تجدید ارزیابی، بهانهای برای فنر فشرده شده بازار
بورس نیوز:
نیما میرزایی کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با بورس نیوز، در رابطه با تحرک بازار سرمایه به وسیله تجدید ارزیابی دارایی شرکتها در چند وقت اخیر اینگونه توضیح داد: شرکت موضوع تجدید ارزیابی سابقاً در بازار سرمایه وجود داشته در خصوص تک سهمها که عمدتاً سهمهای کوچیک بازار نیز بودند و محرکی برای استقبال سهامداران و همچنین سفته بازان میشده است که در یک دوره کوتاه مدت بتوانند بازدهی بالایی را کسب کنند اما؛ این موضوع به شکل یکپارچه در کلیت بازار و بالاخص سهمهای بزرگ سابقه قدیمی ندارد و اتفاق تازهای هست و تاثیر آن نیز طبیعتاً بر بازار، تاثیر یونیکی هست که باید بر اساس احتمالات به آن نگاه کرد.
وی ادامه داد: در مجموع اتفاق مثبتی هست و میتواند ذهنیت سهامداران را نسبت به داراییهای ارزشمندی که در بازار سرمایه عموما وجود دارد بهتر کند و همچنین این موضوع میتواند محرکی باشد برای اقبال مجدد به بازار سرمایه اما؛ خب طبیعتاً این موضوع تاثیر روی تاثیر مثبتی روی سودآوری شرکتها ندارد و بعضاً میتواند بر هزینه استهلاک تأثیر داشته باشد. از این جنبه نکته مثبتی نیست اما؛ در مجموع یک اتفاق مثبت هست و کمک میکند که دارایی شرکتهای بورسی به روز و شفاف شوند و جو کسل کننده که در بازار سرمایه در سالهای اخیر ایجاد شده را بتواند تحت تاثیر قرار بدهد و زمینه رشد بازار را ایجاد کند.
میرزایی افزود: نکته مهمی که لازم هست به آن اشاره داشته باشیم، این موضوع الزاماً به صورت یک شوک به بازار نیست اتفاقی که شاید خیلی از سهامداران نسبت به آن بدبین هستند و فکر میکنند که تاثیرات آن کوتاه مدت است و بازار هر چه بازدهی داشته باشد مجدداً پس خواهد داد و به نقطه اولیه برمیگردد.
به نظر من این موضوع اتفاق مثبتی است که میتواند زمینه رشد بازار سرمایه را ایجاد کند و مشابه اتفاقی که در هفته گذشته مشاهده کردیم و در عین حال کمک کند که بازار جاماندگی نسبت به بازارهای رقیب خودش داشته را پر کند و در واقع به تعبیری بهتر بهانهای برای آزاد شدن فنر فشرده شده بازار و حرکت آن به سمت رشد است.
سوالی که در خصوص موضوع تجدید ارزیابی دارایی شرکتها و تأثیر آن بر بازار سرمایه وجود دارد این است که آیا ملاک سرمایهگذاری در بازار، سودآوری شرکتها است و یا اینکه دارایی آنها؛ نیما میرزایی در این رابطه عنوان کرد: ما نمیتوانیم نگاه صرف سودآوری داشته باشیم، از این منظر فرضاً یک شرکت خودروساز بزرگ که بازدهی منفی دارد یعنی زیان سازی دارد با این فرمول ارزش آن از بین خواهد رفت، در صورتی که یک شرکت بزرگ (به عنوان مثال سایپا ایران خودرو) و استراتژیک هست.
میرزایی گفت: به هیچ عنوان ارزش داراییهای آن را نمیتوانیم در واقع در نظر نگیریم و همینطور بالعکس این اتفاق وجود دارد یعنی تکیه صرف در داراییهای فرضاً راکت یک شرکت را نیز نمیتوان ملاک کافی برای ارزشگذاری یک شرکت قرار داد و معمولاً بازار در دورههای مختلف بسته به احساسی که در آن برهه وجود دارد ممکن است که به هر کدام از این دو گزینه متمایل شود.
وی ادامه داد: کمااینکه در دورههای صعودی شاید یک شرکت کوچک بازار با داراییهایی که قابل تجدید ارزیابی یا قابل فروش هستند ولو اینکه سودده نیز نباشد، مورد توجه بازار قرار بگیرد و بازدهیهای چند صد درصدی یا بیشتر نیز داشته باشد و در دورههای رکودی بازار بالعکس شرایط به نحوی هست که P/E ملاک قرار میگیرد و شرکتهای کوچک زیانده عموماً ریزشهای سنگین به همراه دارند اما؛ شرکتهای سودساز بزرگ بازار معمولاً کفسازی میکنند و از یک حدی پایینتر ریزش ندارند؛ بنابراین این موضوع به شرایط بازار و ذهنیتی که متأثر از آن سهامداران دارند بستگی دارد اما؛ از نظر شخصی من هر دو مهم است و در واقع با وزن دهی مناسب به هر بخش ما میتوانیم یک سرمایه گذاری کم ریسک و پربازدهده را کسب کنیم.
این کارشناس بازار در خصوص مولفههای مهم ارزش منصفانه بیان کرد: ما هر چه جلوتر حرکت میکنیم در نگاهی که ذینفعان و بالاخص سهامداران نسبت به شرکت دارند و همچنین استانداردهای حسابداری بحثهای مربوط به نیروی انسانی اینوویشن و دانشی که در شرکت هست ارزش بیشتری پیدا میکند. به نظر من این مسیر ادامهدار خواهد بود و بازار سرمایه با همه عقب ماندگی که در نگرش خودش نسبت به داراییهای ناملموس دارد، نیاز به تغییر هست و این تغییر در حال ایجاد است و البته من حس میکنم که سرعت حرکت ما بسیار آهسته است. ضمن اینکه خود سهامداران نیاز به آپدیت تفکر هستند. حتماً لازم است که سازمانها و نهادهای مرتبط با بازار نیز در این زمینه ریلگذاری مناسب را انجام دهند تا بتوانیم از این بخش مهم از اقتصاد نیز حمایت لازم را داشته باشیم و بهرهبرداری مناسب را نیز انجام بدهیم.
میرزایی در پایان گتفگو در خصوص این موضوع که در روزهای اخیر بیشترین میزان فروش با سهامداران عمده بوده بیان کرد: من به شخصه این موضوع را ملاک مثبت یا منفی خاصی نمیبینم برای اینکه لزوماً منافع شرکتهای شبه دولتی با منافع بنگاهداری صرف هم راستا نیست و این اتفاق را در سال ۹۸ و ۹۹ شاهد بودیم که خیلی از این شرکتها در قیمتهای پایین اقدام به فروش و یا بعضاً در قیمتهای بالا اقدام به خرید میکردند.
وی افزود: البته ممکن است در این مسیر تخلفاتی نیز باشد که حالا به شکل کد به کد مصطلح هست در بازار سرمایه اما؛ در مجموع به نظر من ملاک کافی نیست و شرکتهای ارزشمندی که بحث داراییهای آنها از چشم بازار در سالهای اخیر دور مانده میتوانند کماکان بر این موضوع مانور بدهند و حرکتهای مثبتی را داشته باشند.
من حس میکنم تازه ابتدای راه هستیم و بازار با جدیتر شدن اقدامات مورد نیاز برای تجدید ارزیابی میتواند همچنان گامهای مثبتی را به سمت صعودی شدن به همراه داشته باشد تا در نهایت به یک رقم تعادلی برسد. این موضوع را نیز اضاه کنم که که در ماههای آینده بحثهای مربوط به تورم و نرخ ارز هم میتوانند خودشان محرک مضاعفی برای ادامه رشد بازار باشند.
پایان مطلب