به گزارش بورس نیوز، اکوسیستم استارتاپی ایران در یک کوچه بنبست گیر افتاده. این یک گزاره تاریک و تلخ نیست. این توصیفی از یک وضعیت است برای فضایی که جز با ریسک و خطرپذیری امکان رشد و بالندگی و زدن رکوردهای تازه را ندارد. استارتاپها در ایران به دلیل دسترسی نداشتن به سرمایههای خارجی در سه سال گذشته وارد یک سیکل معیوب شدهاند که تنها راه خروج از آن، دسترسی به بازار سرمایه و فرصتهای آن است.
- بیشتر بخوانید: ورود استارتاپها به بورس؛ سودآوری شرکت چقدر اهمیت دارد؟
در ۸ سال اول حیات اکوسیستم استارتاپی یعنی از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۹۷ ماهیت و خاصیت شکلگیری و رشد اولیه این زیستبوم از یکسو و دسترسی به سرمایهگذارهای خطرپذیر خارجی از سوی دیگر فرصتهای جذب سرمایه زیادی را برای کسبوکارهای نوآور آنلاین ایرانی فراهم کرده بود. اما حالا که دسترسی به سرمایههای خارجی سخت شده و از سوی دیگر در حال رسیدن به پایان عمر طبیعی حضور سرمایهگذارهای اولیه در استارتاپهای بزرگ هستیم. این کسبوکارها نیاز دارند علاوه بر فراهم کردن این امکان برای سرمایهگذارهای خود که با عرضه عمومی سهام فرصت خروج از این کسبوکارها را داشته باشند، به سرمایههای درشتتری دست پیدا کنند که نیاز مبرم این روزهای آنهاست.
با نزدیک شدن به زمان عرضه سهام تپسی به عنوان اولین استارت آپ ایرانی در بورس باید به این سوال پاسخ داد که چقدر میتوان امیدوار بود با تحقق این هدفگذاری، چرخههای تازهای از سرمایهگذاری و شکلگیری کسبوکارهای دیگر در اکوسیستم استارتاپی را شاهد باشیم؟ و مهمتر اینکه این دوره چه فرصتهایی برای فعالان بازار بورس خواهد ساخت؟
برندهایی که زود جای خود را در ذهن ایرانیها بازکردند
کسبوکارهای نوآور ایرانی ازجمله آنها که در اقتصاد اینترنتی در سالهای گذشته توانستهاند مخاطب و مشتری قابلملاحظهای کسب کنند و بخشی از زیست آنلاین ایرانیها را شکل دهند احتمالا با ورود خود به بازار سرمایه، فرهنگ و دوره تازهای از این بازار باسابقه مالی را رقم بزنند. بازاری که به روشها و متدهای سنتی خود کرده و مدتهاست ماشینحساب سوددهی را زمین نگذاشته احتمالا با مفهوم «رشد» به جای «سود» پوستاندازی جذابی خواهد کرد.
متر و معیار و سفت و سخت همه اینسالهای بورس ایران، سوددهی در کنار شفافیت مالی بوده است. حالا که استارتاپها در حال ورود به بازی بزرگان اقتصاد کشور هستند قابل انتظار است که شاخص «رشد» کمکم در بین سرمایهگذاران خرد و درشت و البته مهمتر از آنها سیاستگذاران و مسئولان بورسی جای خود را باز کند. چند سالی بود که استارتاپها پشت در بازار سرمایه معطل همین برداشت نادرست از ذات و ماهیت کسبوکار خود شده بودند.
تاخیری که از سوی کسانی رقم خورد که انتظار سوددهی از کسبوکارهایی را داشتند که نمونههای بزرگ جهانی آنها تا سالهای بعد از عرضه در بازار سهام، کماکان زیانده بودهاند. زیانی که نه از سر ضعف در فرایندها و یا خدمات، بلکه ناشی از مسیر و نقشه راه رشد این کسبوکارها و نیاز مبرمشان به تعریف مسیرهای پرهزینه مارکتینگ و بازارسازی بوده است.
نمونههایی، چون اوبر و لیفت و ایربیانبی و دهها کسبوکار آنلاین شناختهشده دیگر که به هنگام ورود به بازار سرمایه زیانده بودند و بهرغم کسب سرمایههای میلیارددلاری از این بازار تا چند سال بعد در همین وضعیت باقی ماندند، اما به رشد خود و گرفتن سهم بازار بیشتر از حوزهای که در آن بودند ادامه دادند.
سرمایهگذاران خرد ایرانی با ورود استارتاپها به بورس احتمالا تجربه تازهای از سرمایه گذاری در این بازار که مبتنی بر صبر و رصد مسیر رشد این کسبوکارهاست را از سر خواهند گذارند. تجربهای که مدام در این سالها به تاخیر افتاده و آسیبهای این تاخیر هم به کسب وکارهای این حوزه رسیده و هم به بازار سرمایه که فرصت حضور آنلاینها را از خود دریغ کرده است.
فصل ورود به میدان بزرگ سرمایهپذیری
استارتاپها در مراحل مختلف رشد خود نیاز به حجمهای متفاوتی از سرمایهپذیری دارند. در دورههای اولیه سیدمانی و سرمایهگذار فرشته میتوانند نیازهای این کسبوکارها را پاسخ دهند و در دورههای میانی و پایانی ویسیهای بزرگ میتوانند بخش زیادی از سرمایه موردنیاز آنها را تامین کنند. در مراحل بعدی که استارتاپها قدمهای بزرگتری برای تبدیل شدن به بازیگران بزرگ اقتصادی دارند، اما این بازار سرمایه و مفهومی بهنام IPO یا همان عرضه اولیه عمومی در بازار سهام است که امکانها و فرصتهای لازم را برای آنها فراهم میکند.
اما اکوسیستم استارتاپی ایران بهویژه در سه سال اخیر حتی در برآورده ساختن فازهای میانی و پایانی سرمایهپذیری استارتاپها هم کمتوان بوده است. گزارش سال ۹۸ انجمن ویسی ایران نشان میدهد که در این سال حدود ۳۱۹ میلیاردتومان روی استارتاپهای ایرانی توسط اعضای این انجمن سرمایهگذاری شده است. اگر بخواهیم سرمایهگذارهای غیرعضو را هم به حساب آوریم در یک حساب نهچندان دقیق میتوان گفت در این سال نهایتا ۵۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری خطرپذیر در این اکوسیستم انجام شده است.
با درصدگیری از دادههای همین گزارش و البته رصد خبرهای سرمایهگذاری در این سالها شاید بتوان گفت در ده سال اخیر حدود ۵ هزار میلیارد تومان سرمایه ریالی وارد استارتاپهای ایرانی شده است. در خوشبینانهترین حالت میزان جذب سرمایه خارجی هم در دهه ۹۰ کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار بوده است.
همه این رقمها را اگر جمع بزنیم حتی به عدد نیم میلیارد دلار هم نخواهیم رسید! عددی کوچک برای یک بازار بکر با ۸۵ میلیون مصرفکننده تشنه خدمات نوآورانه! بازاری که در سالهای گذشته نشان داده با همین سرمایههای کم هم ظرفیت شکلگیری چه کسبوکارهای پرتقاضایی را در دل خود دارد.
رضا زرنوخی رئیس سابق انجمن ویسی پیشبینی کرده با ورود استارتاپها به بازار سرمایه حجم سرمایهگذاری روی استارتاپهای ایرانی در سالهای بعد تا ۳۰ برابر بیشتر خواهد شد. این یعنی ترند داغ استارتاپها تازه شروع شده و سالهای پیشرو یکی از بخشهای پرمتقاضی بازار سرمایه، استارتاپها خواهند بود.
سنجههایی برای خرید سهام استارتاپها
دسترسی استارتاپها ایرانی به بازار سهام یک فرصت تازه هم برای کسبوکارها و هم برای سهامداران این بازار است. بازاری که در همه اینسالها روی یک نمودار خطی جلو رفته شاید نیاز باشد به نگاه به استارتاپهایی، چون ایربیانبی و کوین بیس که عرضه آنها در بازار سهام آمریکا شگفتیهایی را رقم زد فصل تازهای را برای کاربران ایرانی بازار سرمایه فراهم کند. برای نمونه سهام ایربیانبی در ارزیابیهای اولیه ۶۸ دلار قیمت خورده بود، اما در روز دوم عرضه به ۱۵۰ دلار رسید که ارزش این استارتاپ را ۱۰۰ میلیارددلاری کرد!
هرچند هنوز چالش تغییرات قوانین و مقررات، موانع عرضه اولیه و بازار سرمایه رسیدن به این هدف را سخت کرده، اما نزدیک شدن به زمان عرضه سهام اولین استارتاپهای ایرانی در بورس امیدواریها را بیش از همیشه کرده است. باید از همین امروز به سهامداران خرد ایرانی گفت باید پیشفرضها و فرمولهای قدیمی را برای ورود به عرصه سهامداری استارتاپها کنار گذاشت و سنجهها و ابزارهای تازه را به کار گرفت. ابزارهایی که شاید مهمترین آنها نگاه کردن به مسیر رشد استارتاپها، بازاری که پیش روی دارند، و البته قدرت آنها در بازارسازی و معرفی و محصولات و خدمات متنوع در کمترین زمان است.