آقای لیلاز شاخص نه تنها نماینده اقتصاد ایران نیست حتی نماینده بورس هم نیست.
آقای لیلاز در اظهار نظری در خصوص وضعیت بورس ایران اظهار داشتند"بورس غیر واقعی است و نماینده اقتصاد ایران نیست "اظهار نظری که هر چند بوی تسویه حساب شخصی دارد اما با توجه به اینکه این مصاحبه با سایت فرارو منتصب به دولت انجام شده ، این ظن را در افکار عمومی سرمایه گذاران بوجود آورده است که این اظهارات ،نظر دولت است و تبعات منفی آن در بازار چند روز گذشته به وضوح قابل لمس بود و در شرایط منفی بازار به این جو دامن زد .در این راستا بر آن شدیم تا نظرات این کارشناس را بررسی و به صورت گام بگام به نقد کشیده شود.
"1) لیلاز گفت: در هیاهو و سر و صدا راجع بورس معمولا فراموش می شود که شاخص بورس در حال حاضر نسبت به پایان سال 91 حدود 80 تا 90 درصد رشد دارد و متوسط سرعت رشد آن در دو سال گذشته به مراتب بیش از سرعت رشد کل اقتصاد ایران بوده است.» "
جوابیه 1)بارها در رسانه ها و جلسات به وضعیت شاخص بورس ایران تذکر داده شده است .این شاخص از سال 87 مورد تغییر قرار گرفته و بجای شاخص قیمت از شاخص قیمت باضافه سود نقدی استفاده می شود .این شاخص نه تنها نماینده اقصاد ایران نیست بلکه نماینده شرکتهای پذیرفته شده در بورس هم نیست و فعالان و کارشناسان بازار هم از آن استفاده نمی کنند این شاخص ملاک خوبی برای اندازه گیری بورس و بازده آن نیست .
آیا شما این موضوع را نمی دانستید؟
"2) لیلاز گفت: «نکته دیگر اینکه با ایجاد نوسانات فصلی و مقطعی، شاغلین در بورس موفق می شوند با وجود کوچک بودن سهم بورس در اقتصاد ایران هیاهو و سر و صداهایی بیش از شایستگی کل بورس ایجاد کنند.»"
جوابیه 2) شما می فرمایید که در بورس های دیگر دنیا نوسان وجود ندارد؟جناب آقای لیلاز نوسان ذات بورس است و این خصوصیت ربطی به کوچکی و بزرگی بازار ندارد.هر چه بازارها بزرگ تر می شوند بازیگران آن نیز متناسب با آن رشد می کنند و بورس ایران بازیگرانی در حد و قواره خود دارد .ارزش بازار بورس نیویورک 16 هزار میلیارد دلار می باشد و میانگین حجم معاملات روزانه حدود 37 میلیارد دلار است و در مقابل بورس ایران(مجموع بورس و فرابورس) حدود 130 میلیارد دلار ارزش دارد و به سختی حجم معاملات روزانه آن به 100میلیون دلار در روز می رسد.
اگر با دید کارشناسی شمانگاه کنیم افزایش شاخص s&p500 بورس نیویورک از 683 واحد در سال 2009 به 1411 واحد در اکتبر 2012 به دلیل کوچکی بازار بورس نیویورک!!و وجود فعالان بازار بورس این کشور بوده است!!!
"3) لیلاز گفت:«نکته دیگر اینکه در دو سال اخیر روند افزایشی بورس هیچ تناسبی با تغییرات اقتصاد ایران در عالم واقع نداشته است و این موضوع نشان می دهد تغییرات شاخص بورس در ایران بیش از آنکه از عوامل اقتصادی تبعیت کند، از عوامل غیراقتصادی همچون عوامل سیاسی، روانی و انتظاری پیروی می کند.»
جوابیه 3)افزایش نرخ دلار در 2 سال گذشته واقعیت اقتصادی برای ایران است .همانطور که افزایش این متغیر کلیه بخش های اقتصاد را تحت تاثیر خود قرار داد بورس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و اگر بر اساس آمار صحبت کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که ؛ارزش دلاری بورس ایران در سال 90 حدود 130 میلیارد دلار بوده که هم اکنون به 113 میلیارد دلار رسیده و ارزش ریالی آن از 129 هزار میلیارد تومان در سال 91 به 340 هزار میلیارد تومان رسیده است.
سود اعلامی شرکتها در سال 90 برابر 21 میلیارد دلار بوده است که به 18 میلیارد دلار کاهش یافته است .در این دوسال شرکتهای جدیدی در بازار بورس پذیرش شده اند و نزدیک 100 هزار میلیارد تومان افزایش بازار ناشی از ورود این شرکتها به بورس بوده است که ازآن جمله می توان به : هلدینگ خلیج فارس به ارزش بازار 37 هزار میلیارد تومان ،پالایشگاه بندر عباس با 14 هزار میلیارد تومان،تاپیکو با 13 هزار میلیارد تومان ،ارتباطات سیار 12 هزار میلیارد تومان اشاره کرد.
چنانچه ارزش بازار این شرکتها را حذف کنیم ارزش بازار امروز به 240 هزار میلیارد تومان در مقایسه با سال 91 می رسد که برابر 77 میلیارد دلار است یعنی بازار بورس ایران در مقایسه با سال 91 با افت 40 درصدی همراه بوده است.در مورد سود شرکتها نیز3 میلیارد دلار سود ناشی از شرکتهای جدید است که با حذف آن به 15 میلیارد دلار خواهیم رسید که در مقایسه با سال 91 بیش از 30 درصد افت را نشان می دهد
آیا منظور شما این واقعیت اقتصادی بود؟آیا شما بر اساس آمار و واقعیت ها در مورد بورس صحبت می کنید؟
4) "لیلاز گفت: رانت دولت سابق به بورس «بورس ما هیچ تناسبی با اقتصاد ایران ندارد. در حالی که ایران در سال های 91 و 92 بدترین سقوط آزاد رشد اقتصادی تاریخ خود را تجربه می کرد، شاخص بورس به شدت در حال افزایش بود؛ چون دولت سابق به بورس رانت می داد.»
اینکه دولت سابق به بورس رانت می داد قابل فهم نیست که کی و چگونه این رانت به بورس داده شده است؟
جوابیه 4):بخشی اعظمی از رشد بورس در نیمه دوم سال 91 و سال 92 به دلیل وجود شرکتهایی بود که محصول خود را صادر می کردند و افزایش نرخ دلار باعث افزایش سودآوری ریالی آنها گردید. واقعیتی که در شرکتهای غیر بورسی نیز که توان صادرات محصول خود را داشتند به وضوح قابل مشاهده بود بخش اعظمی از این رشد مربوط به سهام پتروشیمی و نفتی در بورس بوده است که حجم قابل توجهی از ارزش بازار را به خود اختصاص می دهند.
افتتاح طرح های پتروشیمی و ورود آنها به بورس در دولت دهم از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بود، به طوریکه ارزش بازار صنعت پتروشیمی از 5 درصد کل بازار در سال 87 به 24 درصد در سال 92 و ارزش بازار صنعت فرآورده های نفتی به 10 درصد کل بازار رسید. با افزایش سهم بازار صنایع نفتی و پتروشیمی تاثیر گذاری تغییرات این صنعت بر شاخص و بازده بازار نیز افزایش یافت. وابستگی روند بورس به صنایع پتروشیمی و نفتی آینه ای از اقتصاد ایران است .
آیا با بررسی اقتصاد ایران شما به نتیجه ای غیر از این خواهید رسید که سهم باقی صنایع در اقتصاد ایران کوچک تر است؟چقدر از درآمد ارزی ایران مربوط به این صنایع است؟
سهم صنایع پتروشیمی ایران در بازار جهانی از ۱/۱ درصد در سال 1384 با رشد بیش از 100 درصد به 2.4 درصد در پایان سال 1391 رسیده است. سهم صنعت پتروشیمی از صادرات غیرنفتی با رشد ۴۸ درصدی به 37.2 درصد در سال 13۹۱ رسیده و در صادرات محصولات صنعتی نیز سهم این صنعت از 34.8 درصد با رشد 34 درصدی به 46.5 درصد رسیده است.
به نظر شما بورس چه چیزی را باید نشان می داد ؟
5) لیلاز گفت:"بورس شایستگی نمایندگی اقتصاد ایران را ندارد"
جوابیه 5):اقتصاد ایران اقتصادی دولتی است .شرکت های دولتی در بورس حضور ندارند لیکن در سالهای اخیر با ابلاغ سیاستهای اصل 44 خصوصی سازی از طرف مقام معظم رهبری شرکتهایی از بخش دولتی به بخش شبه دولتی یا خصوصی واگذار گردید .از ابتدای اجرای این سیاستها بورس همواره به عنوان ابزاری مناسب و شفاف در راستای اجرای این سیاست ایفا نقش نموده است.
در حال حاضر به نظر می رسد بسیاری از شرکتهای بزرگ و موفق خصوصی از اقتصاد ایران در بورس حضور دارند که می توانند بازتابی مناسب از اقتصاد ایران را نشان دهند .
درست است که بورس در برگیرنده تمام شرکتهای ایرانی بدلیل دولتی بودن آنها نمی باشد اما نماینده بخش بزرگی از اقتصاد خصوصی ایران است و می توان با بررسی همین شرکتها برآیند مناسبی ازاوضاع کنونی و چشم انداز آینده اقتصاد ایران دست یافت.
6) لیلاز گفت"دولت دخالت نکند."
جوابیه 6):سازمان بورس ناظر بورس ایران می باشد .رییس سازمان توسط شورای عالی بورس که یک تشکل دولتی است تعیین می شود بنابراین مدیران بورس ایران دولتی هستند .در شرایطی که بورس دولتی است و مدیران بورس در تمام سطوح نظارتی، کنترلی و راهبردی با نظر و دخالت دولت تعیین می شود، نمی توان بخش حمایتی را از دولت جدا نمود.
وضعیت کنونی بورس ناشی از تصمیمات مدیریتی این تیم دولتی می باشد.وقتی که تصمیم گیرنده و برنامه ریز دولت است در زمانهای بحرانی همانند امروز نیز دولت باید نقش حمایت کننده را به عهده بگیرد .
در صورت انتقال مدیریت به بخش خصوصی ( که خواست و آرزوی فعالان بازار سرمایه نیز می باشد و هدف اولیه تاسیس شرکت بورس نیز همین امربوده است) دیگر نیازی به حمایت دولتی از بورس نیست.
7)لیلاز گفت "بورس چاهی که پر نمی شود؛وی ادامه داد: «معنا ندارد دولت سالی 150 میلیارد دلار انرژی رایگان به اقتصاد تزریق کند و در عوض 30 میلیارد دلار صادرات داشته باشد. به عبارتی بورس ایران همچون چاهی است که در آن آب بریزیم و دو سوم آن هدر برود و باقی آن را برداشت کنیم. یعنی اگر در این چاه آب نریزیم، آبی نخواهد داشت. پس چرا باید در این چاه آب بریزیم؟»"
جوابیه 7):وجود بورس بدون وجود شرکتهای تولیدی و صنعتی و مالی بی معنا است.وقتی شما در مورد بورس ایران و چاه بدون آب صحبت می کنید در خصوص بخش مهمی از شرکتهای ایرانی اظهار نظر کرده اید .نظر شما این است که بهترین شرکتهای ایران که توانسته اند مجوز حضور در بورس را پیدا کنند توجیه اقتصادی ندارند و بهتر است که تعطیل شوند و دولت انرژی را صادر کند و به حساب مردم واریز نماید پس شما مخالف بند 1 سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی هستید:
بند 1)" تأمین شرایط و فعالسازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط"
نکته دیگر بکار بردن کلمه رانت انرژی برا ی بورس است
اگر قیمت انرژی در سال 91 را رانت بنامیم باید عرض کنم این رانت برای کل کشور وجود داشته است و علت آن نرخ دلار در بودجه آن سال می باشدکه نرخ انرژی بر اساس آن محاسبه شده است پس این موضوع مختص بورس نبوده و شامل کلیه صنایع می شود و بورس آینه این رخداد بوده است.
شرکتهای پتروشیمی و پالایشی 34 درصد کل ارزش بورس ایران را به خود اختصاص می دهند .تفاوت در قیمت دلار محاسباتی برای انرژی مصرفی و قیمت دلار محاسباتی برای فروش محصولات این شرکتها ،باعث افزایش در سودآوری این شرکتها در نیمه دوم سال 91 گردید که در سال 92 این رویه اصلاح گردید واین شرکتها همانند گذشته همچنان سود ده هستند . این صنعت موفق شده است علاوه بر ایجاد ارزش افزوده در منابع ملی باعث اشتغال پایدار در کشور گردد و علاوه بر آن ایجاد تنوع در فروش محصولات و کاهش ریسک مشتریان با صادرات محصولات پتروشیمی به بیش از 40 کشور جهان که در سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیز بر آن تاکید شده است را فراهم آورد:
بند13)"مقابله با ضربه پذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز از طریق:
انتخاب مشتریان راهبردی،ایجاد تنوع در روشهای فروش،مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش، افزایش صادرات گاز،فزایش صادرات برق،افزایش صادرات پتروشیمی ،افزایش صادرات فرآوردههای نفتی
بند15)" افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه(براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع"
افزایش سهم تولید محصولات پتروشیمی ایران به 41 درصد کل تولید خاورمیانه مستلزم ادامه سرمایه گذاری در این صنعت می باشد که در برنامه ششم توسعه اقتصادی آورده شده است.
در پایان باید یادآوری شود که بورس ایران همانند اقتصاد ایران همچنان دولتی است و تا خصوصی شدن اقتصاد ایران که مورد تاکید مقام معظم رهبری است راه بسیار مانده. اینکه کارشناسان اقتصادی و دانشگاهی بر تقویت بورس و پر رنگ نمودن نقش آن در اقتصاد تاکید کنند و آماده پذیرا شدن اقتصاد شفاف و خصوصی باشند امری بدیهی است و غیر از آن تنها تداوم وضعیت گذشته را در پی خواهد داشت .
بورس کارا و شفاف که در بر گیرنده کلیه شرکتهای اقتصادی ایران باشند زمانی شکل خواهد گرفت که جامعه و سرمایه گذاران در هر سطحی که باشند بورس را به عنوان ابزار مناسب اقتصادی بپذیرند و تا آنزمان لزوم حمایت دولت از این بخش نو پا و رو به تکامل همانند حمایت از بخش های اقتصاد امری ضروری است و مطمینا در زمان مناسب نه اقتصاد و نه بورس کشور نیازی به مدیریت و دخالت دولت نخواهد داشت اما تا آن زمان باید این بازار را که به نسبت دهه قبل از رشد قابل توجهی در همه زمینه ها از جمله ارزش بازار ، تعداد شرکتهای پذیرفته شده ، شناخت و آشنایی مردم با بورس، حجم معاملات روزانه ،تعداد سرمایه گذاران ،کسب جایگاه در اقتصاد کشور ؛روبرو بوده است را حفظ نمود و در جهت حمایت و استحکام آن گام برداشت.