با 2 گونی پول میآمدند تالار میگفتند برای ما بورس بخریـد !!
سید محمد صادق مدنی، متولد 1330در تهران است. لیسانس مدیریت صنعتی را از دانشگاه گیلان و در رشته فرعی مدیریت مالی در سال 1354 دریافت کرده است. مدنی سال 1356 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و پیش از انقلاب به ایران بازگشت و ماندگار شد. پس از آن دوره سربازی را پشت سر گذاشت و فعالیت حرفهای خود را از سال 58 در وزارت بازرگانی آغاز کرد. وی سپس با 12 سال سابقه کار در حوزه مدیریت مالی در سال 70 به سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار پیوست و تاکنون در بازار سرمایه فعالیت میکند. ایشان نظارت بر معاملات به عنوان مدیر ناظر بازار، راه اندازی اتاق پایاپای سهام و تسویه وجوه، سیستماتیک کردن اداره ناشران و همکاری در راهاندازی بورسهای فلزات و کشاورزی را در پرونده کاری خود دارد و با کوله باری 19 ساله بورس را مکانی میداند که هر چه دارد، از این بازار دارد. مدنی هم اکنون در آستانه بازنشستگی است. با وی به گفت و گو نشستیم که مشروح آن را در پی میخوانید: سنا: از خودتان بگویید، از سابقه حضور 20 سالهتان در بازار سرمایه ایران؟ مدنی:در اردیبهشتماه سال 1370 وارد بورس اوراق بهادار شدم و در واحد مدیریت نظارت بر شرکت ها فعالیت خود را آغاز کردم. در آن زمان مرحوم کشیشیان، مدیر وقت واحد مدیریت شرکت ها بودند. ایشان از مدیران بسیار شایسته، زحمتکش، صدیق و پاک بودند که من کار خود را با ایشان شروع کردم. سنا: قبل از آن در کجا مشغول بودیـد؟ مدنی: قبل از آن در شرکت گسترش خدمات بازرگانی وابسته به وزارت بازرگانی، مدیریت سردخانه ها و شرکت های حمل و نقل را بر عهده داشتم. کار آنها واردات برنج، پنیر، کره و ... بود. من با سمت مسئول مالی وارد شرکت گسترش خدمات بازرگانی شدم. آخرین سمت من هم به عنوان سرپرست مالی اداری این شرکت بود. سنا: چگونه شد که وارد بورس شدیـد؟ مدنی: در سال 1370 آوازه ای از بورس شنیدم، زیرا بورس به دلیل پروسه جنگ و بعد از انقلاب بسیار ناشناخته بود و کمتر کسی از نحوه عملکرد بورس مطلع بود که بورس کجا هست و چه کار می کند. با یکی از همکاران صحبت بورس مطرح شد و من به عنوان یک تجربه کاری آمدم که بدانم بورس چه فعالیتی دارد. سازمان کارگزاران بورس، آن زمان در خیابان سعدی قرار داشت. پس از مراجعه به قسمت پذیرش رفتم و سؤال کردم که برای استخدام باید چه کار کنم، گفتند که باید امتحان بدهم. فرمی که در اختیارم گذاشتند را تکمیل کردم، بدون آنکه نیت قبلی برای ورود به بورس داشته باشم. هفته بعد با من تماس گرفتند تا برای امتحان بروم. در اتاق فعلی ناهار خوری تالار سعدی به سؤالات پاسخ دادم و امتحان تا ظهر طول کشید. تعدادی صورت مالی دادند تا تجزیه و تحلیل کنم، یک سری هم مسائل قانون تجارت، قانون و مقررات بورس بود. هفته بعد تماس گرفتند و گفتند که پذیرفته شده اید، نمره 92 از 100 گرفته بودم. سنا: از کدام قسمت آغاز به کار کردید؟ مدنی: در ابتدا، به عنوان کارشناس نظارت بر شرکت ها در سازمان کارگزاران بورس مشغول به کار شدم. سنا: و بعد؟ مدنی: بعد از یک ماه، آقای رجایی سلماسی و آقای دکتر گلستانه از من خواستند که مسئولیت بپذیرم. سنا: به همین سادگی؟ مدنی: بله. به همین سادگی. سنا: چه مسوولیتی پیشنهاد دادند؟ مدنی: مدیریت بازار. اما مشکلی در آن زمان وجود داشت و آن اینکه اتاق پایاپای سهام و همچنین تسویه وجوه در بورس بود. به این صورت که برگه سهام توسط شرکت صادر می شد، هر کسی که می خواست برگه سهام را بفروشد آن را به کارگزار فروشنده می داد و کارگزار فروشنده با دستور فروش به تالار معاملات میآمد. در آنجا کارگزاران و خریداران حضور داشتند و اعلام خرید می کردند و معاملات انجام می شد. سپس برگه سهام و اعلامیه ای صادر می شد که باید به امضای کارگزار خریدار و فروشنده می رسید تا به شرکت ها تحویل داده می شد تا برگه جدید به نام خریدار صادر شود. این فرایند بسیار طولانی بود، حتی ممکن بود برگه سهام گاهی تا سه ماه در کارگزاری بماند تا به نام خریدار جدید شود. این امر باعث کند شدن انجام معاملات شده بود زیرا همیشه کارگزار از فروشنده سهم می خواست که برگه سهم را تحویل دهد و از آنجا که تغییر مالکیت و تغییر نام انجام نشده بود، عملا مقدور نمی شد، بنابراین حجم معاملات را کاهش می داد. سنا: در آن زمان چه تعداد ناشر و کارگزار حضور داشتند؟ مدنی:حدود 270 شرکت بود که 110 یا 120 شرکت فعال بودند، کارگزاران هم در حدود 22 نفر بودند. سنا: پس حجم کار بالا بود، آیا فکری هم برای این مشکل شد؟ مدنی: یکی از راهکارهایی که از طرف آقای رجایی مطرح شد این بود که باید واحدی ایجاد شود تا این برگه ها سریعتر به دست شرکت ها برسد و تغییر مالکیت پیدا کند و مجدداً خریدار قبلی که همان فروشنده فعلی است و قصد فروش دارد بتواند سریعتر آن را بفروشد. سنا: یعنی عملا اتاق پایاپای وجود نداشت؟ مدنی: نه. سنا: چگونه اتاق پایاپای راه اندازی شد؟ مدنی: آقای رجایی از من خواستند تا این کار را انجام دهم اما من که تازه وارد بورس شده بودم، هنوز بورس را نمیشناختم و علاقه داشتم که در همان قسمت نظارت بر شرکت ها فعالیت کنم که در آن زمان کار این بخش، رسیدگی به صورتهای مالی شرکت ها بود. اما در جلسه ای که آقای رجایی، آقای گلستانه، آقای فهیمی و دکتر مشیرزاده حضور داشتند، از من خواستند تا ضمن مدیریت اتاق های پایاپای سهام و وجوه به عنوان ناظر بازار فعالیت کنم. سنا: و موافقت کردید؟ مدنی: مجبور شدم، اصرار آقای رجایی زیاد بود. از آنها خواستم که ابتدا اجازه دهند کار را بررسی کنم. زیرا در آن یک ماه که آنجا حضور داشتم، عمدتاً صورتهای مالی شرکت ها را در اختیار داشتم و ترازنامه ها و گزارش ها را بررسی می کردم. سنا: کار چگونه شروع شد؟ مدنی: قرار بر این شد که ابتدا پایاپای سهام را انجام دهیم، یعنی زمان انتقال مالکیت را کاهش دهیـم، اما مشکلاتـی سر راه وجود داشت، برای مثـال یکی از کارگزاران 1000 سهم توسعه صنایع بهشهر را فروخته بود و 10 کارگزار آن را خریده بودند. یکی از آن 10 کارگزار سهم سیمان تهران را فروختـه بود و 10 یا 20 نفر دیگر آن را خریده بودند و به همین ترتیب معاملات فی مابین داشتند که معمولاً به تسویه حساب نمی رسید، یا اگر هم می رسید کارگزاران به صورت تک تک به سراغ هم می رفتند. این عملیات که کارگزاران با هم خرید و فروش یا تسویه حساب می کردند را مبنا قرار دادم. چارتی تهیه کردم و دفاتری را تدارک دیدم، در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اعلامیه خرید و فروش را از کارگزاران گرفته و خودمان به شرکت ها بدهیم، بنابراین کارگزار فروشنده که برگه سهام را در دست داشت، موظف کردیم در پایان هر هفته اعلامیه پشت نویسی شده را تحویل دهد. تعدادی کارمنـد استخدام کردیم و آنها، این برگه ها را با موتور به شرکت هامی بردند و هفته بعد آن را تغییر مالکیت، تحویل می گرفتند. سنا:با این حساب نقل و انتقال سهام در دفاتر شرکتها انجام میشد؟ مدنی:بله. طبق قانون تجارت نقل و انتقال هر برگ سهم بایـد در دفتر سهام آن شرکت ثبت و امضا شود. به دلیل آنکه کارگزاران این کار را انجام نمی دادند، تصمیم گرفتیم که سازمان این کار را بر عهده بگیرد. سنا:بنابراین سپردهگذاری بورس بنیانگذاری شد؟ مدنی:بله، اما فقط پایاپای، هنوز تسویه نداشتیم. افرادی که استخدام کرده بودیم در پایان هر هفته به کارگزاری ها می رفتند و اعلامیه های خرید و فروش و برگه های سهام را می گرفتند و در دفاتر می نوشتیم. سپس به آن فرد تحویل می دادیم تا نقل و انتقال آن را انجام دهد و به موقع هم تحویل دهد و بین کارگزاران خریدار توزیع کند. چند ماه این کار را انجام دادیم تا زمستان شد. سنا: وضعیت بیرونی بورس در آن دوران چگونه بود؟ مدنی: دقیقاً بعد از جنگ، سازمان بورس را به عنوان یک شرکت مضاربه ای تعریف کرده بودند و حتی تابلو را هم کنده بودند. در زمان آقای رفسنجانی می خواستند به اقتصاد و تولید رونق بدهند و قرار شد بورس را فعال کنند. بخشی از سهام شرکت ها مصادره ای شده بود. یعنی بند ب و ج شده بودند، بند "ب" شامل شرکت هایی بود که مصادره ای بودند و به دربار وابستگی داشتند و اشخاص طاغوتی بودند. بند "ج" شرکتهایی بودند که بدهی زیادی به بانک داشتند و دولت تصمیم گرفته بود که در مقابل طلبی که از شرکت ها دارد، درصدی از سهام را بگیرد. قبل از انقلاب هم بخشی از سهام، سهام کارگری بود که به کارگران و کشاورزان اختصاص داده شده بود. برای مثال در شرکت ایران خودرو، تمام کارگران دارای سهام ایران خودرو بودند که از سال 1357 تا سال 1370 هیچ سودی به آنها داده نشده بود و وضعیت سهام آنها مشخص نبود. اگر هم افزایش سرمایه داده بودند، مشخص نبود چه میزان افزایش سرمایه به آنها تعلق می گیرد. جهت اصلاح نابسامانی های موجود در شرکت های تولیدی تصمیم گرفتند بورس را فعال کنند. مثلاً برای ایران خودرو محاسبه کردند که در این 13 سال چه مقدار سود داشته است و گفتند هر سهمی می تواند 4/3 سهم افزایش داده شود. یعنی کسی که دارای 100 سهم بود، به او 340 سهم دیگر هم داده شد. به این صورت برای شرکت ها افزایش سرمایه در نظر گرفته شد و سهام آن قابل معامله شد. سنا: روندی که گفتید تا چه زمانی ادامه داشت؟ مدنی: به زمستان که رسیدیم دیگر نمی توانستند با موتور به محل کارخانهها مثلا در جاده کرج و آبعلی بروند، حتی دفاتر سهام برخی از شرکت ها در شهرستان ها بود. بنابراین برای شهرستان ها از طریق پست اقدام کردیم و برای داخلی ها هم از شرکت ها خواستیم تا نماینده ای معرفی کنند. یک بار در هر هفته از هر شرکتی یک نماینده به دفتر سعدی می آمد و برگه سهام را دریافت می کرد، آن را به شرکت می برد و تغییرات را انجام می داد، هفته بعد که می خواست سهام جدید را ببرد، آنها را تحویل می داد. اتاق پایاپای سهام به این صورت سر و سامان گرفت. سنا: با این حساب نقدشوندگی بازار بالا رفت؟ مدنی: بله، قبل از این، برگه سهام دو یا سه ماه در کارگزاری باقی می ماند و این مدت به یک هفته کاهش پیدا کرد و موجب شد تا گردش معاملات تسریع شود. اتاق پایاپای نقل و انتقال سهام را تسریع کرد. سنا: برای تسویه وجوه چه کردید؟ مدنی: تصمیم گرفتیم اتاق پایاپای و تسویه وجوه را ایجاد کنیم که پایه ریزی شرکت سپرده گذاری فعلی شد. در آنجا هم کارگزاران معاملاتی بین خود انجام می دادند و هر از گاهی از اینکه مثلاً یک کارگزار دو ماه پول آنها را نداده بود، شکایت می کردند. به دلیل این کندی کار ما در آنجا اتاق پایاپای وجوه و تسویه را راه اندازی کردیم. در پایان هر هفته ترازی در می آوردیم که یک کارگزار در طول آن هفته چه مقدار خریده، چه مقدار فروخته و مانده ای دارد، بدهکار است یا بستانکار و بر اساس آن تراز، به کارگزاران می گفتیم که باید در آن هفته چقدر پرداخت کند، سپس همه پولها را جمع می کردیم و روز بعد برای کارگزاران بستانکار چک می کشیدیم و با آنها تسویه حساب می کردیم. سنا: این روش سخت نبود؟ مدنی: چرا تا سال 1373 که هنوز سیستم کامپیوتری نشده بود، به همین روش عمل میکردیم. سال 73-74 بازار رونق پیدا کرده، پول زیادی وارد بازار می شد، از طرفی تعداد شرکت ها کم بود، قیمت سهام پائین و کندی معاملات هم وجود داشت بنابراین تنها راه حل مکانیزه شدن آین کار بود. سنا: مگر حجم معاملات چقدر بود؟ مدنی: حجم معاملات روزانه 200 یا 300 میلیون تومان بود و کمتر به میلیارد می رسید. سنا: پس بازار مکانیزه شد؟ مدنی: مسوولان تصمیم گرفتند بررسی مکانیزه شود. قیمت سهام عمدتاً 120 یا 130 تومان بود. تنها سهمی که قیمت بالایی داشت، سهام شرکت کف بود که 37 هزار تومان بود، چون تعداد سهم پایینی داشت. روغن نباتی پارس هم 650 هزار سهم داشت. سنا: پس تا مکانیزه کردن هنوز دستی کار میکردید؟ مدنی: چاره ای نبود، عملیات به صورت دستی و به کندی انجام می شد. این در حالی بود که من بعد از راه اندازی اتاق پایاپای سهام و تسویه وجوه، هم سرپرست آنجا بودم و به طور همزمان به عنوان مدیر بازار مرا کاندید کردند. سنا: مگر بورس مدیر بازار نداشت؟ مدنی:مدیر که نه،ناظر بازار داشت. قبل از من آقای کشیشیان و آقای زمان فر بودند. هر از گاهی آقای رجب زاده مدیریت را می گرفتند. گاهی هم آقای داداش زاده بودند که به صورت چرخشی می آمدند. سنا: یعنی بازار مدیر ثابتی نداشت؟ مدنی: آقای زمان فر به مدت یک سال مدیر بازار بود، در واقع ناظر معاملات بودند. از سال 1372 من به عنوان ناظر بازار تعریف شدم. سنا: روند معاملات چگونه بود؟ مدنی: معاملات به این صورت انجام می شد که ساعت 9 که بازار شروع می شد چکش داشتیم و زنگ میزدیم و معاملات را با نام خدا شروع می کردیم. کارگزاران در اطراف میزها جمع می شدند. در ابتدا تابلوی معاملات تخته سیاه بود و ما خرید و فروش سهام را با گچ می نوشتیم. سنا: خریداران و فروشندگان هم آنجا بودند؟ مدنی: همه آنجا بودند،کارگزار، معاملهگر و ... سنا: قیمت ها سقف و کف داشت؟ مدنی:خیر آزاد بود، ولی بی پروا حرکت نمی کرد بلکه کنترل شده بود. یکی از کارهای ناظر بازار این بود که این محدودیت ها را ایجاد می کرد. در آن زمان به ندرت برآورد سود شرکت ها را داشتیم و مبنای تصمیم گیری کارگزاران و سهامداران آمار تولید و فروش شرکت ها بود. یعنی عملکرد سال قبل، نرخ سال قبل که مبتنی بر عملکرد سال قبل بود، و برای سال بعد هم با همان معیار ادامه نرخ می دادیم. در جدول، آمار تولید و فروش ماهانه را نوشته بودند که سال قبل چه مقدار تولید و فروش کرده اند و قصد دارند امسال چه مقدار تولید و فروش کنند. سپس مشخص می شد که تا آن ماه چند درصد از بودجه سال جاری خود را پوشش داده است. سنا: مگر شرکت ها ملزم به ارائه اطلاعات نبودند؟ مدنی:شرکت ها ملزم به ارائه اطلاعات بودند ولی به صورت روتین سه ماهه یا 6 و 9 ماهه نبود، معمولاً سالانه گزارش می دادند. سنا: با این حساب قیمت گذاری چگونه انجام میشد؟ مدنی: کارگزاران معمولاً با چند شرکت یا صنعت خاص کار می کردند، اگر قرار بود خرید و فروش سهمی انجام شود، توسط کارگزار عامل انجام می شد، زیرا او از نقاط ضعف و قوت شرکت های آن صنعت اطلاع داشت. در حقیقت کارگزاریهاتخصصی بود. هیچ کس به خود اجازه نمیداد برای سهمی که اطلاعی از آن ندارد، نرخ گذاری کند و این کار را بر عهده کسی می گذاشتند که خبره کار بود. سنا: لطفا بیشتر توضیح دهید؟ مدنی: بعد از مجامع، کمیته ای را تشکیل میدادیم که این کمیته شامل کارشناس آن شرکت، مدیر نظارت بر شرکت ها، کارگزاری که با آن شرکت کار می کرد، ناظر معاملات و مدیران شرکت ها بود. مدیر شرکت را دعوت می کردیم، اطلاعات شرکت ها را می گرفتیم و میزان تولید و سود شرکت ها را به صورت دست نوشته به بین کارگزاران پخش می شد، که این ابزار کار ما برای تعیین قیمت بود. کارگزاران فروشنده و خریدار راس ساعت 9 وارد تالار می شدند، کارگزاران فروشنده که عرضه کننده سهم بودند، اعلام فروش می کردند و کارگزاران خریدار اعلام خرید می کردند. سنا: نحوه تخصیص سهام چگونه بود؟ مدنی: به دلیل کم بودن تعداد سهم، ما سهام را خودمان تقسیم می کردیم. در آن زمان به عنوان ناظر، کار تخصیص را انجام می دادیم، سپس اعلامیه ها صادر می شد و کارگزار خریدار و فروشنده آن را امضا می کردند. در نهایت کارگزار فروشنده اعلامیه را به همراه برگه سهم به اتاق پایاپای تحویل می داد و پروسه بعدی انجام می شد و بر اساس آن تسویه پولی انجام می شد. سنا: رویه دستی چه زمانی جای خود را به کامپیوترها داد؟ مدنی: رویه دستی تا سال 1373 ادامه داشت و تا آن زمان هنوز در سازمان بورس کامپیوتر وجود نداشت. اولین کامپیوترهایی که خریداری شد در اختیار اپراتورها گذاشته شد تا به عنوان تایپیست نامه تایپ کنند. آقای مهندس اخلاصی برای نصب کامپیوترها آمده بود، یک روز از ایشان سؤال کردم که به دلیل مشکلاتی که وجود دارد آیا می توانیم از سیستم کامپیوتری برای اتاق پایاپای وجوه و آمار استفاده کنیم؟ با این حساب روش مکانیزه برای اتاق پایاپای و تسویه وجوه پایه ریزی شد. از همین رو بود که در سال 1374 سازمان بورس تصمیم گرفت اولین سیستم نرم افزاری را از کانادا خریداری کند. سنا:در زمان دکتر نوربخش؟ مدنی:بله در زمان دکتر نوربخش و آقای رجایی بود. قیمت نرم افزار 500 میلیون تومان بود و با قیمت کامپیوتر، کابل کشی و سرور و ... به 700 میلیون تومان رسید. البته مخالفت هایی هم وجود داشت. سنا:مخالفان چه کسانی بودند؟ مدنی:بخشی از کارگزاران سنتی بودند که نمی توانستند با کامپیوتر کار کنند. سنا: آموزش برای آنها سخت بود یا به آن رویه اعتماد نمی کردند؟ مدنی: هم کار با آن سخت بود و هم کارگزاران به روش جدید اعتماد نداشتند و نمیدانستند که درست عمل می کند یا خیر. سنا: و قبول کردند؟ مدنی: خب باید قبول میکردند، به روز میشدند و به همین دلیل به مرور آموزش دیدند و از جوان ترها استفاده شد و به تدریج کاربران جوان معاملات را انجام می دادند. سنا: وضعیت معاملات چطور بود؟ مدنی: علیرغم اینکه در آن زمان سیستم دستی بود ولی محدودیت وجود نداشت، وقتی ناظر معاملات اعلام می کرد که قیمت سهمی به میزان مشخصی بالا رفته است، کسی نمی توانست اعتراض کند. زیرا ما در نهایت چنین برنامه ریزی می کردیم که در هر روز که معاملات انجام می شود، قیمت سهم به چه میزان افزایش یابد. سنا: یعنی نوسان قیمتها دستوری بود؟ مدنی: نه شرایط ایجاب میکرد، چون سود شرکت ها محدود بود. با توجه به سودی که شرکت اعلام میکرد، با توجه به نسبت قیمت به عایدی(P/E)، میزان افزایش قیمت در هر روز تعیین میشد و این افزایش به روزهای یک سال تقسیم می شد. سنا:این کار را ناظر معاملات انجام می داد یا خود کارگزار؟ مدنی:معمولاً کنترل آن با ناظر بود ولی این رویه در بورس جـا افتاده بود. سنا: این روند کنترل قیمتها هم دستی بود؟ مدنی: نرمافزاری نداشتیم، به عنوان ناظر، قیمت روز قبل را داشتیم و میزان بالا رفتن آن را در روز بعد تعیین می کردیم. البته به تعداد درخواست ها بستگی داشت. اگر شرکتی اطلاعاتی مبنی بر زیاد شدن سود و تولید می داد، ممکن بود نوسان داشته باشد، اما نوسان متناسب با اطلاعاتی بود که می گرفتیم. در جایی که سودآوری شرکتی زیاد شده بود، این نرخ افزایش می یافت. افزایش نرخ برای یک سال تقسیم شده بود. گاهی شرکت ها عملکرد منفی داشتند و ممکن بود قیمت سهم پایین بیاید. معمولاً به دلیل تقاضای زیاد در آن برهه از زمان قیمت پائین نمی آمد. بعد از مجامع این قیمت ها اصلاح می شد. سنا: اطلاعات را چگونه دریافت میکردید؟ مدنی: کارگزارانی که با شرکتها ارتباط داشتند اطلاعات لازم را به ما می دادند. سنا: اطلاعات به سازمان کارگزاران بورس داده میشد یا کارگزاران؟ مدنی: رابطه سازمان بورس با شرکت ها کم بود و این کار توسط کارگزاران انجام می شد. ضمن آنکه بازدیدهای هفتگی از شرکتها داشتیم. من به عنوان ناظر بازار به همراه تعدادی از کارگزاران هر 5شنبه و جمعه، از وضعیت تاسیسات، خطوط تولید، محصولات و ... شرکت ها و کارخانه ها بازدید می کردیم. سنا: خود شرکت ها برای بازدید دعوت می کردند؟ مدنی:خیر. ما درخواست می کردیم و آنها لبیک می گفتند. سنا: هدف از بازدیدها تعیین قیمت بود؟ مدنی:بله. تا زمانیکه ظرفیت تولید لمس نشود، نمی توان برای هر سهم ارزشگذاری کرد. برای مثال وقتی میدیدیم یک کارخانه سیمان 4 هزار تن تولید دارد و شرکت سیمانی دیگری 7 هزار تن، بر اساس بازار مصرف، هزینه حمل، ساخت و ساز و ... مزیتهایی را برای نوسان قیمت در نظر می گرفتیم، اما هیچ جا نوشته نشده بود. به هر صورت معیارهایی بودند که بر مبنای آنها تصمیم گیری انجام می شد. سنا: سقف و کف قیمتها را شما تعیین می کردید؟ مدنی: بله. چون ناظر بودم. سنا: تا چه زمانی این مسوولیت را بر عهده داشتید؟ مدنی:از سال 1372 تا سال 1378 ناظر بودم. سنا: در آن واحد چند نفر بودید؟ مدنی:3 تا 4 نفر به من کمک می کردند. سنا: هنوز در بورس فعال هستند؟ مدنی: خیر متاسفانه هیچ کدام در بورس نیستند. آنها به عنوان دست راست و چپ بودند، ناظر باید روند معاملات را یادداشت میکرد که به صورت ریال به ریال بالا می رفت. سنا: با اعمال کنترل قیمت، برای کارگزاران دلخوری پیش نمی آمد؟ مدنی: بهتر است از خود کارگزاران سؤال کنید. این صداقت حداقل در من وجود داشت که حق و حقوق کارگزاران را رعایت کنم، هر از گاهی یکی از کارگزاران می گفت امروز 1000 سهم معامله شده است ولی 900 سهم تقسیم شده و چرا 100 سهم به ما نرسیده است. جواب آن سهام کارگری یا سهام ترجیحی بود. آن زمان یک سری سهام انتقالی وجود داشت که شرکتها به کارگران خود داده بود و ما نمی توانستیم آن را بفروشیم. به کارگزاران معترض هم توضیح می دادیم که اگر این 100 سهم در آمار ما مطرح نشده، سهام کارگری بوده است. سنا: وقت معاملات را چگونه پایان می دادید؟ مدنی:با همان چکش پایان جلسه را اعلام می کردیم. سپس تخصیص ها داده می شد و اعلامیه ها را از کارگزاران خریدار و فروشنده می گرفتیم و در نهایت برای جمع آوری آمار می رفتیم. سنا: زمان پایان معاملات چه ساعتی بود؟ مدنی: ساعت 12 پایان معاملات بود، تا زمانی که درخواست خرید و فروش بود، معاملات را انجام میدادیم. به طور مثال تا ساعت12:30 یا 1 ادامه می دادیم، روزهایی که معاملات خصوصی سازی داشتیم گاهی تا ساعت 2 یا 3 هم طول می کشید. سنا: پس سر ساعت 12 بازار را تعطیل نمی کردید؟ مدنی:خیر. به علت زیاد بودن حجم معاملات از آقای رجایی اجازه تمدید می گرفتیم و این کار را با اجازه دبیر کل انجام می دادیم. سنا: آیا ممکن بود زودتر تمام شود؟ مدنی: ساعت پایان معاملات، همان 12 بود و اگر معاملات زودتر تمام می شد مجبور بودیم تا 12 صبر کنیم. در زمانی که معاملات عمده یا خصوصی سازی داشتیم آن را برای آخر وقت می گذاشتیم زیرا ممکن بود تعداد محدودتری از کارگزاران درگیر خرید معاملات عمده باشند، البته تا زمانی که سالن دایر بود کارگزاران باید حضور می داشتند. سنا: پس از کامپیوتری شدن سیستمها چه تغییراتی در روند معاملات ایجاد شد؟ مدنی: از سال 1374 سیستم عامل کامپیوتری شد که با ورود چند شرکت کار را آغاز کردیم. از شرکت ها اسامی سهامداران را گرفتیم و وارد سیستم کامپیوتری کردیم. از شرکتها خواستیم که معادل کل سهامداران خود یک برگه سهم به ما بدهد که ما همه آن سهام را باطل اعلام کنیم تا هر کسی که قصد خرید داشته باشد ما برای او گواهی صادر کنیم یا اگر قبلاً سهم داشته، به جای برگه سهم، اعلامیه های خرید و فروش را بگیرد. در کل عمومی سازی سیستم کامپیوتری بسیار دشوار بود و برای این امر وقت بسیاری صرف کردیم. دستورالعمل ها عمدتاً خارجی بودند و آقای زرگانینژاد، آقای عباس مقدم و دکتر بشارت آن ها را ترجمه می کردند و ما هم با توجه به شرایط آنچه را می خواستیم برنامه ریزی می کردیم و به گروهITمی سپردیم و آنها برنامه نویسی می کردند. سنا:ITهم در آن زمان شکل گرفت؟ مدنی:بله سنا: تابلو از آن زمان آمد؟ مدنی:تابلو بعد از سیستم کامپیوتری آمد. در سیستم کامپیوتری اسامی سهامداران را وارد کردیم و هر کسی که قصد فروش داشت، اعلامیه را به کارگزار فروشنده می داد و او در سیستم وارد می کرد. وقتی کد را وارد می کردند مشخصات را دریافت می کرد. سنا: آیا کارگزاران به کامپیوتر دسترسی داشتند؟ مدنی: بله، هر کارگزار یک کامپیوتر داشت. سنا: در دفاترشان نصب بود؟ مدنی: نه. در ابتدا کامپیوترها را در تالار معاملات قرار دادیم، چون ابتدا کارگزاران در طبقات پائین بودند. کارگزارها اتاقک هایی با فضای 5/1*2 متر داشتند. با گسترش بازار، قرار شد در همین ساختمان حافظ به هر کارگزار یک اتاق داده شود تا دفاتر کارگزاری به آنجا منتقل شود. بعد از این پروسه به دلیل آنکه تعداد کارگزاران افزایش یافته بود و جایی برای اضافه کردن کامپیوتر نبود، قرار شد کامپیوترها و معاملات به اتاقها منتقل شود و خرید و فروش ها در اتاق ها انجام می شد. سنا: در چه سالی؟ مدنی:در سال 76-75 میز برچیده شد و معاملات در اتاق ها انجام می شد. البته ما هیچ گاه تالار را تعطیل نکردیم. سنا: مانند الان که همه به پشت میزها می روند. مدنی:بله. آن زمان پشت میز می نشستند و گاهی عملیاتی انجام می دادند، برخی از دفتر و برخی در تالار انجام می دادند. سنا: باز هم محدودیت های قیمتی را ناظر اعمال می کرد؟ مدنی: از زمانی که معاملات کامپیوتری شد ناظر نمی توانست محدودیت ها را اعمال کند. در رقابت ها قیمت سهام 50 تومان 50 تومان بالا می رفت و نمی توانستیم کنترل کنیم. برای حاکم کردن عرضه و تقاضا باید آن را متعادل کرد. قیمت یک سهم متناسب با ارزش آن است که شامل سود یا تقاضا می باشد. (حتی اگر در آن حد هم ارزش نداشته باشد). بنابراین کنترل ها از بین رفت، قیمت ها بالا رفت و بازار واقعی تر شد. اما قیمت ها بیش از حد بالا رفت، سپس سهام شروع به برگشت کرد ولی دیگر خریدار نبود زیرا بازار آگاه شده بود. دانش سهامداران بالا رفته بود و همه به دنبال خرید نبودند زیرا به مجمع می رفتند و مشاهده می کردند که اگر پول را در بانک بگذارند سود بیشتری دریافت می کنند. سنا: پس نخستین حباب قیمتی بورس را در برگرفت. مدنی: بله، قیمتها به شدت پایین میآمد و خریداری نبود. سنا: با این حساب دیگر کار ناظر بازار حسابی کم شده بود؟ مدنی: فقط کنترل قیمتها حذف شد، بقیه کارها همچنان باقی بود. سنا: تغییراتی در مدیر بازاری به وجود نیامد؟ مدنی: چرا، چند وقتی آقای عنایت آمدند، یک مدت با هم کار می کردیم سپس من به ناشران رفتم و آقای عنایت هم دوام نیاورد. بعد از من آقایان عبداللهی، قندریز، آقابزرگی، دهقان، امیدقائمی و صحرایی آمدند. سنا: ناشران وجود داشت یا ایجاد شده بود؟ مدنی: تقریبا اول راه بود. با آقایان بیدختی، یوسف پور و حقانی نسب شروع به کار کردیم و فرمت اطلاعیهها را طراحی کردیم. شامل پیش بینی سالانه سود، عملکرد دوره و مقایسه ای سال قبل بود. بعضی قسمت ها به توضیحات نیاز داشت که آن را به عنوان سایر اطلاعات به زیرنویس اضافه کردیم. زمانی که کامل تر شد بخشی به عنوان توضیحات مقایسه ای اضافه شد، اکنون هم به همان روال ادامه دارد. سنا: آیا شرکت ها همکاری می کردند؟ مدنی:معمولاً اطلاعات سال قبل را از طریق مجمع بدست می آوردیم و اطلاعات جدید را هم وقتی مدیران دعوت می شدند از شرکت ها می گرفتیم. گاهی شرکت ها زمان را رعایت می کردند ولی محتوای اطلاعات آنها درست نبود، هر شرکتی گرفتاری های خاص خود را داشت. با این شرکت ها تعامل انجام شد تا با ما همکاری کنند. در آن زمان آقای بیدختی مدیر بازرسی بود و سپس مدیریت نظارت بر شرکت ها را بر عهده وی گذاشتند و من به عنوان کارشناس آقای بیدختی در خدمت ایشان بودند و پس از آن هم تا کنون به عنوان کارشناس در همین قسمت کار کردم. سنا: وضعیت حقوق کارمندان چگونه بود؟ آیا خودتان هم سهام معامله میکردیـد؟ مدنی:در مدتی که مسئـول بودم سازمـان بورس به ما سهام داد، سال 73-72 حقوق من 25 هزار تومان بود. بعد از آقای رجایی من دومین حقوق را در بورس می گرفتم. بعضی وقتها در تالار میشنیدیم که دلالان می گفتند سود آنها در یک روز به 20 میلیون تومان هم رسیده است، اما با این حال به دلیل آنکه بورس بودجه کافی نداشت، ساعات اضافه کار کارمندان را هم کمتر محاسبه می کردند، گاهی هم از کارگزاران پول قرض می گرفتند تا حقوق کارمندان را پرداخت کنند. زیرا نرخ کارمزدهایی که سازمان دریافت میکرد، برای هزینه پرسنل و هزینه های اداری تشکیلات کافـی نبود. سنا: کارگزاران اعتراضی نداشتند؟ مدنی: خیر در آن زمان کارگزاران متناسب با حجم معاملات، حق نظارت سازمان بورس را پرداخت میکردند. سودها به قدری زیاد بود که یادم هست روزی شخصی با دو گونی پر از پول وارد سازمان شد و گفت، آمدم بورس بخرم! ما برای وی توضیح دادیم که بورس خریدنی نیست، بلکه سهام است. سنا: پس معاملات رونق زیادی داشت. مدنی: در روز افتتاح تالار الکترونیکی، رییس جمهوری وقت، آقای رفسنجانی به مردم توصیه کردند که به جای مخفی کردن پول هایتان در بالش، پس اندازهای خود را به بورس بیاورید، مردم هجوم آوردند، بنابراین حجم معاملات افزایش یافت، به طوری که حتی کارگزاران فرصت نداشتند تا پول های خود را به بانک ببرند و گاهی تا چند روز پول ها در اتاق هایشان باقی می ماند. هنگام عرضههای عمده یا عرضه های سازمان خصوصی سازی از کارگزاران میپرسیدیم که نقدینگی کافی دارید و آنها پاسخ میدادند: بگو میلیارد! یعنی پول بود، اما سهم نبود و یکی از دلایل افزایش قیمت سهام در سالهای 75 و 76 نیز همین بود. سنا: این سودهای بالا موجب شد تا به کارمندان سازمان سهام بدهند؟ مدنی: قرار شد از طریق شرکت تعاونی بورس سهامـی را بخرنـد و به کارمندان بدهند و از آن به بعد هر سهم جدیدی که در بازار عرضه میشد، 200 سهم به ما می دادند که شاید به 10 شرکت هم نرسید. شامل شرکت گیلان پاکت، ناب، سرمایه گذاری ملی، مارگارین و سرمایه گذاری غدیر، که هنوز این سهام را دارم. البته به جز سهام سرمایه گذاری غدیر که در مقطعی به علت نیاز مالی آن را با اجازه سازمان بورس فروختم. تصور این بود که اگر من بفروشم یعنی این سهم در حال خراب شدن است و اگر می خریدم میگفتند این سهم در حال خوب شدن است، به همین دلیل وارد عرصه خرید و فروش نشدم. سنا:تا چه سقفی می توانستید بخرید؟ مدنی:در آن زمان بر اساس قانون سال 1347، سقف خرید کارکنان سازمان بورس500 هزار تومان بود. که خرید و فروش هم انجام ندادم. سنا: آیا به دوستان و آشنایان مشاوره می دادید؟ مدنی: یکی از بستگان در کار خرید و فروش ماشین بود که بعد از رونق بورس، معاملات خرید و فروش ماشین افت پیدا کرده بود. روزی از من سؤال کرد که چه سهمی بخرد، من پاسخ دادم که خودم هم نمیدانم، فقط او را به یکی از کارگزاران معرفی کردم و خواستم هوای او را داشته باشد و هر چه صلاح می داند برای او بخرد. روزی سهام روغن نباتی پارس را خریده بود که از 2000 تومان به 3500 تومان رسیده بود و بسیار خوشحال بود و به دلیل این افزایش قیمت، همه سهام خود را به روغن نباتی پارس تبدیل کرده بود و حق تقدم روغن نباتی پارس را خرید. روزی کارگزار با من تماس گرفت که ایشان باز هم سهام روغن نباتی پارس میخواهد که با توجه به شناختی که از بازار داشتم، گفتم که وضع سهام روغن نباتی پارس خوب نیست و به او نفروشد. این فرد قبول نکرد و ناراحت شد و گفت که راضی است و قصد خرید دارد. از هفته بعد، قیمت سهم شروع به پائین آمدن کرد تا جایی که وی توانست با قیمت 1000 تومان سهام خود را به فروش برساند که بعد از آن هم سکته کرد. سنا: در آن دوره سهام چه شرکتهایی، سهام برتر شناخته میشدند؟ مدنی: توسعه صنایع بهشهر و زیرمجموعهاش، زیرا تعداد سهام کم بود و این شرکت هلدینگ بود و از سوبسیدهای دولت هم استفاده میکردند، زیرا همه تولیداتشان را ازطریـق کوپن و .. به فروش میرساندند و بازار مصرف این محصولات خوب بود و رقیبی هم وجود نداشت. بنابراین سودآوری خوبی هم داشتند. در مقطعی هم سیمانی ها گل کردند. قیمت سهام سیمان آنقـدر بالا رفت که با قیمت سهام آن روز یک شرکت، میشد سه کارخانه سیمان مشابه را با فنآوری روز ساخت. زمانی هم که بازار با افت قیمتها همراه شد، سیمانـیها ریزش کردند، سیمان شمال نخستین شرکتی بود که قیمت سهامش کاهش یافت. سنا: در زمانی که ناظر بازار بودید، آیا فشاری برای باز و بسته کردن نماد وجود داشت؟ مدنی: نه. ممکن بود به خاطر انجام یک معامله تالار را نگه داریم، برای مثال زمانی که یک شرکت مجمع داشت، برای انجام عرضه عمده، تالار را نگه میداشتیم تا تکلیف سهامداران عمده مشخص شود. سنا: تعداد نمادهای متوقف زیاد بود؟ مدنی: دقیقا روز مجامع متوقف میشد. البته سالهای 70 و 71 که معاملات به صورت دستی انجام میشد، گاهی متوجه نمیشدیم که مجمع شرکت برگزار شده است، زیرا آگهی برگزاری مجمع به بورس نمیآمد و از بورس هم کسی در مجامع شرکت نمیکرد. مدتی بعد از مجمع، کارگزار عامل به بورس مراجعه میکرد و تصمیمات مجمع یا میزان تقسیم سود را اعلام میکرد. بنابراین گاهی در روز مجمع هم سهام شرکت معامله می شد، اما بعدها حساسیت زیاد شد که در روز مجمع باید ترکیب سهامداران مشخص باشد و از سال 74 به بعد این روند مرسوم شد. سنا: شیرینترین خاطره شما از زمانی که ناظر بازار بودید را به یاد میآورید؟ آقای مدنی: سال 75، یک بار که حدود ساعت 4 نیمه شب به خانه میرفتم، دبیرکل یک ربع سکه به من هدیه داد، که فکر میکنم خستگی تمام سال از تنم بیرون رفت. یک بار دیگر هم هنگام خروج از تالار دستور دادند تا مبلغ 10 هزار تومان به عنوان پاداش به من داده شود، یعنی تفاوت من با سایر کارمندان این دو مورد بود.البته ناگفته نماند که پیش از ورود به بورس دارای یک سابقه 10 ساله بودم که سالهای ابتدایی در محاسبات حقوق لحاظ نشد و بعد از دبیرکلی آقای میرمطهری این روند اصلاح شد. سنا: شرایط محیطی چگونه بود؟ مدنی: کسانی که در بورس کار میکردند سطح توقعات پایینی داشتند، برای مثال میزهای تحریر ما به صورت نیمکت بود. در اتاقی هم میز ناهار خوری دبیرکل وجود داشت که بعدازظهرها، برای انجام عملیات پایاپای دور این میز کار میکردیم. یک روز از بانک مرکزی مهمان آمده بود و ما مجبور شدیم تمام کاغذها را جمع کنیم تا فضا برای پذیرایی از مهمان مناسب باشد! سنا: برخورد با کارگزاران خوب بود؟ مدنی: بله، گاهی برای دادن حقوق به کارکنان بورس، از کارگزاران پول دریافت میکردیم، اما همه این مسایل جالب و دوستداشتنی بود. سنا: در راهاندازی بورسهای کالایی هم همکاری کردید؟ توضیحات بیشتری میدهید؟ مدنی: زمانی که مقرر شد بورس فلزات را راه اندازی کنند، دکتر پوریان به پیشنهاد آقایان زرگانینژاد و آذرخش، خانم قمصری و همچنین برخی دیگر از کارگزاران، برای راهاندازی بورس فلزات با من تماس گرفتند. آن زمان، در بورس فلزات، نحوه انجام لینک معاملات، تابلوی معاملات و اتاق پایاپای راهاندازی نشده بود که با کمک دوستان کار را آغاز کردیم، برای همین منظور هم به مدت یک سال در بورس فلزات مامور شدم تا این بورس فعالیت خود را آغاز کند. در بورس فلزات زحمت زیادی کشیدم و فشار کار بالا بود. همان چیزی که شرکت سپردهگذاری مرکزی پایهریزی کرده، آن زمان در بورس فلزات تعبیه شد. پس از آن هم مقرر شد بورس کشاورزی با دبیرکلی آقای کبیری راهاندازی شود و آنها هم چنین در خواستی داشتند، برای این منظور، یک سال هم در بورس کشاورزی مامور شدم تا مقدمات کار فراهم شود. سنا: ماهیت کارها که متفاوت بود؟ مدنی: معاملات در بورس فلزات یک بخش کار بود، اما اتاق پایاپای و نوع معاملات با اوراق سهام متفاوت بود. در ابتدا تصمیم گرفته شد تا از بورسهای اروپایی الگوبرداری شود، اما در آن بورسها فقط شمش مورد معامله قرار میگرفت. اگر قرار بود فقط شمش در بورس فلزات معامله شود، فقط کارخانه فولاد مبارکه امکان عرضه محصولات را داشت که برای تنوع بخشی محصولات، سبد تعریف کرده و در حقیقت بومی سازی انجام دادیم تا بازار از رونق مناسبی برخوردار شود. سنا: یک بار در بورس فلزات جنجالی به پا شد، یکی از مسوولان وقت معاملهای را باطل کرد که گفته شد قیمت اشتباهی زده شد؟ مدنی: گاهی که دولت در نظر داشت به برخی ستادها مانند ستاد زلزله یا ستاد جنگ، کمک کند، محصولات را با نرخهای متفاوت عرضه میکرد و این قیمتها خارج از روند عادی بود، زیرا خود تولیدکننده هم قصد کمک داشت و نمیخواست سودی دریافت کند. سنا: در این دوران تخلفی هم مشاهده کردید؟ مدنی: در بورس فلزات انگشت شمار بودند کسانی که به شرکت تولیدکننده فولاد دستور خرید میدانند، پس از بررسیهای انجام شده، به این نتیجه رسیدیم که با شناسنامههای جعلی خرید و فروش میشود یا اینکه با امضا و اسم یک پیرزن یا کارگر ساده که در حومههای کرمان زندگی میکرد، خرید و فروش انجام میشد تا از مالیات فرار کنند. سنا: سازوکاری برای آن ایجاد شد؟ مدنی: در ابتدا مقرر شده بود محصولات را درجه بندی کرده و نیازها را مشخص کنیم، برای همین امر، زمانی که حواله صادر میشد، به کارخانهها مراجعه کرده و اسامی مصرفکنندگان را دریافت کردیم، اما گاهی حوالهها به اسم کارخانههایی صادر شده بود که تعطیل بودند یا گاهی به نام کارکنان شرکت فولاد جنس ترخیص شده و در بازار پخش میشود و سودی به وی پرداخت میشد. از سوی دیگر در برخی از کارخانه های تولیدکننده فلزات، حوالهها جابه جا میشد که در نهایت برای جلوگیری از این اقدامات، بورس فلزات راهاندازی شد. سنا: یعنی با ایجاد بورس فلزات، این تخلفات رفع شد؟ مدنی: تا حدود زیادی. شاید در مقاطعی در بورس کالا معاملاتی انجام می شد که به صورت اسمی و در حقیقت برای شخص دیگری وارد بورس میشد و زمانی که قرار بود، معامله در اتاق پایاپای عملیاتی شود، اعلام میشد که معامله ابطال شده است، اما مشاهده میشد که جنس از کارخانه بیرون آمده است که با راه اندازی اتاق پایاپای بورس کالا و ارایه اعلامیه و حواله انبار و دریافت درصدی از ارزش کالای خریداری شده از خریدار قبل از انجام معامله، از اینگونه اتفاقات جلوگیری به عمل آمد. سنا: دلیل این اتفاقات چه بود؟ مدنی: دسترسی به کارخانه و انبار کالا وجود نداشت، در حالی که در بورس فلزات لندن، حواله انبار داده شد و امکان ردیابی وجود دارد که جنس از کدام انبار خارج میشود، اما در ایران، انبارهایی که زیر کلید بورس فلزات باشند، وجود نداشت و مجبور بودیم به خود کارخانه مراجعه کنیم. همانطور که گفتم گاهی جنس از کارخانه خارج شده بود، اما معامله در بورس فلزات ابطال شده بود. البته این موارد در روزهای نخست بود و بعد با تضمینها و پروسههای در نظر گرفته شده، این روند اصلاح شد. حرف آخر؟ آقای مدنی: من خودم را مدیون بورس میدانم، زیرا بورس به من افتخار داد تا مطالب زیادی را فرا بگیرم. تمام مفاهیم مختلف را در همین بازار آموختم و زمانی که لازم شده، برای پیدا کردن مفاهیم و معانی اصطلاحات بورسی به کتب مختلف مراجعه و نیاز خود را برطرف کردم و با رشد و پویا شدن بازار سرمایه، دانش خود را افزایش دادهام. |