شما ابهامات را بیشتر نکن، ما شفافیت نمی خواهیم / یا ما معنای ارزش منصفانه را نمیفهمیم یا دنیا
به گزارش بورس نیوز؛ در هفته اخیر شاهد هنرنماییهای مدیران سازمان بورس، در رونمایی مجدد از طرح تجدید ارزیابی دارایی شرکتها پس از سالها بودیم. طرحی که حتی اگر برای شرکتها دستاورد خاصی نداشته باشد، اما برای سازمان بورس، بورس و فرابورس، دستاوردهای مادی و معنوی زیادی به همراه خواهد داشت.
احتمالاً شما نیز همچون بسیاری دیگر از سهامداران و سرمایهگذاران این روزهای بازار سرمایه کشور، تجدید ارزیابی دارایی شرکتها را اصلیترین دلیل رشد بازار میدانید و بیتردید در جریان مشروح اخبار مرتبط با دعوتهای سازمان بورس از شرکتهای تولیدی، هلدینگها و بهویژه بانکها قرار گرفته اید.
بر اساس نامه منتشرشده سازمان بورس، سرانجام قرار است تا با اتخاذ تدابیر ضروری و انجام اقدامات لازم، از حقوق و منافع سرمایهگذاران حمایت کند.
اما این حمایتها آنهم پس از سالیان سال:
نه افزایش نظارت بر روند معاملات است
نه نظارت بر ورود و خروجهای زیانآور سفتهبازان بدنام است
نه حذف و اخراج شرکتهایی با دهها هزار میلیارد تومان زیان انباشته است
نه پیگیری و محاکمه افراد دارای اخبار نهان (ماجرای نرخ خوراک پتروشیمیها) است
نه مطالبات جدی از دولت بابت اتخاذ تصمیمات یکشبه است
و نه...
بلکه، تشویق شرکتها به تجدید ارزیابی داراییها بهعنوان محرکی برای رشد اسمی و بیکیفیت بازار سرمایه هست.
ظاهراً منابع مالی جهت خرید و حمایتهای تأسفبار از سهام ایرانخودرو و سایپا رو به اتمام است و هیچ راهی بهتر از بالا بردن پرچم تجدید ارزیابی داراییها و بهبود نسبی طرف تقاضا در بازار سرمایه به ذهن این اساتید نرسیده است.
در نامه منتشرشده، هدف از تشویق و هموارسازی فرآیند افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها، حفظ و توسعه بازار شفاف، منصفانه و کارا در راستای نزدیکتر شدن ارزش بازار سهام و ارزش ذاتی شرکتها عنوان گردیده است.
بیتردید، با ماهیت این موضوع که داراییهای شرکت بهروزرسانی و ساختار صورتهای مالی شرکتها به واقعیت نزدیکتر شود، مشکلی نداریم، اما اگر این اقدامات، بدون در نظر گرفتن همه جوانب و تنها بهمنظور جذب سرمایههای مردم و رشد مقطعی و کوتاهمدت بازار سرمایه صورت پذیرد، چالشی جدی خواهد بود.
بگذارید کمی بیشتر در خصوص جوانب و چالشهای تجدید ارزیابی گسترده شرکتها صحبت کنیم.
شما بازار را شفاف نمیکنید بلکه آن را مبهمتر میکنید
با احترام به نظرات جناب آقای صبائی مدیر نظارت بر بورسها (که احتمالاً بهاندازه تمام مدیران قبلی نظارت در سازمان بورس مصاحبه و نامهنگاری کردهاند)، ما هم از شفافیت بازار استقبال میکنیم. اما به نظر شما صحبت در این خصوص آنهم با یک فراخوان عمومی به شرکتها، بیشتر از اینکه به شفافیت بازار سرمایه منجر شود به افزایش ابهامات سرمایهگذاری منتج نگردیده است؟
احتمالاً شما هم همچون ما، نظرات و تحلیلهای عدهای کارشناس نما و صحبت در خصوص افزایش سرمایههای بیش از ۶۰۰ تا ۷۰۰ درصدی شرکتهایی، چون فولاد مبارکه و ...، دیدهاید. چه بخواهیم و چه نخواهیم برخی از این بهاصطلاح کارشناسان با در اختیار داشتن ابزارهای اطلاعرسانی نظیر کانالهای تلگرامی و ...، به بخش عمدهای از سرمایهگذاران خرد و ناآگاه خط میدهند.
- حال شما به ما بگویید تکلیف کسانی که بهواسطه تحلیلهای غلط این اساتید، سهام فولاد مبارکه اصفهان را در قیمتهای بیش از ۶۵۰ تا ۷۰۰ تومانی در صف خرید و یا سهام شرکتهای مفلوک ایرانخودرو و سایپا را در قیمتهای بالا میخرند، چیست؟
- آیا شما به شفافیت بازار کمک کردهاید و یا فضای سرمایهگذاری را مبهمتر از پیش و به نفع عدهای سفتهباز چرخاندهاید؟
- مصاحبه کردن، ارائه راهکار و نامهنگاریهایی که بهطور موقت شرایط بازار سرمایه را تغییر میدهد بد نیست، اما به تأثیرات بلندمدت و افزایش ابهامات سرمایهگذاری اندیشیدهاید؟
حالا دیگر در هر کانال، عدهای ارزیاب نشستهاند و در خصوص ارزشگذاری زمین و تیروتختههای شرکتهای کوچک و بزرگ نظر میدهند و بهمحض خروج موفقیتآمیز و با سود هنگفت آنها از سهم، سود شرکتها را ملاک ارزشگذاری میدانند و نه داراییها را.
نوابغ سازمان بورس، شما بگوئید:
ملاک سرمایهگذاری در بورس، سودآوری شرکتهاست و یا داراییهای آنها؟
اما سؤالی که در سالهای پیش بارها و بارها پرسیده شده، این است که آیا تجدید ارزیابی داراییها تأثیری در سودآوری شرکتها دارد و یا آیا شاخصی قابلقبول برای سرمایهگذاری هست یا خیر؟
واقعاً اگر قرار بود سرمایهگذاران خرد سهام شرکتهای زیاندهی نظیر بانک آینده، ایرانخودرو و سایپا را تنها بر مبنای داراییهایشان بخرند و نه بر مبنای زیانهای هنگفتشان، چرا مردم را به خرید ملک و زمین سوق ندهیم؟ آیا سرمایهگذارانی که در بورس به دنبال ارزش داراییهای شرکتها میباشند، بهتر نیست در یک ملک و یا یک قطعه زمین سرمایهگذاری کنند؟
در این صورت:
- زمین و ملک خریداریشده شخصی و اختیار فروش آن با خود فرد است نه با اعضای هیئتمدیره شرکتهای دولتی.
- به دلیل افزایش هرساله و تصاعدی زیان شرکتهای نامبرده، حتی اگر کار شرکتها به ورشکستگی و فروش اموال برسد، درآمدهای ناشی از فروش داراییها به طلبکاران شرکت خواهد رسید و نه سهامداران.
آیا ارزش شرکتهای متعددی نظیر اپل، آمازون و ...، که در بازارهای جهانی بر اساس محصولات خلاقانه و توان کارکنانشان ارزشگذاری میشوند، ارزش هایشان منصفانه نیست، ولی ارزش شرکت ورشکسته سایپا، با تجدید ارزیابی زمینهای بایرش، منصفانه میشود؟
ما معنای منصفانه و شفاف بودن ارزش شرکتها را نمیفهمیم، یا دنیا در تعریف ملاکهای سرمایهگذاری ضعیف و ناتوان است.
اگر تجدید ارزیابی داراییها برای شرکتها خوب است، چرا سهامداران عمده، اینهمه سهم به مردم فروختند:اما سؤالی که پیش میآید این است که اگر بر اساس اظهارات مدیران سازمان بورس و مدیران ارشد شرکتها و هلدینگهای بازار سرمایه، تجدید ارزیابی داراییها تا به این اندازه اثر مثبتی بر شرکتها دارد، چرا در روزهای نخست هفته گذشته، بزرگترین عرضه کنندگان سهام، سهامداران عمده شرکتها بودند؟
به فروش چند صدمیلیونی سهام بانک صادرات توسط صندوقهای بازار گردانی تحت مدیریت بانک و شرکت سرمایهگذاری خوارزمی، در صف خرید نماد "وبصادر"، در هفته گذشته نگاه کردهاید؟ بهتر نبود تا با عدم عرضههای چند صدمیلیونی سهام، بانک نیز از مزایای تجدید ارزیابی داراییها بهره بیشتری ببرد؟
سخن آخر:
آنچه مسلم است دیگر حنای اخبار تجدید ارزیابی داراییها، واگذاری سهام دولت در شرکتهای خودروسازی، واگذاری بلوک بانک پارسیان شرکت ایرانخودرو، در بازار سرمایه رنگی ندارد و این اخبار نهایتاً تأثیری چندروزه بر روند بازار سرمایه خواهد داشت.
به عبارتی، حتی با رشد قیمت سهام شرکتها به دلیل تجدید ارزیابی داراییها نیز نمیتوان به این رشد در طولانیمدت امیدوار بود چراکه این رشد فاقد گزارههایی بنیادی و بلندمدت هست.
حال شما بگویید، تجدید ارزیابی خوب است یا بد؟
پایان مطلب