تلاش بانک مرکزی جهت تأمین نیازهای مالی پایان سال

به گزارش بورسنیوز، قیمتهایی که بانک مرکزی برای فروش سکهها از هماکنون تعیین کرده، به ترتیب برای تحویل در ۴ ماهه، ۶ ماهه و ۸ ماهه به ۶۴ میلیون، ۶۲ میلیون و ۵۹.۵ میلیون تومان اعلام شدهاند. واضح است که این قیمتها نشاندهنده این است که تا نیمه دوم سال آینده هیچ برنامهای برای کاهش قیمت سکه از سوی بانک مرکزی و نهادهای اقتصادی کشور وجود ندارد.
بنابراین، زمانی که خریداران در تاریخ ۳۰ مهرماه سال ۱۴۰۴ سکه بهار آزادی را دریافت میکنند، با احتساب سودی که باید در بهمنماه امسال عاید آنان شود، مبلغی بالاتر از هزینه کنونی پرداختی خود خواهد بود. این وعدهای است که بانک مرکزی بهطور ضمنی به خریداران سکه میدهد و تضمین میکند که در زمان تحویل سکه، چنین سودی نصیب آنان خواهد شد. لذا، نه تنها تا نیمه دوم سال آینده قیمت سکه کاهشی نخواهد شد، بلکه با تضمین بانک مرکزی به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت! این مسئله یادآور تجربه ناامیدکننده سال ۱۳۹۶ است که هنوز دلیل عدم یادگیری از آن مشخص نیست. این رویکرد هرگز نمیتواند راهحلی برای بهبود وضعیت اقتصادی تلقی شود، زیرا موجب افزایش قیمتها و تشدید بحران اقتصادی میشود.
بسیاری از افراد بهخوبی این واقعیت را درک میکنند و جای تعجب است که مسئولان اقتصادی کشور به جای یافتن راهحلهای مناسب، به دنبال همان رویکردهای ناکارآمد میروند. انتظار عمومی این است که مدیران بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی اقداماتی را برای کاهش قیمت سکه و ارز ارائه دهند که به تبع آن، قیمت کالاها و خدمات نیز کاهش یابد و در نهایت، تورم مهار و ثبات به اقتصاد کشور بازگردد. این مسئولان باید تلاش کنند تا مشکلات و چالشهای مردم را کاهش دهند و نه اینکه هر روز بر این مشکلات بیفزایند و به توجیهات غیرمنطقی و وعدههایی که اجرا نمیشوند، متوسل شوند.
بنابراین، بانک مرکزی با پیشفروش سکه و حفظ قیمت دلار در تلاش است تا نیازهای مالی دولت را برای پرداختهای آخر سال تأمین کند. هرچند تلاش برای حل مشکلات مالی دولت قابل قبول است، اما نباید این کار به قیمت افزایش فشار بر مردم باشد. مسئولین اقتصادی باید به مشکلات معیشتی مردم توجه کنند و به جای در نظر گرفتن منافع خود، به فکر حل مشکلات واقعی جامعه باشند. با حقوقهای نجومی و مزایای ویژهای که دارند، نمیتوانند واقعیتهای زندگی قشرهای آسیبپذیر را درک کنند. آنها باید خود را به جای کارمندان، کارگران، بازنشستگان و خانوادههایی که فرزندان بیکاری دارند بگذارند و به این سؤال پاسخ دهند که آیا با این درآمدها و افزایش قیمتها، امکان زندگی وجود دارد؟ اگر پاسخ منفی است، چرا به دنبال طرحهای ناکارآمدی مانند طلاپاشی میروند که به جای حل مشکلات، بر زخمهای روحی اقشار آسیبپذیر میافزاید؟
انتهای پیام/