بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
سه‌شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳
کد خبر : ۱۲۶۹۱۴
علیرضا باغانی
«رنگ قرمز، طعم گس زیان، ناامیدی و ترس» چهار‌گانه ثابت روزهای کنونی بازار سهام است. بازاری که سال گذشته به آمدن «تدبیر و امیدی»‌ها روی کار واکنش مثبت نشان داد و شد آبروی اقتصاد ایران، حالا نمایش زیان به راه انداخته و دیگر هیچ. گویی بازار را به حال خود رها کرده‌اند، هر روز شاهد افت دماسنج بازار سرمایه هستیم، اما چاره‌ای کار‌ساز برای این بورس بی‌رمق اندیشیده و برای جبران خسارت سرمایه‌گذاران تدبیری عملی اتخاذ نمی‌شود. این طور می‌شود که هر کس به خود اجازه می‌دهد در مورد بورس اظهار نظر و آن را به چاهی برای جذب نقدینگی تشبیه کند و آن را نماینده اقتصاد ایران نداند.

سوال مشخص نگارنده این است، اگر بورس نماینده اقتصاد ایران نیست، پس چیست؟ آیا طلا و ارز و سکه را نماینده اقتصاد ایران می‌دانید یا اینکه ایران بازارهای غیر‌شفاف و زیرزمینی برای سرمایه‌گذاری دارد که ما از آنها بی‌خبریم.

بنابراین می‌توان این طور نتیجه گرفت که وقتی سقوط بورس و زیان سنگین مردم در این بازار برای هیچ‌کس و حتی مسوولان که بابت صیانت از سرمایه‌های مردم از دولت حقوق می‌گیرند، مهم نیست، این طور اظهار نظرها درباره بورس هم قابل انتظار است.

در نوشتارهای قبلی بیشتر درباره عوامل برون‌زای افت بازار سهام نوشتیم اما در این یادداشت بررسی عوامل درونی یا به تعبیری واضح‌تر برخی تصمیم‌گیری‌های داخل بازار سرمایه که روی افت بازار اثر‌گذار بوده، مورد هدف ما است. همان‌طور که می‌دانید و مطلع هستید بورس در سال گذشته روزهای رویایی و پر‌سودی را از خود به نمایش گذاشت به طوری که تا انتهای آذر ماه سال گذشته در عرض 9 ماه سرمایه‌گذاران این بازار عددی معادل 128 درصد سود شناسایی کردند. اما چون بازار سرمایه ایران در دسته‌بندی بازارهای مالی به توسعه لازم نرسیده، بنابراین در کنترل این بازار عموما از روش‌های «دستی» استفاده می‌شود.

یکی از این روش‌هایی که در زمان رونق بازار استفاده می‌شد فشار بر سهامداران حقوقی برای عرضه سهام بود، درست مثل کاری که الان انجام می‌شود یعنی اعمال فشار و درخواست‌های مکرر از بازیگران عمده بازار برای جمع‌آوری صف‌های فروش.اما این پایان کار مدیریت بازار به این روش نبود، تا جایی که مجموعه مدیریت بازار از جمله نهادهای نظارتی و اجرایی برای کنترل بازار، دست به دامان خصوصی‌سازی می‌شدند تا در بورس سهم عرضه کند و از عطش خرید سهام در بورس با این روش کاسته شود. اما دیدید که خصوصی‌سازی هم چه عرضه‌هایی در بازار سهام داشت و با آن عطش مردم برای خرید سهام چه رفتاری شد. جلوتر که می‌رویم می‌بینیم متولی بازار برای کنترل شرایط اصطلاحا گاوی بازار پا را فراتر گذاشته و تعدادی از نمادهای معاملاتی حاضر در بازار را تنزل رتبه داد.

 البته قصد ما حمایت از این نمادهای معاملاتی نیست، چرا‌که به واقع رشد قیمت سهام بیشتر این نمادهای موسوم به اخراجی غیر‌طبیعی و غیرمنطقی جلوه می‌کرد، اما به واقع آیا اخراج و تنزل رتبه اولین راه و اساسا تنها راه موجود بود؟ چقدر از اعتماد مردم سرمایه‌گذار در بورس در پی اخراج این نمادها از بین رفت؟ ما که نمی‌دانیم شما پاسخ دهید.

باز هم کمی جلوتر که می‌رویم به کمک گرفتن از رسانه‌ها برای کنترل بازار می‌رسیم «جاده بورس لغزنده است، مراقب باشید» «سهامداران احتیاط کنند، بورس هیجانی است»، «هشدار به هیجان‌زدگی معامله‌گران»، «احتمال شکل‌گیری حباب در بورس» و... تنها بخشی از گفت‌و‌گوها و اظهار‌نظرهای مدیران، متصدیان و گاه کارشناسان بازار سرمایه است.

اندکی جلوتر که البته بورس در آن زمان از حالت رونق خارج شده بود، به اعمال محدودیت‌های فروش می‌رسیم. اقدام و تصمیمی که به‌طور مستقیم نقدشوندگی بازار سرمایه را با مخاطره مواجه ساخته بود. بعضی از بازار سرمایه‌ای‌ها اعمال این محدودیت‌ها که بلافاصله پس از ایجاد هیجان فروش ناشی از تصمیم مجلس درباره نرخ خوراک پتروشیمی‌ها اتخاذ شده بود را به عنوان آغاز جریان ترس از سرمایه‌گذاری در بورس قلمداد می‌کنند. هر‌چند این محدودیت‌ها چند روز بعد برداشته شد، اما در مقطع خود در کاهش ضریب اطمینان بازار سهام اثر‌گذار بود.

اما در سال 93 هم این گونه اقدامات در بازار سرمایه همچنان در حال تکرار است. نمونه بارز آن توقف نماد هلدینگ خلیج‌فارس به بهانه شفاف‌سازی است؛ نماد بزرگ‌ترین شرکت بورس با ارزش بازاری حدود 37 هزار تومان دو هفته‌ای است که متوقف شده، مسوولان شرکت هم خبری از دلایل توقف ندارند اما سازمان بورس ضرورت شفاف‌سازی را به عنوان دلیل توقف نماد هلدینگ خلیج‌فارس در بورس عنوان کرده است.

اما این توقف بدون دلیل هر چند سبب شد تا افت شاخص بورس کمی کنترل شود، اما موجب تقویت فشار فروش روی یکسری دیگر از سهم‌ها شده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد 80 درصد از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک «سهمی» سرمایه‌هایشان هنوز در سهام شرکت‌ها درگیر است. به عنوان مثال صندوق سرمایه‌گذاری مشترک پیشتاز که جزو صندوق‌های مورد توجه و بزرگ بازار با 20میلیارد تومان ارزش است، 20 درصد از سرمایه خود را در صنعت پتروشیمی متمرکز کرده و 18 درصد از سرمایه‌گذاری خود را هم به صنعت مخابرات اختصاص داده است.

حال این سوال ایجاد می‌شود که این صندوق باید در برابر درخواست ابطال واحدهای سرمایه‌گذاری چه کند؟

آیا با توقف نماد هلدینگ خلیج‌فارس که همراه با دیگر سهام پتروشیمی 20 درصد از ارزش پرتفوی این صندوق را به خود اختصاص داده، چاره‌ای جز در صف فروش قرار گرفتن نمادی مثل ایران خودرو یا سایر صنایع برای مدیران این صندوق وجود دارد؟

به جرات می‌توان گفت بخشی از دلیل تشدید ذائقه فروش در معامله‌گران به‌دلیل همین توقف نماد بوده است.

همچنین روز یکشنبه آمار تولید ایران خودرو منتشر شد. این شرکت در 3 ماه نخست امسال 120 هزار دستگاه خودرو تولید کرده است و این در حالی است که مدیرعامل این گروه خودرو‌سازی در چندین مصاحبه از هدف تولید 700 هزار دستگاه خودرو توسط غول خودرو‌سازی ایران سخن گفته است. آیا این شرایط شفاف‌سازی مضاعف نمی‌خواهد، آن هم در شرایطی که معادل 440 هزار دستگاه به عنوان پیش‌بینی تولید در سال جاری مطرح شده است. اینجاست که به این ضرب‌المثل معروف و بنیادی می‌رسیم که «خود‌کرده را تدبیر نیست».

وقتی خود ما به کنترل بازار سهام به صورت «دستی» اقدام می‌کنیم، کنترل این شرایط هم سخت است. وقتی در بازار سرمایه اقداماتی انجام می‌دهیم که موجب ایجاد دیوار بی‌اعتمادی و ترس می‌شود، طبیعی است که بازار واکنش لازم را دارد. اعتمادی که رفته به این زودی‌ها بر‌نمی‌گردد و به واقع «خراب کردن چه آسان درست کردن چه مشکل». باید بپذیریم که خودمان در بخشی از شرایط کنونی بازار مقصر هستیم و در کنار همه این عوامل آنچه تیشه به ریشه بورس زده، فقط ابهامات موجود در سرانجام پرونده هسته‌ای و شرایط اقتصادی نیست.
اشتراک گذاری :
ارسال نظر