جمعه بازار بورس - شماره ۲۲ - ۱۸ اسفند ۱۴۰۲
به گزارش میرزاقلمدون بورس نیوز، هفتهای که گذشت با رشد ۳.۲ درصدی شاخص کل بورس، درجا زدن شاخص کل هموزن، رشد ۴.۴ درصدی انس طلای جهانی، افزایش ۹.۵ درصدی دلار آزاد و البته جهش ۵۵ درصدی بیتکوین به پایان رسید.
آنچه گذشت
تختطاووس در هفتهای که گذشت، یک جابجایی داشت! برای ریشهیابی علت این جابجایی، بد نیست نقبی به گذشته بزنیم.
اواسط فروردینماه بود که مدیر روابط عمومی تختطاووس استعفا داد و یکی از اصحاب رسانه به عنوان جانشین معرفی شد. اگرچه از همان ابتدا هم مشخص بود کتی که دوخته شده به قامت جناب ایشان زیادی گشاد است و شنیدهها حاکی از آن بود که خود رئیس بزرگ هم خیلی زود از انتخابش پشیمان شد؛ اما با توجه به جایگاه متزلزل رئیس بزرگ، یک جابجایی دیگر حتما داستان میشد. به همین خاطر رئیس بزرگ، در بدعتی جدید، سخنگو انتخاب کرد تا با جنابش ارتباط کمتری داشته باشد. اما شانس بد یا شاید بهتر است بگوییم بدسلیقگی در انتخاب مدیران، کار دستش داد و جناب سخنگو هم دغدغهای انگار جز جلسات تکراری و جذب فالوور نداشت!
همین شد که جناب مشاور، عرصه را بی صاحب دید و هرجا تپه کمتر آباد شده دید، شتابان راهی شد! بر اساس ادعای بسیاری از کارشناسان و پیشکسوتان بازار، ضعیفترین عملکرد در تاریخ بورس ایران در دوران حضور جناب رقم خورد و این بزرگوار بجز خنده ملیح به کارشناسان بازار و مدیران نهادهای مالی و اصحاب رسانه، هنری از خود نشان نداد.
ضمن اینکه چنان کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشت که هرکجا اسم مشاور بیاید، دنیایی لعن و نفرین پشتش حواله میشود، چرا که این عزیز بعد از تکیه بر کرسی مدیریت، نان بیش از ۲۰ نفر از پرسنل تختطاووس را برید و برای زدن پنبه دهها نفر دیگر هم از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
اما به نظر میرسد تغییرات اخیر شورای عالی بورس، ورق را به نفع رئیس بزرگ برگرداند و در حالی که چمدان بسته بود تا در پایان دوره ۳۰ ماهه، تختطاووس را ترک کند، رفیق گرمابه و گلستانش که مسبب حضور این بینوا در تختطاووس هم بود، ناگهان سر از شورا درآورد و به پشتگرمی این حضور، رئیس بزرگ بلافاصله دست به امضا شد و همزمان هم حکم عزل مشاور و تیمش را امضا کرد و هم جانشینش را معرفی کرد! جانشینی که اتفاقا او هم رفیق جینگ عضو جدید شورا بوده! بعد هم طوماری رپورتاژی از اقداماتش تهیه و منتشر کرد.
خلاصه که گفته میشود رئیس بزرگ، دلگرمی پیدا کرده و چمدان خالی کرده و فرمان داده کفشهای نوچهها را هم جفت کنند! حالا باید دید رئیس تختطاووس، ماندگار خواهد شد یا نه. به هرحال اگرچه این بزرگوار کوچکترین قدمی برای حمایت از سهامداران خرد برنداشت؛ ولی در پاچهخواری برای مدیران بالاسری، همتا نداشت و بعید نیست که نخواهند چنین فرد مطیعی را از دست بدهند.
اختصاد کلان
مدیران اقتصادی این هفته سنگ تمام گذاشتند و برای ترکاندن حباب ربع سکه، کاری کردند، کارستان!
چندی قبل دوستان در میرداماد بذل و بخشش کردند و اعلام کردند صادرکنندگان میتوانند به جای آنکه ارز حاصل از صادرات خود را در سامانه نیما ارزانتر از بازار عرضه کنند، درآمدهای صادراتی را در قالب شمش طلا وارد کنند و با نرخی نزدیک به بازار آزاد به اهالی میرداماد بفروشند. خیلیها اولش ذوق کردند که قرار است به نفع صادرکنندگان، گامی برداشته شود؛ اما زهی خیال باطل! مدیران میرداماد زرنگتر از این حرفها بودند و شمش طلا را با دلار نزدیک به قیمت بازار خریدند و ربع سکه را با دلار بالای ٩٠ هزار تومان به خلقالله قالب کردند تا ثابت کنند هر سال، ترفندی برای گین گرفتن از مردم دارند!
بماند که فعالان بازار سرمایه هم این چند روز حسابی شلوغکاری کردند و ماهیت مرکز مبادله را زیر سوال برده و غیر قانونی خواندند و طبق روال همیشگی، گوش شنوایی وجود نداشت.
زرشک طلایی هفته
در پایان، زرشک طلایی این هفته میرسد به اهالی پاستور که پای طلب خودشان که وسط باشد، اجداد بدهکار را پیش چشمش میآورند، ولی وای به روزی که بدهکار باشند! این بار هم در ازای بدهی سنگینی که به تامین اجتماعی (یا بهتر است بگوییم بدهی به بالغ بر ۴ میلیون بازنشسته که خیلیهاشان صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند) قرار است تیم فوتبالی زیانده را به تامین اجتماعی بیاندازند...
نگاهی به سایر خبرهای هفتهای که گذشت
انتخابات مستاجران دوازدهمین دوره پاستور هم کم رمق برگزار شد و جالب اینجاست که دهههاست همه میدانند باگ ایران، اقتصاد است و وقتی رای میدهند اقتصادخواندهها کمترین سهم را بین منتخبین دارند! البته شاید هم آنقدر اقتصادخواندهها در این سالها مزخرف به هم بافتهاند که کسی اعتقادی به دانششان ندارد!
دوم قرار بود بساط تصمیمات ناگهانی از سر اقتصاد کشور و بورس برداشته شود و قیمتگذاری دستوری در صنایع مختلف متوقف یا کمتر شود.اما باز همان روند سابق دوباره تکرار شده است؟
سوم قرار بود بورس اولویت اول باشد.چرا بورس شده اولویت آخر؟ چرا سازمان بورس هر هفته یا عرضه اولیه میگذارد تا بورس منفی شود یا هر هفته پذیره نویسی صندوق های بخشی میگذارد یا هر هفته فروش اوراق میگذارد تا بورس منفی بماند؟
چهارم یک سهامی بنام عرضه اولیه به سهامداران تازه وارد سود می داد.همان هم از سهامداران گرفتن و بیشتر عرضه اولیه های 2 سال اخیر تا قیمت اولیه و برخی از آنها تا 15 درصد زیر قیمت اولیه پایین رفته اند.حتی قیمت بیشتر سهم های بورسی به قیمت سال 1398 پایین برده اند.در حالیکه الان دیگر اسکناس های 1000 و 2000 و 5000 تومانی هم چاپ جدید نمیشود.دیگر شما پول 100 یا 200 یا 500 تومانی در بازار نمی بینید اما قیمت سهام ها را عمدا برده اند روی اون قیمت ها.چرا وزارت اقتصاد و سازمان بورس پاسخگو مردم نیستند؟
تا وضعیت بورس اینگونه است یک ریال وارد خرید سهام نخواهم کرد.
مثلا علت عدم رشد بورس در ماههای اخیر سیاستهای رئیس بانک مرکزی است.اولا بانک مرکزی سکه و ربع سکه را با دلار بالای 90 هزار تومان با قیمتهای حبابی میفروشد تا کسری بودجه را تامین کند.اونوقت شرکتهای صادرات کننده بورسی و بانکها را ملزم میکند که ارز صادراتی خود را با دلار 28500 یا 40000 تومان در بازار نیما به واردکنندگان نورچشمی بدهند تا آنها اجناس چینی و هندی را با دلار 40000 تومانی وارد کنند و با قیمت دلار 60 تا 70 هزار تومان به مردم بفروشند.یعنی عملا بانک مرکزی به واردکنندگان یک سود رانتی بالای 50 درصدی فقط از ارز می دهد.بقیه سود فروش را جدا حساب کنید.معلومه بانک مرکزی میخواهد بین ارز نیما و نرخ تسعیر ارز با ارز بازار آزاد 50 تا 70 درصد اختلاف باشد تا بتوانند با نوسانگیری سود خوبی به جیب بانک مرکزی و واردکنندگان نورچشمی برود.
تمام سیاستهای دکتر فرزین در دولت دوم احمدی نژاد امتحان شده و باعث وضع اسفناک اقتصاد در آن دوره شد و حالا هم همان وضعیت تکرار شده.یک روز با فروش اوراق با حجم سنگین.یک روز با سپرده بانکی 30 درصدی.یک روز با حراج سکه های بانک مرکزی یک روز با افزایش ناگهانی نرخ بهره عملا بانک مرکزی در حال ایجاد تلاطم در اقتصاد کشور است.آخرش هم تورم مواد خوراکی بالا داریم بورس هم همش منفی است.تا کی باید مردم چوب سیاستهای اشتباه وزیر اقتصاد و وزیر صمت و رئیس بانک مرکزی را بخورند؟!