کارمندان و بازنشستههای عزیز: " با ورزش و رژیم غذایی مناسب، خود را برای کار تا ۷۰ سالگی آماده کنید"
به گزارش بورس نیوز، احتمالا این جمله را بارها و بارها از کارمندان و کارگرانی که سالهای سال، کارهای طاقت فرسا و کسل کننده را تحمل میکنند، شنیده اید که میگویند: " ادامه میدهیم تا حقوق بازنشستگی را از دست ندهیم ". یا حتی بسیاری از آنها به خاطر ترس از دست دادن حق بیمه پرداختی و همان حقوق بازنشستگی اندک، به آرزوهای دیرینه و کارهای مورد علاقه خود پشت پا میزنند تا برای همیشه در حسرت زندگی دلخواه خود بمانند.
خبر بد برای این دوستان (که البته تعداد آنها کم هم نیست) آنکه، به لطف نحوه مدیریت علمی و خارق العاده مدیران و مسئولین کشور عزیزمان ایران، خبری از حقوق بازنشستگی و حق بیمههای پرداختی ۳۰ ساله شما نیست.
آنچه با نگاهی ساده به وضعیت صندوقهای بازنشستگی فعال در کشور میتوان دید، انباشتی از بحران، کم سوادی و سوء مدیریت است که شوربختانه چارهای جز ورشکستگی کامل این صندوقها باقی نگذاشته است.
نتیجه سالها ندانم کاری، چپاولها و سوء مدیریت از سرمایه و منابع مالی صندوقهای بازنشستگی، کار را به جایی رسانده که امروز بسیاری از بازنشستههای نظامی، اداری، فرهنگی و ...، یا مشغول مسافر کشی و نگهبانی برای گذران زندگی میباشند و یا در اوج ناامیدی و تنگدستی، در آرزوی مرگی راحت و بدون نیاز به خدمات درمانی.
حق بیمههایی که در طول سالها از کارمندان گرفته و در سهام شرکتهای تولیدی سرمایه گذاری شده تا شاید روزی، بخشی از حقوق بازنشستگی کارمندان را جبران کند، به واسطه چپاولهای مدیریتی، ضعف مفرط علمی و باند بازیهای سیاسی حتی بخشی از حقوق بازنشستگان را هم جبران نمیکند.
شرکتها به واسطه سالها بی توجهی نه طرح توسعهای داشته اند، نه بازسازی و به روز رسانی تجهیزاتی و نه سود چشمگیری که بتوان روی آن حساب کرد. شیره شرکتها کشیده شده است و چیزی جز کارخانههایی مستهلک شده و بعضا زیانده با تعداد بالایی پرسنل فرمایشی و سفارشی از آنها باقی نمانده است.
عدم سیاست گذاریهای کلان، نداشتن چشم انداز واقع بینانه در خصوص نمودارهای رشد جمعیتی و قوانین فشل بازنشستگی، کار را به جایی رسانده که بسیاری از کارشناسان اقتصادی، اصلیترین چالش حکومت در سالهای آینده را، چالش صندوقهای بازنشستگی و فراهم کردن حقوق بازنشستهها میدانند.
در گزارش چهارشنبههای داغ این هفته و هفته آینده قصد داریم به برخی از جزئیات بحران صندوقهای بازنشستگی بپردازیم تا کمی بیشتر و واقع بینانهتر در خصوص سالهای بازنشستگی و انتهایی خود فکر کنید.
این شما و این آماری تکان دهنده از وضعیت صندوقهای بازنشستگی در ایران:
در ابتدای گزارش لازم میدانیم تا با توضیحاتی ساده فهم و مختصر، به معرفی صندوقهای بازنشستگی موجود و سازوکار پرداخت این صندوقها بپردازیم.
منظور از صندوقهای بازنشستگی بزرگ و اصلی کشور، صندوقهای بازنشستگی تامین اجتماعی، کشوری، لشگری (نیروهای مسلح) میباشد، در حالی که شرایط ۱۳ صندوق بازنشستگی دیگر نیز تفاوت چندانی با این صندوقها ندارد. لازم به ذکر است صندوق بارنشستگی تامین اجتماعی با تحت پوشش داشتن بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصد از بازنشستگان و کارمندان کشور، بزرگترین صندوق بازنشستگی فعال در کشور میباشد.
ساده شده مکانیسم فعالیت و سرمایه گذاری صندوقهای بازنشستگی نیز اینطور میباشد که این صندوقها هر ساله بخشی از حقوق کارگران و کارمندان را به عنوان حق بیمه دریافت میکنند (به عنوان مثال حق بیمه کارگران در حال حاضر معادل ۳۰ درصد از حقوق ماهانه است که ۲۳ درصد آن سهم کارفرما و ۷ درصد سهم کارگر میباشد)، بخشی از آن را به عنوان حقوق به بازنشستهها پرداخت میکنند و بخشی از آن هم با سرمایه گذاری در سهام شرکتهای تولیدی برای سالهای بعد صرف میکنند.
به زبانی ساده فرض کنیم در یک صندوق بازنشستگی معادل هر ۱۰ حقوق بگیر و بیمه پردازی، ۱ نفر مستمری بگیر و بازنشسته وجود دارد (در اصطلاح نسبت تعداد بیمه پردازان شاغل یک صندوق به تعداد بازنشستهها را ضریب پشتیبانی میگویند که یکی از مهمترین شاخصهای سنجش کارایی صندوقهای بازنشستگی میباشد). همچنین فرض کنید حقوق بازنشسته در حالت خوشبینانه در حدود ۹۰ درصد از حقوق کارمندان است و حقوق هر کارمندی ۱۰ میلیون تومان باشد؛ بنابراین این صندوق بازنشستگی ماهانه ۳ میلیون تومان حق بیمه از هر کارمند (۲.۳۰۰.۰۰۰ تومان از کارفرما و ۷۰۰.۰۰۰ تومان از کارگر) دریافت میکند که معادل ۳۰ میلیون تومان است. ۹ میلیون حقوق ماهانه مستمری بگیر (بازنشسته) را پرداخت و معادل ۲۱ میلیون تومان باقی مانده را در سهام شرکتها سرمایه گذاری میکند.
با این توضیحات بد نیست از ضرائب پشتیبانی صندوقهای بازنشستگی شروع کنیم:
صندوقها و ضریب پشتیبانیهایی که حتی در جهان هم کم نظیر هستند
شاید باورش دشوار باشد، ولی ضریب پشتیبانی صندوق بازنشستگی کشوری در سال ۱۴۰۲ به حدود ۰.۵ رسیده است. به عبارتی به ازای هر ۳۰ درصد حق بیمهای که از یک نفر شاغل میگیرند میبایست حقوق ۱۰۰ درصدی دو نفر بازنشسته را پرداخت کنند.
اگر حقوق ۱۶ میلیون تومانی را برای کارمندان و ۱۴ میلیون تومانی را برای بازنشستهها (میانگین حقوق بازنشستههای کشوری ۱۶ میلیون تومان است) در نظر بگیریم، این صندوق هر ماه و به ازای حقوق هر دو نفر بازنشسته، مبلغ ۲۳.۵ میلیون تومان کسری دارد.
یک میلیون و ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار نفر بازنشسته تحت بیمه صندوق بازنشستگی کشوری را تصور کنید تا متوجه شوید این صندوق ماهانه در حدود ۲۲ تا ۲۳ هزار میلیارد تومان و سالانه در حدود ۲۸۰ هزار میلیارد تومان کسری منابع برای پرداخت حقوق بازنشستهها دارد.
۲۸۰ هزار میلیارد تومان. به نظر شما این صندوق، کسریهای خود را از کجا تامین میکند؟
بله درست حدس زدید این میزان کسری از جیب من، شما، همه شهروندان ایران و از محل بودجهای که متعلق به ۸۵ میلیون ایرانی میباشد تامین میشود.
۲۵۶ هزار میلیارد تومان بودجه در سال ۱۴۰۳ برای جبران کسری حقوق بازنشستگان، آنهم تنها در یک صندوق بازنشستگی کشوری.
۱۳۲.۰۰۰ میلیارد تومان کسری سالانه صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح، ۱۴.۰۰۰ میلیارد تومان کسری صندوقهای بازنشستگی وزارت اطلاعات و کارکنان فولاد هم به عدد ۲۶۰.۰۰۰ میلیارد تومان کسری صندوق بازنشستگی کشوری بیافزایید تا ببینید در چه مملکت گل و بلبلی زندگی میکنیم.
۴۵۳ هزار میلیارد تومان حمایت از صندوقهای بازنشستگی در بودجه سال ۱۴۰۳، چیزی معادل مبالغ فروش نفت متعلق به ۸۵ میلیون نفر جمعیت. حتی برای اینکه بیشتر عدد ۴۵۳ هزار میلیارد تومان را درک کنید بهتر است بدانید به گواه بسیاری از کارشناسان، کل کسری بودجه امسال دولت چیزی در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است.
۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجهای که عامل تورم افسار گسیخته و فشار مضاعف بر همان بازنشستگان کشور است.
به عبارتی تصور نکنید دولت مبلغ ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی حمایت از این صندوقها را از جیب مبارک و از درآمدهای نفت یا حتی مالیات پرداختی تامین میکند. این مبلغ همان کسری بودجهای است که از محل چاپ پول و تورم نابود کننده تحمیلی به تمام مردم کشور تامین میگردد.
اوضاع صندوق تامین اجتماعی هم فرقی با سایر صندوقها نیست:
علی رقم آنکه صندوق تامین اجتماعی شرایطش کمی بهتر از صندوق بازنشستگی کشوری است، اما نسبتهای پشتیبانی این صندوق با سرعت چشمگیری رو به کاهش و تبعات کسری منابعش به مراتب ویران کنندهتر از سایر صندوقها است.
بر اساس آخرین گزارشات موجود، ضریب پشتیبانی صندوق تامین اجتماعی در سال ۱۴۰۳ به حدود ۴ رسیده است و این به معنی حق بیمه ۴ نفر در ازای پرداخت حقوق بازنشستگی ۱ نفر میباشد. وقتی بیشتر متوجه فاجعه و روند نگران کننده این نسبت میشویم که بدانیم نسبت پشتیبانی این صندوق در سال ۱۳۵۶، در حدود ۲۵ بوده است.
البته این همه مشکلات صندوق تامین اجتماعی نمیباشد و بدهیهای بیش از ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به این صندوق، تعداد بالایی از شرکتهای مستهلک شده و زیانده زیر مجموعه و ...، برخی دیگر از چالشهای این صندوق در آینده به شمار میرود.
اصولا در علوم مربوط به صندوقهای بازنشستگی ضرایب پشتیبانی زیر ۵/۵ به معنای بحرانی بودن شرایط صندوقها میباشد، حالا شما حدس میزنید ضریب پشتیبانی مجموعه صندوقهای بازنشستگی کشور چه عددی را نشان میدهد؟ کمی کمتر از ۳ و این به معنای یک فاجعه تمام عیار است.
سوال: تکلیف سرمایه گذاریهای این صندوقها چه شده است؟ سوء مدیریت و چپاول اموال مردم اینجا معنا میشود.
به نظر شما چه میزان از کسریهای صندوقهای بازنشستگی از محل سرمایه گذاریهای پیشین این صندوقها تامین میشود؟ مگر قرار نبود مازاد حق بیمههای دریافتی در سالهای خوب به سهام شرکتها تبدیل و از محل سود دریافتی از این شرکت ها، کسری مربوط به پرداختیهای صندوقها جبران شود؟
بیایید به سود سال گذشته شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری نگاهی بیاندازیم:
۱۲.۵۰۰ میلیارد تومان سود سالانه شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری در مقابل بیش از ۳۰۰.۰۰۰ میلیارد تومان تعهد پرداخت حقوق بازنشستگی.
اصلاح طلب و اصولگرا فرقی ندارد، هر حزبی که در راس کار بوده شخصی ناکارآمد از هم حزبان خود به مدیریت صندوقهای بازنشستگی گمارده تا شاید بخشی از مقاصد خود را عملی کنند. استفاده مداوم از افراد سیاسی در سمتهای اقتصادی صندوقهای بازنشستگی داستان امروز و دیروز نیست و این ریسمان سری دراز دارد.
از حافظ قرآن گرفته تا بسیاری از نمایندههای انقلابی مجلس، انگار تفاوتی ندارد که چه کسی با چه میزان علم و سطح دانشی در سمتهای حیاتی صندوقهای بازنشستگی مشغول به کار باشند بلکه تنها انقلابی بودن و وفاداری به حزب مهم است که البته حاصلش همین است که میبینید.
راستی میدانید مالکِ اصلی شرکت پتروشیمی آبادان با صدها میلیارد تومان زیان انباشته، سازمان تامین اجتماعی است. ذوب آهن اصفهان چطور؟ مالک اصلی این شرکت زیانده با بیش از ۶ تا ۷ هزار پرسنل مازاد را میشناسید؟ بله این شرکت هم از سرمایه گذاریهای سالهای گذشته سازمان تامین اجتماعی و یا از شرکتهای فشلی است که دولت بابت رد دیون به این صندوقهای بازنشستگی قالب کرده است.
در گزارش هفته آینده به زوایای بیشتری از نحوه سرمایهگذاری و چالشهای صندوقهای بازنشستگی خواهیم پرداخت.
با گزارشهای چهارشنبههای داغ بورسنیوز همراه باشید .....
بورسنیوز، رسانه تخصصی بازارسرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشنشدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ افراد و نهادهای ذکر شده در مطلب را دارد.
ماکه تباه شدیم رفت... ولی بدتر اینه که نمیدونم تا کی و کجا قراره ادامه پیدا کنه