به گزارش بورس نیوز، اقتصاد کلان ایران چه بهره برداری از این فرصت می کند. آیا اقتصاد ایران اندیشهای دارد یا قربانی میشود؟
زنگ خطر نفوذ اقتصادی در منطقه
سلطه دلار یا ارباب جدید یوان
در بحبوحه بحرانها فرصتها خلق می شود. ضرب المثل اقتصادی که کشور چین در حال استفاده از قدرت خود برای نفوذ در منطقه خلیج فارس و کمرنگ کردن نفوذ چندین ساله امریکا در دنیاست با تجربه از حوزه یورو رشد جهش دار پرداخت یوان در جهان زنگ خطر برای سلطه دلار شده است. برنامهای که چین برای رهایی از تورم داخلی خود دارد و چندین سال از برنامه ریزی آن میگذرد و در حال عملیاتی شدن آن است که به بررسی متغیرهای آن میپردازیم.
زنگ خطر آنجا به صدا در آمد که در میان بحبوحه جنگ روسیه و اوکراین خبری شوکه کننده برای امریکا و دنیا به صدا درآمد. بزرگترین تولیدکننده نفت جهان یعنی عربستان پس از ۵۰ سال سلطه فروش دلاری نفت خود با چین قرارداد پرداخت با یوان جهت تسویه را به سرانجام رساند.
در نگاه اول امری طبیعی شاید باشد، اما وارد جزئیات که بشویم می بینیم نه تنها طبیعی نیست بلکه کاملا برنامه ریزی شده است به گونهای که حتی با کمی خیال پردازی بشود گفت شاید عامل تحریک روسیه و یا حتی تحریم روسیه و یا اقتصاد تورمی امریکا و کاهش ارزش یورو با بهره برداری کامودیتیها و... جهت کسب برتری در دنیا بوده است و شاید بتوان گفت برتری در کنار گود جنگ در حال اتفاق است.
امریکا و چین دو اقتصاد اول و دوم جهان و دو کشور صنعتی با سهم واردات و صادارات بسیار زیاد در دنیا و در حال رقابت یکی برای حفظ جایگاه اولی یکی برای کسب جایگاه اولی.
اما از کجا شروع شد
همه چیز خوب بود تا در بحران چندین سال گذشته امریکا ۲۰۰۸ سبب شد تا کشور امریکا جهت رهایی از این بحران به انتشار اوراق قرضه بین المللی روی آورد و با مشوقهای مالی دیگر کشورها را تشویق به خرید کند و بعدها با کنترل اوراق و نرخ آن بتواند سلطه اوراق را کاهش دهد که سبب بدهی کلان در سطح جهانی شد به گونهای که رشد اوراق قرضه تاکنون ۱۳۳ درصد بر روی gdp خودش تاثیر بگذارد و بارها در جهت تقویت دلار و سلطه آن بخصوص از زمان بحران کرونا باعث رشد و افزایش نرخ بهره دلار در دنیا باشد تا بتواند اقتصاد خود را سرپا نگه دارد یا بهتر بگوییم رتبه اول را داشته باشد (این رفتار و تاثیر آن میتواند درس عبرتی باشد برای کشور ما که سیاست چاپ اوراق در جهت کنترل تورم و کاهش بدهی دولت به بانک مرکزی آن هم در کشور درحال توسعه می تواند ایران را به ورطه نابودی اقتصاد توسط خود اقتصاد داخلی و سیاستهای آن بکشاند. تابلوی بدهی اوراق امریکا بعد از ۶ سال روند افزایشی داشته با نگاه به آن باید درس عبرت گرفت)
در آن بحران ۲ کشور بیشترین سهم خرید اوراق را به خود اختصاص دادند. روسیه و چین با تفکر نفوذ و کسب برتری در نیا و پایان دادن به سلطه دلار در همان زمان اتحادیه اروپا در حال تقویت یورو بود و کشورهای عربی به فکر فروش نفت.
اما این سه کشور عملا در اقتصاد همدیگر یا بهتر بگوییم رقابت در کنار سیاست را ادامه داده اند تا بحران شروع شد، اما بحران از کجا.
چین و امریکا روابط تقریبا خوب اقتصادی با یکدیگر داشته اند، اما امریکا با بحران رشد محصولات و افزایش صادرات چین روبه رو بود و برای کنترل مجبور به افزایش قیمتها و ارزش دلار با تعرفهها و نرخ بهره و اوراق بود تا جایی که ترامپ؛ فردی دلال و بی محابا ظهور کرد.
با راه اندازی جنگ تجاری با تعرفههای سنگین برای واردات محصولات چینی و همچنین سرکوفتهای اقتصادی به چین و کاهش نرخ بهره اوراق جهت بازخرید اوراققی که فروخته بودند با کنترل طلا و مشوقهای مالی برای صادرات اروپایی و افریقایی محور زنگ خطر چین به صدا درآمد تا بحران کرونا و دعوای ترامپ و شی بر روی منبع ویروس که افکار عمومی نسبت به چین از سمت امریکا جلوه بد داشته باشد.
و البته متغیرهای دیگر در سطح حقوق بشری و مناطق مورد مناقشه روابط با کشورهای تحریمی سلاح و...
نیز وجود داشت که از آنها جهت بررسی انصراف می دهیم.
اما یک عامل بزرگ نیاز بود تا چین بهترین فرصت را داشته باشد تا سلطه دلار را نابود یا کمتر کند.
با اغاز جنگ روسیه و اوکراین بهترین فرصت ایجاد شد یا ساخته شد؟
با بررسی اقتصاد روسیه و چین به طور خلاصه به این موضوع می پردازیم. روسیه کشوری است که زنگ خطر انرژی به دلایل مصرف و تولید در جهت رشد خود که یک کشور در حال صنعتی شدن هست به صدا درآمده
روسیه تا ۳۰ سال آینده ذخایر نفتی دارد و منبع عظیم نفت خود را در دوران تزاری در منطقه سیبری به امریکا فروخته است.
روسیه ۷۰ سال گاز دارد و در بحث طلا و الماس تا میانگین ۱۰ سال پس سروری و آقایی در منطقه شوری و اروپا زیاد طول نمی کشد، اما روسها حاضر نیستند اوراق فروشی کنند؟
رشد اوراق قرضه روسیه به نسبت gdp فقط ۱۸ درصد است. نکتهای که تحریمها روی روسیه تاثیرگذاری کمتر دارد. همچنین روسیه از مدتها قبل با فروش اوراق قرضه امریکایی خود و بهره برداری از دعوای چین و امریکا که سبب کاهش و کنترل طلا شده بود و تبدیل ذخایر اوراق امریکایی خود به طلایی که کاهش داشت در این سالیان پشتوانه پولی خود را در جنگ میان دوطرف با افزایش نرخ اوراق و فروش آن و تبدیل به کمترین قیمتهای طلای سرخ افزایش داده بود.
نکتهای که بارها ترامپ دیوانه سبب انتقاد و ترساندن روسیه در جهت کنترل طلا و تحریم روسیه در بازارهای داخلی خود و دنیا می شد.
با گذشت زمان روسیه چارهای جز جنگ نداشت تا بحران ذخایر خود را توسط کشورهای شوروی سابق جبران کند که سابقه گذشته در این باره دارد. اما حلقه مفقوده این جنگ اقتصادی نه تنها به روسیه و امریکا بر نمیگردد بلکه از اقتصاد دوم دنیا؛ چین نشئت میگیرد. چین احساس خطر می کند زمانی که دعوا بالا گرفت
بحران در این کشور آنطور که چهره مشخص میکند نیست بلکه بالاتر است. چین احتیاج به نفوذ در بحث انرژی و غذا و کامودیتی دارد تا کشور میلیارد نفری خود را سرپا نگه دارد. اقتدار داشته باشد و این اژدها آقایی کند و آرزوی کسب جایگاه اول دنیا را از آن خود کند.
بحران لازم است تا رقبایی همچون امریکا اروپا و روسیه دچار دردسر شوند و در کنار نفوذ در منطقه انرژی خیز دنیا وارد مبادلات اصلی شود.
گام اول ایران که قرارداد بسته شد اما گام دوم چه زمانی رخ داد؟
چین امسال هدف gdp خود را به ۵ الی ۵.۵ کاهش داده که کمترین میزان از سال ۱۹۹۰ می باشد و برای سرمایه گذاری زیرساختها اجرای طرحهای بزرگ اقتصادی با ایالتها خود با فروش اوراقهای قرضه استانی به میزان ۳.۶۵ تریلیون دلار و اجازه سرمایه گذاری در بحث خارجی مثل الان در بحث انرژی و ... و همچنین عبور از بحران مسکن هدف گذاری کرده است.
موسسه فیتچ زنگ خطر مسکن سازان چین را به صدا درآورد و با کاهش رتبه، آنها را در زمره ورشکستگان قرار داد. سردمدار آن شرکت اورگرند که ۱۹.۲ میلیارد دلار بدهی اوراق قرضه و ۳۰۰ میلیارد بدهی دلاری به یوان بود و رتبه دوم شرکت فانتازیا که بانک مرکزی چین مجبور شد ۱۸۸ میلیارد دلار نقدینگی تزریق کند تا از ورشکستگی کامل این دو جلوگیری کند. این دو شرکت و چند شرکت چینی دیگر در حال حاضر مثل دزدان دریایی در کشورهای در حال ساخت با قیمتهایی کمتر از شرکتهای داخلی آنها در حال تصاحب پروژهها هستند تا بقای خود را بصورت نفوذ حفظ کند.
اما نفوذ در امریکا چیز سادهای نیست حتی دولت بایدن نیز با تحریک جوامع بشری سبب شد تا شاخصهای شرکتهای چینی ریزش ۷۰ درصدی را تجربه کنند که این عامل از بخران کرونا و مبدا آن در حال افزایش بود (شاید بشود بحران کرونا یا خلق آن را به هر دو کشور نسبت داد، چون هر دو هرج و مرج اقتصادی لازم داشته اند، اما بازنده چین بود پس بحران دیگر یا فرصت دیگر مثل جنگ لازم بود)
در کنار شریک مهم خود روسیه را دارد اروپایی که درگیر کاهش ارزش یورو و روند نزولی تداوم خود است و به انرژی قطبهای انرژی روسیه، ایران، عربستان و قطر پروژه ایران که چندیست تمام شده وابسته است.
اما پروژه روسیه در سیاست شریک در اقتصاد؟
روسیه در گیر جنگ
چین برای اینکه این موقعیت در خطر نیافتد به بانکهای ابر قدرت جهانی خود icbc و bc اعلام نمود در جهت اینکه تحریمهای علیه روسیه بر شما تاثیر گذار نباشد و دچار مشکل نشوید اعتبارات و اسناد بین خود با روسیه فقط یوان؟
نفوذ دیگر در منطقه عربی و انرژی خلیج فارس روابط دوستانه با روسیه و چین و...
همچنین در پروژه خرید نفت روسیه با یوان دستور را قبلا صادر کرده بود. ارزش p.e بورس روسیه به عدد بی سابقه ۳.۴ رسیده است و هنوز در حال کاهش است. در بحران سال ۲۰۰۸ آمریکا چه شد اینجا هم همان اتفاق رخ می دهد. اما با یوان میآییم (موضوعی که امریکاییها هشدار داده اند به چین در رابطه با روابط خود)
بحران بعدی نفت است که خود وارد کننده است، اما موضوعی اجتناب ناپذیر است. اما اینکه چطور بحران نفت را کنترل کند؛ بیاییم به هر ۱۰ دلار رشد قیمت نفت نگاه کنیم که چه تاثیری بر تراز کشورها میگذارد؟ روسیه مثبت ۱.۵ آن هم با تخفیف زیاد. پس جنگ سبب رشد درآمد و جبران بخشی از هزینهها میشود. ترس اروپا و امریکا از نفت و اینکه چین و روسیه میدانند ایران، عربستان و ونزوئلا تنها کشورهایی هستند که می توانند این خلا را جبران نمایند. ۴.۵ میلیون بشکه مازاد لازم است تا روسیه کنار برود.
عربستان قبول نخواهد کرد، اما احتمال دارد پس لازم است که طرف چین باشد و روسیه از ادامه جنگ نترسد. دعوای قاشقچی عربستان را ناراحت کرده و چین مدتها مانور خود را داده است پس قدم اخر را برداشت.
ایران دچار مشکل داخلی است و دیگر چیزی ندارد خیالشان راحت است و حتی با نفوذ به اروپا عملا سه شریک قدرت نمایی خواهند کرد و سلطه امریکا را هم زیر سوال خواهند برد. روابط تجاری لازم است که با قرارداد ۲۵ و ۲۰ ساله خیال راحت شد.
ونزوئلا نیز که مدتی است با زیرساختهای مشکل دار، درگیر روسیه و چین و ایران است. علت انصراف از تحریم نفتی روسیه همین مسله است.
نفوذ گازی از سمت دیگر کشورها مثل قطر، اما مدتی است که نفوذ روسیه در قطر و روابط چین با قطر صمیمانه است و ارتباط یوان با قطر مدت زمانی است که در جریان بوده و حتی شدت گرفتن از روابط یوانی با عربستان می تواند موضوع نفوذ این پول چینی را حتی در اتحادیه اروپا که سرآغاز آن ایتالیا بود، راحتتر کند.
تمام پازلها آماده است. کامودیتیها تاثیر کامودیتیها در امریکا ۵.۳ درصد از بحران ۲۰۰۸ به بعد بود که رشد corecpi را به ۴ درصد رسانده و این افزایش قیمتها کمر اقتصاد امریکا را هدف قرار میدهد. موضوعی که هم روسیه و هم چین روی آن برای برنده بودن در بحران حساب باز کرده اند.
عوامل زیادی وجود دارد، اما اصلیترین آنها را گفتیم. حال ایران و اقتصاد حکومتی چه فکری برای این بازار کرده اند؟ آیا نقش قربانی دارند یا خبر دارند نقش حیاتی از منظر انرژی، کامودیتی، معادن فلزات و... نیز از نظر جغرافیایی و روابط تجارت صادرات واردات دارد.
علم اقتصاد علم شطرنج است حریف مهره سرباز تکان میدهد، اما شاید در پشت همین حرکت ساده غافلگیری باشد. در اقتصاد منطقه نفوذ اتفاق افتاده، اما می توان بهترین بهره را برد. روسیه و چین از ۲۰۰۸ به این مسله فکر کرده اند و فعلا می توان گفت معادلات به نفع چین در حال رقم خوردن است حتی کشورهایی مثل انگلیس نیز با خروج خود از بحرانهای جهانی و داخلی حوزه یورو در پی نفوذ اقتصادی در این کشورها است.
با دید بلند نگاه کنید می بینیم جایی قرار داریم که ارزش یک سهم مثل شرکت اپل یا مایکروسافت و... چندین برابر ارزش دلاری بازار سرمایه است چرا، چون جلوی بینی را نگاه کردیم.
این رفتارها و تحلیلها حاصل رفتار و روابط و برداشتهای شخصی میباشد و شاید برداشتها چیز دیگر یا فراتر از این باشد، اما هر چه که است این رفتارها نیازمند دلیل بوده و اگر دنبال دلیل باشد علت و معلول آماده است نتیجه چیست، برنامه چیست، کاش اقتصادانان ما مثل مردان نظامی ما فکر کنند و جلوتر باشند. مردان نظامی ما منتظر جنگ نیستند، اما آماده هستند و توان دفاعی را افزایش میدهند، اما اقتصاد ما ضربه را میخورد و جلسه میگذارد. ***چطور شد خب تمام شد چکار کنیم مهم هست.