بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
چهارشنبه ۰۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
بورس ما هیچ تناسبی با اقتصاد ایران ندارد. در حالی که ایران در سال های 91 و 92 بدترین سقوط آزاد رشد اقتصادی تاریخ خود را تجربه می کرد، شاخص بورس به شدت در حال افزایش بود؛ چون دولت سابق به بورس رانت می داد.» لیلاز گفت: «نکته دیگر اینکه سهم بورس در بازار سرمایه ایران بسیار کوچک است و لذا از تلاطمات و نوسانات آسیب بیشتری می بیند و شاخص آن سریع تر افزایش و سریع تر هم کاهش پیدا می کند.»
کد خبر : ۱۲۶۴۵۳
فرارو-صالح‌آبادی، دبیر شورای عالی بورس و اوراق بهادار با اشاره به وضعیت فعلی بازار سهام اظهارداشت: شاخص کل بورس از ابتدای سال تاکنون از رقم 79015 واحد به 72969 واحد رسید که نشانگر کاهش 7.7 درصدی است.

شاخص کل بورس در پایان معاملات امروز با افت ۲۰۰ واحدی به ۷۲ هزار و ۳۴۰ واحد رسید و ارزش معاملات نیز همچنان در بازه کمتر از ۱۰۰ میلیارد تومان قرار دارد.

این در حالی است که سخنگوی سازمان بورس و اوراق بهادار ضمن ابراز امیدواری نسبت به آینده بازار سرمایه، وضعیت فعلی بازار را یک فرآیند کوتاه‌مدت خواند و از عملیاتی شدن ابزارهای جدیدی در آینده نزدیک خبر داد که یک محدوده سود را برای سرمایه‌گذاران تضمین می‌کند.

دولت باید آرام آرام رانت را حذف کند
اما سعید لیلاز کارشناس مسائل اقتصادیدر گفتگو با فراروگفت: «در هیاهو و سر و صدا راجع بورس معمولا فراموش می شود که شاخص بورس در حال حاضر نسبت به پایان سال 91 حدود 80 تا 90 درصد رشد دارد و متوسط سرعت رشد آن در دو سال گذشته به مراتب بیش از سرعت رشد کل اقتصاد ایران بوده است.»
این مطلب متعلق به سایت فرارو است و به دلیل اهمیت آن بازنشر شده زیرا امکان دارد بنیانهای فکری تیم اقتصادی دولت به این تفکرات نزدیک باشد

فعالین بورس هیاهو نکنند

وی ادامه داد: «نکته دیگر اینکه با ایجاد نوسانات فصلی و مقطعی، شاغلین در بورس موفق می شوند با وجود کوچک بودن سهم بورس در اقتصاد ایران هیاهو و سر و صداهایی بیش از شایستگی کل بورس ایجاد کنند.»

رشد بورس متناسب با اقتصاد نبوده

وی افزود: «نکته دیگر اینکه در دو سال اخیر روند افزایشی بورس هیچ تناسبی با تغییرات اقتصاد ایران در عالم واقع نداشته است و این موضوع نشان می دهد تغییرات شاخص بورس در ایران بیش از آنکه از عوامل اقتصادی تبعیت کند، از عوامل غیراقتصادی همچون عوامل سیاسی، روانی و انتظاری پیروی می کند.»

رانت دولت سابق برای بورس 

این کارشناس مسائل اقتصادی خاطرنشان کرد: «بورس ما هیچ تناسبی با اقتصاد ایران ندارد. در حالی که ایران در سال های 91 و 92 بدترین سقوط آزاد رشد اقتصادی تاریخ خود را تجربه می کرد، شاخص بورس به شدت در حال افزایش بود؛ چون دولت سابق به بورس رانت می داد.»

لیلاز گفت: «نکته دیگر اینکه سهم بورس در بازار سرمایه ایران بسیار کوچک است و لذا از تلاطمات و نوسانات آسیب بیشتری می بیند و شاخص آن سریع تر افزایش و سریع تر هم کاهش پیدا می کند.»

بورس غیر واقعی است و نماینده اقتصاد ایران نیست 
وی تصریح کرد: «لذا علل شرایط کنونی بورس ناشی از کوچک بودن بورس، غیرواقعی بودن بازار بورس در ایران نسبت به سایر کشورها و همچنین دخالت دستگاهها و بنگاههای شبه دولتی و شبه حکومتی در بورس است.»

وی افزود: «یکی دیگر از دلایل سقوط شاخص بورس قطع رانت هایی است که در دولت قبل به برخی نهادها و شرکت های شبه دولتی در بورس تعلق می گرفت.»

این کارشناس مسائل اقتصادی تاکید کرد: «لذا من معتقدم بورس از ابتدا در ایران شایستگی نمایندگی اقتصاد ایران را حتی در سطوح سیاسی و تبلیغاتی نداشته و اکنون که اصلا ندارد.»

دولت دخالت نکند 

لیلاز گفت: «ما باید از نوساناتی که در بازار بورس روی می دهد نترسیم و اجازه ندهیم این ترس باعث افزایش دخالت دولت در بورس شود؛ چرا که این دخالت باعث بدتر شدن شرایط می شود.»

وی افزود: «اجازه دهیم بورس هرچه بیشتر آینه تمام نمای اقتصاد ایران و نه آینه تمام نمای سطوح تصمیم گیری - مدیریتی و اجرایی کشور باشد.»

لیلاز با بیان اینکه تزریق رانت به بورس کاملا اشتباه است گفت: «البته من مخالف حذف یکباره رانت هستم؛ اما مخالف وضعیت ثبات سابق هم هستم. لذا دولت باید آرام آرام رانت را حذف کند.»

بورس چاهی که پر نمی شود 

وی ادامه داد: «معنا ندارد دولت سالی 150 میلیارد دلار انرژی رایگان به اقتصاد تزریق کند و در عوض 30 میلیارد دلار صادرات داشته باشد. به عبارتی بورس ایران همچون چاهی است که در آن آب بریزیم و دو سوم آن هدر برود و باقی آن را برداشت کنیم. یعنی اگر در این چاه آب نریزیم، آبی نخواهد داشت. پس چرا باید در این چاه آب بریزیم؟»

این مطلب متعلق به سایت فرارو است و به دلیل اهمیت آن بازنشر شده زیرا امکان دارد بنیانهای فکری تیم اقتصادی دولت به این تفکرات نزدیک باشد 


برای تبیین جایگاه بورس در اقتصاد هر کشور وضعیت بورس به صورت یک نماد مطرح می‌شود. در سال گذشته شاهد یک گسستگی در تمام زمینه‌های اقتصادی بودیم، اما روند بورس بر‌خلاف این متغیر‌های کلان حرکت کرد. در این میان افزایش‌هایی که در بورس شاهد بودیم ناشی از فعالیت‌های درون جوش نبود، بلکه نشات گرفته از یک رونق کاذب در سال گذشته بود.

در این بین باید اشاره کرد که افزایش رشد شاخص بورس ارتباطی با وضعیت اقتصادی کشور ندارد و در شرایطی که تمام شاخص‌های اقتصادی منفی بودند، افزایش شاخص بورس نشانه بهبود اوضاع نبوده و نیست، چراکه در بازار ایران، رشد بورس ارتباطی به ظرفیت‌های درونی بنگاه‌های اقتصادی ندارد و لذا بورس نمی‌تواند آیینه اقتصادی کشور باشد.

وارد کردن پول بدون پشتوانه به بازار و به عبارتی ایجاد تحرک مصنوعی در بورس به مثبت شدن روند بورس به صورتی ناپایدار کمک کرد، اما از آنجا که شرکت‌ها با تمام ظرفیت کار نمی‌کنند و به دلیل رکود تورمی نمی‌توانند نقدینگی مورد نیاز خود را تامین کنند، این حمایت‌ها کمکی به حل مشکلات بازار سرمایه نمی‌کند.

بر این اساس رفتار اقتصادی دولت را می‌‏توان از بورس کشور تفکیک کرد. دقیقا در شرایطی که در جامعه هیچ نشانه‌ای هم از تغییر وضعیت به چشم نمی‌خورد شاخص بورس دیوانه‌وار رشد داشت. این رونق در شرایطی صورت گرفت که رشد اقتصادی کشور منفی بود.

با این توضیحات باید گفت دولت باید بخش واقعی اقتصاد را که همانا تولید و صنعت است حمایت کند که در این صورت خودبه‌خود بورس هم تقویت خواهد شد، اما برعکس آن امکان‌پذیر نخواهد بود؛ کما اینکه تجربه سال گذشته بورس نیز عکس این موضوع را نشان داده است.

بازار سهام جزئی از اقتصاد ملی است و باید متناسب با اقتصاد ملی حرکت کند‌، در غیر این صورت باور تحولات مثبت و دلنشین در این بازار وقتی که اقتصاد ملی با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند، سخت است و جلب اعتماد مردم کاری سخت‌تر.

مگر چه اتفاقی در اقتصاد کشور افتاده بود که شاخص بورس در سال گذشته، هر روز رکورد می‌زد؟ کاملا معلوم بود که رشد بورس حبابی است، چراکه نه کارخانه جدیدی افتتاح شده بود و نه بیکاری جوانان کاهش یافته بود. در اقتصاد ایران افرادی وجود دارند که متاثر از برخی سیاست‌ها، در برهه‌های مختلف، سرمایه‌های خود را به صورت ناگهانی وارد برخی حوزه‌ها کرده و باعث نوسانات شدید می‌شوند. گاه سرمایه‌های خود را به سوی بازار مسکن، گاه خودرو و گاه به سمت بورس هدایت می‌کنند.

واقعیت این است که نوسان نرخ ارز، موجب افزایش نرخ تورم شد و مانع از رشد و توسعه حداقلی اقتصاد کشور گشت، چرا‌که افزایش نرخ ارز علاوه‌بر ایجاد بی‌ثباتی منجر به افزایش قیمت تمام شده محصولات اکثر شرکت‌های بورسی می‌شود.درحالت کلی بورس آیینه تمام‌نمای اقتصاد است و حرکت بورس تابعی از روند اقتصاد کلان کشوری است اما در سالی که گذشت بورس تهران به‌‌رغم وضعیت نامناسب بخش واقعی اقتصاد بازدهی خوبی داشت و این رونق کاذب به دلیل حمایت‌های غیرمعقولانه از بورس تهران بود. تزریق پول بدون پشتوانه به بورس شکاف بین این بازار و بخش واقعی اقتصاد را عمیق‌تر کرد.

در حالی‌که شاخص‌های کلان اقتصادی در سال‌های اخیر روند نزولی را سپری کرد، اما بورس برخلاف جهت این شاخص‌ها حرکت کرده است. رونق کاذب دیگری که در بورس تهران اتفاق افتاد، روش ناکارآمد خصوصی‌سازی بود که سهام شرکت‌ها به وسیله اطلاعات نه چندان شفاف و روشن وارد بورس شد و زمینه رانت‌خواری برای افرادی که اطلاعات خوبی داشتند ایجاد کرد. روند صعودی رشد شاخص بورس ناشی از این دو عامل (تزریق پول بدون پشتوانه و روش ناکارآمد خصوصی‌سازی) باعث شد که این طور به نظر برسد که بورس تهران با رونق مواجه است. افزایش قیمت دلار از هزار تومان به سه هزار تومان نیز محرک دیگر افزایش قیمت سهام بود و همه این عوامل باعث شد بین بخش واقعی اقتصاد و بورس فاصله بیفتد؛ شکافی که این روزها با کاهش شاخص بورس در حال پر شدن است.
انتظار می‌رود دولت یازدهم با اتخاذ سیاست‌های کارآمد شکاف بین بخش واقعی و بورس را کمتر کند. در بخش واقعی اقتصاد مشکل رکود تورمی وجود دارد که انتظار می‌رود با اتخاذ سیاست‌های مناسب از سوی دولت یازدهم از این بحران خارج شویم، چراکه زیرساخت‌های بخش اقتصاد ما ضعیف نیست و مشروط به خروج از بحران رکود تورمی رشد خوبی هم خواهد داشت. بحران تحریم‌ها را نباید فراموش کرد.

با خروج از رکود و کاهش تورم شاهد رونق بخش تولیدی در کشور خواهیم بود و با رونق بخشی تولید شاهد رونق بورس بیشتر از هر بخش دیگر خواهیم بود. ولی اگر از شرایط رکود تورمی خارج نشویم شاهد خطر رقابت جدی بازارهای موازی با بورس خواهیم بود. رونق تولید در هر کشوری نشانه سلامت اقتصاد آن کشور خواهد بود

. به اعتقاد اینجانب اگر اقتصاد ایران سال جاری در مسیر خودش شروع به رشد کند شاخص بورس نیز متناسب با آن رشد خواهد کرد. افزایش شاخص‌ها بیشتر در بازار ثانویه رخ داده تا بازار اولیه، لذا دولت باید سازوکارها را به گونه‌ای پی‌ریزی کند که نقدینگی‌ها به مسیر درست هدایت شود که این مهم با دور شدن از بحران رکود تورمی قابل دسترسی است.

این هم یک نظر دیگر از یک کارشناس در رسانه ای دیگر - تهیه و تنظیم: زهرا رحیمی - دنیای اقتصاد 


اشتراک گذاری :
ارسال نظر