آیا بورس میتواند جانشین طلا شود؟

به گزارش بورس نیوز، مونا موسوی، کارشناس اقتصادی، در یادداشتی اختصاصی درباره علل روند ضعیف بورس با وجود خروج سرمایه از بازارهای طلا و ارز توضیح داده است.
در حال حاضر، جریان سرمایه در بورس نمیتواند تغییرات بزرگ و مؤثری ایجاد کند و به همین دلیل، بازار پس از دو روز مثبت بهطور ناگهانی دچار نوسان میشود یا بهمدت نیم ساعت خوب عمل میکند و سپس برای چند ساعت متعادل میماند. بهواقع، سرمایههای خارج از بورس هنوز در حال مشاهده و ارزیابی بازارهای مختلف هستند. آنها به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که آیا ریسکهای موجود در این بازار سرمایه با پاداشهایی که در انتظار ماست، تناسب دارد یا خیر؟ در بازارهایی نظیر سکه و سپردههای مشابه، ریسکها چندان کم نیستند. البته در بازار ارز، سکه و صندوقهای طلا، پاداشها بهطور منطقی و معقول پیش میروند.
باید توجه داشت که در این شرایط و با وجود تعادل در نرخ ارز نیمایی، میتوانیم به پاداشهایی دست یابیم که سرمایهگذاری را توجیه میکند. در واقع، این تنها مزیت ماندن در بازار است و این مزیت باید به سه شکل وجود داشته باشد. اگر این سه شکل محقق شود، باقی ماندن در بازار منطقی خواهد بود، در غیر این صورت، مزیتی برای ادامه فعالیت در بازار وجود ندارد.
برای توجیه روند بازار سرمایه، باید به این عوامل توجه کرد؛ شرط اول برای تحقق اهداف در بورس قطعاً آرامش سیاسی و عدم وقوع بحرانهای غیرمنتظره است. این موضوع را فراموش نکنید؛ اگر ریسکهای سیاسی به هر دلیلی افزایش پیدا کند، تجربه نشان داده است که بازار سرمایه به عنوان بازنده شناخته میشود و بازارهای رقیب بهعنوان برنده. البته بازارهای رقیب، مانند بازار خودرو و مسکن، وضعیت بهتری نسبت به بورس ندارند و ارزش داراییهای دلاری آنها کاهش یافته و خود را با بازدهی بازارهای موازی مقایسه میکنند. بنابراین، با افزایش ریسک سیاسی، بازار بورس به عنوان بازاری بازنده معرفی میشود. این به این معناست که ممکن است با افزایش ریسک سیاسی، نرخ دلار افزایش یابد و همچنین بازدهی در بازار مشاهده شود، اما ممکن است این بازدهی کمتر از بازارهای رقیب و تورم باشد و ارزش ریسک پذیرفته شده را نداشته باشد.
پس یکی از شروط ماندن در بازار سرمایه، عدم وقوع بحرانهای غیرمنتظره سیاسی است. اما مزیت بازار، تعدیل نرخ دلار توافقی است که به رشد درآمدهای دلاری کمک میکند. همچنین خبرها و اتفاقات مثبت شرکتها، از جمله افزایش سرمایه و گزارشهای فروش و سود، میتواند بازار را مثبت کند و بر ارزندگی آن بیفزاید. هیچ شکی نیست که ارزندگی بهطور قطعی بر قیمتها اثرگذار است و ممکن است زمان ببرد تا قیمت سهام با آن تطبیق یابد، اما هرگز مقطعی نبوده که بازار ارزندگی ویژهای داشته باشد و واکنشی نشان ندهد. بنابراین، میتوان به بهبود و رونق جدی و پاداش مناسب در مقابل ریسکهای قابل پذیرش و در مقایسه با بازارهای رقیب امیدوار بود. در غیر این صورت، از بین رفتن هرکدام از مزیتهای عمده بازار، سهامداران را دچار مشکل خواهد کرد.
هرچند روزهای پایانی سال به دلیل فضای تنشآلود به ضرر سهام و به نفع طلا و دلار گذشت و کسانی که جرات خرید طلا و دلار با توجه به قیمتهای نسبتاً بالای آنها را داشتند، سود کردند، اما همیشه بازارها نوسانی حرکت میکنند؛ همانطور که بیت کوین پس از یک روند صعودی تند، به سمت نزول حرکت کرده است. بهتازگی، حباب طلای آبشده به حدود ۱۰ درصد رسیده بود، که سطحی بسیار استثنایی برای طلای آبشده محسوب میشود. معمولاً طلا آبشده حبابی بیش از یک تا دو درصد به خود نمیگیرد، اما حباب طلای آبشده رکوردی تاریخی زد. نتیجه این حباب میتواند به دو حالت منجر شود: یا ظرف دو تا سه هفته آینده دلار به حدود ۱۰۵ هزار تومان برسد تا این حباب توجیه شود، یا این که خریدها متوقف شده و حباب تخلیه شود. درحال حاضر، دلار هنوز زیر ۹۰ هزار تومان باقی مانده است، اما کف قیمتی که در مدت کوتاهی لمس کرده، میتواند دوباره به سمت آن حرکت کند. به هر حال، حباب طلا و وضعیت بازار دلار نشان از بحرانهای جدی در کوتاه مدت دارد، مگر آنکه در آینده نزدیک شاهد اتفاقات تنشآفرین باشیم.
انتهای پیام/

