ما با این سیاستهای فشل بازنشستگی، حتی فرانسه و آلمان را هم قبول نداریم
در گزارش چهارشنبههای داغ هفته گذشته با معرفی و بررسی شاخص ضریب پشتیبانی صندوقهای بازنشستگی، مشاهده کردیم که شرایط این ضریب در این صندوقها به ویژه در صندوق بازنشستگی کشوری چقدر وخیم و ناباورانه است.
خواندیم که چگونه منابع این صندوقها از مصارف آنها فاصله گرفته و دولت مجبور است هر ساله بیش از ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از منابع بودجه را صرف حمایت از صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشگری نماید.
اشاره کردیم که چگونه جبران کسری بیش از ۴۵۰.۰۰۰ میلیارد تومانی این صندوقها در سال ۱۴۰۳ توسط دولت، به چاپ پول، استقراض از بانکها و تورم افسارگسیخته تبدیل میگردد و زندگی دشواری برای ۸۵ میلیون نفر شهروندان کشور فراهم میکند.
بله. صندوقهای بازنشستگی کشور همواره یکی از بزرگترین وامگیرندگان نظام بانکی هستند. وامهایی که میبایست صرف تجهیز و سرمایه در گردش شرکتهای تولیدی شود، صرف واریز حقوق هر چند ناچیز بازنشستگان کشور می شود.
اما همانگونه که در گزارش هفته قبل وعده داده بودیم در این هفته نیز به برخی دیگر از چالشهای صندوقهای ورشکسته بازنشستگی کشور میپردازیم.
بحران هرم جمعیتی
به نظر میرسد، بیشتر از آنکه نگران سن بالای بسیاری از مسئولین و مدیران کنونی کشوری باشیم، میبایست نگران هرم جمعیتی، افزایش چشمگیر بازنشستهها در سالهای پس از سال ۱۴۱۵ و بحران صندوقهای بازنشستگی باشیم. بر اساس برخی گزارشات موجود پس از سال ۱۴۱۵ و به لطف دهه شصتیهای عزیز، تعداد بازنشستههای کشور ۵ میلیون نفر بیش از حالت معمول افزوده خواهد شد و این به معنای کاهش مجدد ضرایب پشتیبانی و کسریهای خجالتآور در پرداختیهای صندوقهای بازنشستگی است.
برخی آمارها گویای افزایش بیش از ۴ برابری و ۱۹ میلیون نفری سالمندان در سال ۱۴۳۰ است که این به معنای فاجعهای دلخراش برای کشور و صندوقهای بازنشستگی خواهد بود؟ به نظر شما با میزان زاد و ولد کنونی و شرایط اسفناک اقتصادی، چند کارمند در آن سالها میبایست جور این تعداد بازنشسته را بکشند؟
افزایش چشمگیر سن امید به زندگی
یکی دیگر از چالشهای شیرین و البته تلخ برای صندوقهای بازنشستگی، افزایش چشمگیر سن امید به زندگی در کشور است. ۷۶ سال سن امید به زندگی اگر چه باعث مسرت بسیاری از ما که عزیزانی در سنین بالا داریم، است. با این حال رشد سن امید به زندگی برای سالمندان به معنای عدم همخوانی منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی خواهد بود.
آیا مسئولین بیدارند و قدرت درک فاجعه صندوقهای بازنشستگی را دارند؟
امیدواریم که حاکمان کنونی کشور فکری برای وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشوری که تا سال ۱۴۱۵ بیش از ۱۲ میلیون نفر سالمند و تعداد زیادی بازنشسته حاصل از هرم جمعیتی دههشصتیها کرده باشند یا حداقل اشراف کامل به تبعات اجتماعی این موضوع داشته باشند.
تجربه ثابت کرده که برخی مسئولین کشور ما به دلیل اعتماد به نفس بالا و کاذبی که دارند (که البته بسیاری از آن ناشی از پاس کردن دروس فوق تخصصی در دانشگاه امام صادق است)، علاقهای به خواندن تاریخ و گرفتن درس عبرت از بحرانهای مشابه در جهان ندارند؛ بنابراین بسیار بعید میدانیم مدیران و وزرایی که مدام در تب و تاب انتصابات سیاسی و افراد نزدیک به خود در صندوقهای بازنشستگی هستند اطلاعی از آنچه در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ در یونان روی داد، داشته باشند.
از بحران یونان چیزی میدانید؟
نمیدانیم جناب همتی که ید طولایی در نقد سیاستهای غلط پولی و مالی دولتهای پیشین دارد، از نکول سنگین و صدها میلیارد دلار بدهی یونان به کشورهای اروپایی خبر دارد و میداند که جرقه اصلی یکی از عوامل با اهمیت در ورشکستگی آن روزهای دولت یونان، همین صندوقهای بازنشستگی بود یا خیر؟
اگر چه نمیتوان بحران صندوقهای بازنشستگی در یونان را تنها عامل ورشکستگی دولت یونان دانست، اما بیتردید شرایط اسفناک و کسریهای عجیب صندوقهای بازنشستگی که مبدل به ۱۱ درصد از کسری و بدهیهای دولت شد، یکی از اصلیترین دلایل ورشکستگی بود؛ بنابراین همانگونه که صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۲۱، سیستم بازنشستگی یونان را به عنوان "بمب ساعتی مالی" توصیف کرده بود، سیستم بازنشستگی و صندوقهای موجود در ایران به مثابه "بمب اتم مالی" خواهند بود.
میدانیم فرانسه را هم قبول ندارید، اما چند خطی از آن مینویسیم:
راستی اعتصابات و تظاهرات خشونتآمیز گسترده فرانسه در سال ۲۰۲۳ را به یاد دارید؟ دلیل اصلی اعتراضات خیابانی را به خاطر دارید یا تنها این اعتراضات را از قاب صدا و سیمای جمهوری اسلامی و در راستای ضعفهای مفرط امنیتی در فرانسه و اروپا دیدهاید؟
اعتراضات گسترده آن روزهای مردم فرانسه به دلیل حکم اجباری و بدون نیاز به تائید پارلمان امانوئل ماکرون در خصوص افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۴ سالگی بود. باورتان میشود در کشوری که صاحب یکی از بزرگترین اقتصادهای اروپا و جهان است، مردم میبایست تا سن ۶۴ سالگی کار کنند تا بتوانند از حقوق و مزایای بازنشستگی استفاده کنند.
فرانسه و ماکرون بد! آلمانیها با آن اقتصادشان هم نمیفهمند:
میدانیم برخی مسئولین حتی آلمان را هم در سطح ایران نمیدانند و معتقدند که اگر آنها غول خودروسازی دنیا با برندهای بنز، بی ام دبلیو، فولکس واگن و ...، هستند ما هم غول خودرو سازی خاورمیانه با خودروهای پراید، پژو ۲۰۶، سمند و نیسان آبی هستیم.
با این حال بد نیست بدانیم، با توجه به قوانین فدرال در آلمان، دولت محدوده سنی خاصی را برای بازنشستگی تعیین کرده است. طبق این قوانین، تمام افراد شاغل از سن ۶۵ سالگی، بازنشسته محسوب میشوند. بااینحال، شرایط خاصی وجود دارد که میتواند مسیر بازنشستگی را در سن ۶۳ سالگی فراهم کند.
بهطور کلی، در آلمان، بازنشستگی بهعنوان یک مرحله مهم در زندگی فرد درنظر گرفته میشود و شرایط مربوط به آن، با توجه به قوانین و مقررات معینی که توسط دولت تعیین میشود، تغییر میکند.
ما بر خلاف تمام دنیا حرکت میکنیم: یا ما نمیفهمیم یا دنیا
جالب نیست؟ در فرانسه با چنین اقتصادی مردم میبایست تا سن ۶۴ سالگی برای بازنشستگی صبر کنند، اما در ایرانی که اقتصادش در بدترین شرایط ممکن به سر میبرد و تورم افسارگسیخته تمام پایههای اخلاقی و اقتصادی مردم و خانوارها را به چالش کشیده، مردم در سن ۴۰ تا ۴۵ سالگی بازنشسته میشوند. البته ممکن است عدهای عنوان کنند که سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سالگی میباشد با این وجود کلیه آمارها و اطلاعات چیز دیگری بیان میکند.
ما کجاییم و دنیا کجا؟ قضیه بسیار ساده است. یا ما کم میدانیم یا دنیا فاقد شعور کافی و قدرت تعقل و فهم مکفی است.
میدانیم باورش دشوار و مضحک به نظر میرسد، اما روایات متعددی در خصوص میانگین سن بازنشستگی در ایران وجود دارد از ۴۰ سال تا ۴۵ سال. یعنی چیزی در حدود ۲۰ سال کمتر از سن بازنشستگی در فرانسه و کشورهای تراز اول اقتصادی. البته ممکن است عدهای عنوان کنند که سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سالگی است. با این وجود کلیه آمارها رسمی اعلامی دال بر قوانین سهلگیرانه بازنشستگی در ایران بوده که این موضوع سن بازنشستگی را به ۴۰ تا ۴۵ سالگی کاهش داده است.
اساتیدی که با قوانین مسخرهشان همه مرزهای علوم مالی و بازنشستگی را جابهجا کردهاند
شاید با خود بگویید مگر در قوانین بازنشستگی کشور چه چیزهایی گنجانده شده و چه قوانینی وجود دارد که صندوقهای بازنشستگی کشور به چنین روزی افتادهاند؟ شاید با یک مثال ساده عمق فاجعه و قوانین مضحک بازنشستگی در ایران را متوجه شوید.
مردی را تصور کنید که در ۲۰ سالگی در شغلی مشغول به کار میشود. در ۳۰ سالگی با زنی ۲۰ ساله ازدواج میکند و در ۳۵ سالگی صاحب فرزند دختری میشود.
این شخص پس از پرداخت حدود ۲۵ سال حق بیمه در سن ۴۵ سالگی با استفاده از قوانین سهلگیرانه (نظیر مشاغل سخت و ...) بازنشسته میگردد. با توجه به اینکه سن امید به زندگی در ایران در حدود ۷۶ سال برای مردان است. این دوست عزیز، بابت ۲۵ سال حق بیمه پرداختی (۳۰ درصدی که تنها ۷ درصد آن را خودش پرداخت میکرده)، در حدود ۳۱ سال (تا زمان مرگ و ۷۶ سالگی) هر ماه حقوق بازنشستگی دریافت میکند. پس از فوت ایشان، حقوق به همسر ۶۶ ساله ایشان میرسد و این بانوی غم زده نیز ۱۰ سال مابقی عمر خود را با حقوق منتقل شده شوهر خود سپری میکند.
متاسفانه در زمان مرگ مادر، دختر ازدواج نکرده شان (اگر طلاق نگرفته باشند) با ۴۱ سال سن قرار است بخشی از حقوق بازنشستگی پدرش را به عنوان مستمری دریافت نماید.
جالب نیست؟ بیش از ۷۰ سال دریافت حقوق بازنشستگی توسط بیمه پرداز، همسرش و دخترش در قبال تنها ۲۵ سال حق بیمه پرداختی. البته میدانیم که این موضوع برای همه صادق نیست، ولی کافیست تنها برای ۲۵ درصد از بازنشستههای عزیز صدق کند. البته مطمینیم که همچون ما، شما نیز مثالهای متعددی از این دست را در دوستان و آشنایان خود دیده اید.
به نظر شما اگر این صندوقها با آن اوضاع مدیریت فشل، قوانین مضحک و سرمایهگذاریهای مایوسکننده، شرایط اسفناکی جز شرایط کنونی را تجربه میکردند، تعجب نداشت؟
این تازه گوشهای از قوانین عجیب بازنشستگی در ایران است. به این قوانین میتوان دهها مورد دیگر نظیر نحوه محاسبه حقوق بازنشستگی و ...، را نیز اضافه کنید.
سخن آخر:
قطعا راه حلهای زیادی برای بهبود سریع شرایط وجود دارد که متاسفانه گوش شنوایی برای آنها نیست. اصلا قرار نیست شخصی از حاکمان کشور باور کنند که شرایط کشور در بسیاری از زمینهها به فروپاشی نزدیک شده یا در حال فروپاشی میباشد. ما مدام در حال پیشرفت هستیم، سرمایهگذاران بینالمللی متعدد پشت دروازههای کشور صف بستهاند تا به آنها اجازه سرمایهگذاری بدهیم، مدرنترین ورزشگاهها و سیستم حمل و نقل خاورمیانه و آسیا را داریم، در بین مرفهترین کشورهای دنیا قرار داریم، از پاکترین کشورها از حیث سیاسی و اقتصادی هستیم و در کل ما خیلی خوبیم.
با این حال ما چیزی جز سربلندی مردم و کشور عزیزمان ایران را نمیخواهیم و هر بار چالشهای موجود را بررسی خواهیم کرد.
جناب دولت. تامین اجتماعی هر ماه از میلیونها نفر حق بیمه میگیرد حالا اینو اصلا ندید میگیریم. تامین اجتماعی صدها بلکه هزاران شرکت و کارخانه ریز و درشت دارد که اگر انها مدیریت واقعی شوند نه تنها کمبود بودجه نخواهد داشت بلکه به دولت هم میتواند کمک کند یا وام دهد لذا پیشنهاد میکنم اداره این سازمان فشبل را بین متقاضیان اداره با شروط خاصی به مزایده بگذارید و در مقابل تصمیمات لازم را بگیرید یا یک مدیر خارجی راس این سازمان بگذارید وگرنه با این مدیران اختلاسگر و بیسواد بزودی تمام داراییها به باد خواهد رقت یک نمونش شرکت پارس الکتریک یکی از شرکتهای تامین اجتماعی یک زمین بزرگ دهها هزار متری تجاری در جاده کرج دارد که با پول ان میتواند صدها شرکت یا کارخانه بسازدولی 15-20 سال است انرا با اجاره یک مغازه 12 متری در اختیار رایتل یکی دیگر از زیرمجموعه هاش قرار داده بقیه شرکتهای شستا هم همینطوری اداره میشود.عاقل را اشارتی کافیست.