این داستان: چگونه فروشگاههای زنجیرهای رفاه را به بقالیهای محلی تبدیل کنیم؟
خوشبختانه علی رغم ارتباطات ضعیف دانشگاههای ایران با مراکز و نهادهای علمی بین المللی و تدریس بسیاری از دروس و علوم قدیمی و منسوخ شده در نهادهای علمی و آموزشی کشور، نوابغ و تصمیم گیران اقتصادی ایران، در سالهای گذشته موفق به ایجاد سرفصلهای نوین و عمیق علمی به ویژه در حوزه علوم مدیریت گردیده اند که مدت هاست، مورد توجه بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان خبره جهانی قرار گرفته است.
یکی از حوزههایی که بسیار بعید است حتی تا چند دهه آینده، کشوری به گرد پای دانشمندان وطنی و دست یابی به الگوریتمها و مکانیزمهای پیچیده و سازمان یافته آن در ایران برسد، پروسه فوق علمی و پیشرفته خصوصی سازی شرکتهای دولتی میباشد.
احتمالا ایران تنها کشوری است که در چند دهه اخیر موفق گردیده تجارب جالب و پیچیدهای را در زمینه دولتی سازی و خصوصی سازی به نام خود ثبت کند. برخی کشورها توان دولتی سازی کامل را ندارند و بسیاری دیگر از کشورها هم در حد و اندازههای خصوصی سازیهای واقعی نیستند.
اما خوشبختانه، ایران با اتکا بر علوم پیشرفته داخلی و تکیه بر توان جوانان انقلابی در ۵ دهه گذشته، هم موفق شده شرکتهای خصوصی بسیاری را با دولتی سازی نابود کند ( ایران خودرو دیزل، لوازم خانگی پارس، دهها شرکت دارویی و ...) و هم توانسته بسیاری از شرکتهای دولتی را با خصوصی سازیهای مضحک و هدفمند به نابودی بکشاند.
احتمالا بارها و بارها در مورد روند خصوصی سازیهای شبه برانگیز و عجیب شرکتهای بزرگ دولتی در سالهای اخیر شنیده اید. هپکو، نیشکر هفت تپه، واگذاریهای عجیب در راه آهن، کشت و صنعت مغان، گوشت اردبیل، پتروشیمیهای باختران و چندین و چند نمونه دیگر از خصوصی سازیهایی که اصولا مردم عادی و سرمایه گذاران واقعی بخش خصوصی در آن نقشی ندارند.
شاید یکی از مزایای با اهمیت این خصوصی سازیهای سراسر ایراد و اشکال، استفاده از روشهای متنوع فساد در روند خصوصی سازی باشد که باعث میگردد شنیدن داستان هایشان هیچگاه تکراری و از حوصله خارج نشود.
در گزارش چهارشنبههای داغ این هفته و هفته آینده و به بهانه ریزش بیش از ۸۰ درصدی قیمت سهام شرکت فروشگاههای زنجیرهای رفاه در دو سال گذشته، قصد داریم نگاهی اجمالی به چرایی شرایط کنونی این شرکت و سود ناچیز اعلامی آن داشته باشیم.
همه چیز مطابق با فرآیند خصوصی سازی در ایران:
ممکن است برخی از شما خوانندگان و مخاطبان عزیز وب سایت بورس نیوز، اخبار و اطلاعاتی در خصوص جنجالهای خصوصی سازی شرکت فروشگاههای رفاه در سال ۱۳۹۵ داشته باشید، با این وجود سعی میکنیم تا به منظور احترام به سایر علاقمندان، خلاصهای از اتفاقات آن روزها را بازگو کنیم.
بر خلاف آنچه تصور میشود، پروسه خصوصی سازی در ایران و خرید شرکتهای دولتی توسط برخی اشخاص، چندان بی برنامه و اتفاقی صورت نمیگیرد و تقریبا در تمامی این موارد، یک ریتم و فلسفه کلی وجود دارد.
در بسیاری از شرکتهای دولتی و یا زیر مجموعه بانکها که به شکلی مشکوک واگذار گردیده است، میتوان روند کاهش سودآوری شرکتها را پیش از واگذاری مشاهده نمود.
به غیر از دستچین کردن شرکتهای ارزنده، برنامه ریزیهای پشت پرده، فراهم نمودن زمینه خصوصی سازی و لابی گریهای وسیع برای واگذاری شرکتها به اشخاص منتخب توسط مسئولین خوش اشتها، فرآیند خصوصی سازی چند مرحله دیگر هم دارد:
نخستین گام و نشانه برای تملیک شرکتهایی اینچنینی که معمولا دارای زمینها و ساختمانهای با ارزشی هم میباشند، سود آوری ضعیف و یا زیاندهی چشمگیر در سالهای پیش از واگذاری میباشد. (حال این زیان سازی میتواند عامدانه و در راستای تملیک دوستان باشد و یا میتواند ارتباط مستقیمی با بی لیاقتی مدیران دولتی داشته باشد)
در گام دوم و از آنجا که بسیاری از خریداران این شرکت ها، به حلقههای قدرت متصلند و یا به عنوان نمایندگانی از افراد ذی نفوذ، فاقد توان مدیریت واحدهای تولیدی میباشند و اصولا برای بدست آوردن داراییهای کلان و ارزشمند این شرکتها با مبلغی ناچیز و آنهم قسطی به میدان آمده اند، به بهانه خصوصی سازی شروع به اصلاح ساختار مالی و تعدیل نیروهای انسانی میکنند.
گام سوم، گامی با اهمیت در اخراج و تعدیل نیروی انسانی گسترده و البته فروش داراییهای به اصطلاح غیر مولد و خارج کردن مبالغ فروش دارییها از شرکت به طرق مختلف میباشند.
گام چهارم، تعطیلی کارخانجات و انتظار برای فروش و یا واگذاری سهام با چند برابر ارزش به یکی از شرکتهای سرمایه گذاری و یا بانکهای دوست و برادر میباشد.
خوشبختانه، تقریبا بخش عمدهای از فرآیند خصوصی سازی و واگذاری فروشگاههای زنجیرهای و موفق سابق رفاه، منطبق با الگوهای فوق میباشد.
و اما واگذاری فروشگاههای زنجیرهای رفاه:
همانگونه که عنوان شد، در سال ۱۳۹۵ بیش از ۶۲ درصد از سهام شرکت فروشگاههای زنجیرهای رفاه در دو مرحله از بانکهای ملی، ملت، صادرات، تجارت، سپه و سرمایه گذاری امید، به شکل ویژه و مشکوکی به دو شرکت واگذار گردید.
شرکت " بازتاب سهام توس " و " سپهر نوید آفرین " در رویدادی عجیب، موفق شدند بیش از ۶۲ درصد از سهام شرکت فروشگاههای رفاه که داراییها و ساختمانهای با کیفیت بسیاری در سراسر کشور داشت را، با تنها ۴۶۵ میلیارد تومان را خریداری نمایند.
البته خدایی ناکرده تصور نکنید که همین میزان پول ناچیز هم به صورت نقد پرداخت شده باشد، چرا که اصولا قرار است شرکتهای دولتی خصوصی سازی شده، کاملا مفت و با اقساط بلند مدت نصیب خریداران نظرکرده، گردند.
در آن دوران بسیاری از کارشناسان و حتی مدیران وقت فروشگاههای زنجیرهای رفاه اعتقاد داشتند تنها، ارزش داراییهای این شرکت (اعم از زمینها و ساختمانهای مرغوب در بهترین نقاط شهرها نظیر ساختمان بزرگ رفاه در میدان آزادی، خیابان جمهوری، خیابان میرداماد)، چیزی بیش از ۵.۰۰۰ میلیارد تومان میباشد.
به عبارتی این دو شرکت بابت ۳.۱۰۰ میلیارد تومان ارزش برآوردی آن روزهای سهم ۶۲ درصدی شرکت فروشگاههای رفاه، تنها ۴۶۵ میلیارد تومان آنهم با اقساط سالانه بلند مدت پرداخت کرده اند.
خریداران چه کسانی بودند؟
درست چند ماه پس از واگذاری (باورش دشوار است ولی حتی پس از گذشت ۷ یا ۸ سال همچنان اعتراضات جدی به این واگذاری وجود دارد و ظاهرا هنوز خبری از ورود جدی قوه قضائیه به این پرونده نیست)، مشخص شد که دو شرکت " بازتاب سهام توس " و " سپهر نوید آفرین " متعلق به " خانواده ابوترابیان " از مالکین و صاحب برند برنج آوازه میباشد.
البته این تنها " برنج فروش" دخیل در ماجرای واگذاری فروشگاه رفاه نبود و چندی بعد و با مالکیتهای مستقیم و غیر مستقیم شرکت آتیه فروزان سبحان مشخص شد که " خانواده معروف صرافان " (البته همه شهرت این خانواده به دلیل تبلیغات برنج محسن نیست و چند مورد اختلالات ارزی، بدهکاریهای کلان بانکی و ...، نیز در پرونده این خانواده دیده میشود) نیز در واگذاری مشکوک فروشگاه رفاه نقشی موثر داشته است.
به فهرست اعضای هیات مدیره شرکت آتیه فروزان سبحان در زمان تاسیس نگاه کنید تا شاید بیشتر با خریداران رفاه آشنا شوید:
شاید به جز قیمتهای عجیب واگذاری فروشگاههای رفاه، بسیاری از اعتراضات در خصوص آن واگذاری کذایی مربوط به اهلیت و عقبه اشخاص خریدار بود.
به عبارتی بسیاری معتقد بودند که خانواده صرافان که در پرونده کلان بدهکاران بانک سرمایه و صادرات، دادگاه معروف و تاریخی جناب طبری با ادعای ورود ۲ تن طلا توسط صرافان، عدم تعهدات ارزی و ...، نامش جلب توجه میکند، نمیبایست فرصت خرید مجانی فروشگاههای رفاه را به دست میآورد.
البته این همه ماجرا و افراد دخیل در ماجرای واگذاری فروشگاههای رفاه نبود و بسیاری بازیگر اصلی این واگذاری را گردانندگان شرکتهای "گروه مالی صدر پارس " یا " شرکت سرمایه گذاری دانایان پارس " میدانستند.
یعنی همان شرکتهایی که بسیاری از نزدیکان و بستگان آقای " آخوندی " وزیر دولت یازدهم و دوازدهم جناب روحانی را در خود جای داده است.
(متاسفانه ما از چنان درک، فهم و شعور بالایی برخوردار نیستیم که متوجه شویم نقش آقای آخوندی به عنوان وزیر وقت دولت روحانی در سال ۱۳۹۵ و در موضوع واگذاری فروشگاههای رفاه با قیمتی تقریبا مفت، به ۲ وارد کننده برنج هندی و یا شرکت سرمایه گذاری دانایان پارس (محل اشتغال پسر جناب آخوندی با نام محمد مهدی آخوندی) چیست، بنابراین ترجیح میدهیم برداشت از آن را بر عهده خوانندگان محترم گذاریم)
علی رغم آنکه خود را فاقد درک کافی برای هضم بسیاری از مسائل اقتصادی کشور میدانیم، اما به نظر میرسد امپراتوریهای جالبی در حوزه مواد غذایی و کالاهای اساسی کشور شکل گرفته که میتوانند بسیاری از صنایع کشور اعم از بانکداری و ...، را مدیریت کنند.
خانواده مدلل وارد کننده کنجاله، سویا و نهادهای ... در بانک پاسارگاد، جناب آخوندی، ابوترابیان، صرافان در برنجهای هندی آوازه، محسن و مدیریت در فروشگاههای رفاه، صنایع غذایی طبیعت و میهن از دیگر شرکتهای خانوادگی جناب پایداری که این روزها با ریخت و پاشهای بسیار در تبلیغات و حوزههای ورزشی، جواب خوش خدمتی به دولت در گذشته را جشن میگیرند.
البته میتوان چای دبش و سایر وزارای پیشین کشور را نیز به این لیست اضافه کنید تا ببنید راز موفقیت در این مملکت واردات کالاهای هندی است.
در گزارش هفته بعد خواهیم دید که عالیجنابان صرافان و ابوترابیان به همراه دوستان پشت صحنه چه بلایی بر سر فروشگاههای زنجیرهای معتبر رفاه آورده اند و سهامدارن این شرکت چگونه نقره داغ شدند.
بورسنیوز، رسانه تخصصی بازارسرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشنشدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ افراد و نهادهای ذکر شده در مطلب را دارد.
پایان مطلب
درنتیجه، این برهه زمانی بهترین زمان برای خرید ,و انبار اقلام مورد نیاز از کوچک تا بزرگ می باشد و نباید فرصت را از دست داد.