرار است تنها بستر امنی را برای جلوگیری از تخلفات فراهم کنند.وظایف سازمان این نیست که بخواد متولی افزایش سودآوری شرکت یا صنعتی باشد و یا جانبداری سهامدران را بکند.