آسمان بدون ستاره سامانههای "کشف دستکاری" !
به گزارش بورسنیوز، مهمترین لکه ننگی که شاید بتوان در بین اعضای اتاقهای بازرگانی به برخی افراد برچسب زد، "خصولتی" بودن هست؛ یعنی شما توان ایستادن روی پای خود را ندارید و هرچه که برداشت میکنید، صدقهسر اربابان دولتی بوده که خواستند ماهیگیری را در وجه چکهای طلایی صادر کنند!
بنا به اعتقاد کارشناسان، خصولتیها آن زمان که تولید رونق داشت، مانند سیل ویرانگیری به اتاقها ریختند و با «خرید با نرخ پشیز و فروش با قیمت دلار» یا «تسهیلات با بهره ارزان و دلار دولتی و فروش گران واردات» آنقدر زیستند که بنگاههای تولیدی واقعی که نیازمند تامینمالی بودند، از ریشه خشک شدند چراکه صادرکننده تسهیلات ارزان قیمت، اولویت را بر رفقای قدیمی خود بنا کرده بود.
اما در این سوی بازار؛ خوشحال بودیم که بازارسرمایه، مانند تابلویی درخشان شفاف و زیباست و به آن میبالیدیم تا زمانی که آدرس مکان یک جشن و پایکوبی، روی قله "بازارسرمایه" داده شد.
آدرس اشتباه بود چراکه این "قله"، حادثهخیز است و بهمنهای سهمگینی دارد و اگر زیرسازی نشده باشد، حجم مهمانها را در قله نمیتواند تحمل کند؛ آدرس این جشن به مهمانان اینگونه داده شد که برای حفظ ارزش ریال، میتوان همگی در مسیر قله با خوشرقصی صعود کرد، مهمانان نیز بدون رعایت شرایط صعود در کوهستان با صدای ساز و دُهل آنچنان بالا میرفتند که شاید خود بورسیهای قدیمی از نوع شرکتها و سهامداران هم چنین تصوری را نداشتند و آنقدر از حمایتها خوشحال بودند که در طبقه هفتم آسمان، جایگاهی به نام "بورس برین" برای خود ساخته بودند.
"ریزعلیهای" بورسی، از همان ابتدا "حباب شرکتها"، "نبود زیرساختها"، "دخالتهای دستوری"، "هسته معاملات"، "بخشنامههای گاهوبیگاه و آبکی" و "اجرایی نشدن دستورالعملهای به نفع سهامداران" که در کشوی مدیران گمشدن و هیچگاه اجرا نشد را هشدار میدادند اما؛ گوش اهالیای که برای صعود هر چه بیشتر به بالای این "قله"، داخل صفهای مثبت ۵ نشسته بودند و سرمست از شعار "وقتشه بزنم زیر گوش رئیس" قهقه میزدند، حتی در خواب و رویای خود، روزهای سکته و تبدیل صعود به نزول و ریزش بهمنوار بازار را پیشبینی نمیکردند، چرا؟ چون هر روز کلیدواژه "بازارسرمایه" در کوی و برزن و تلویزیون از زبان اغلب مسئولین، بهعنوان یک موفقیت و بهترین مسیر برای حفظ سرمایهگذاری و داراییها، تبلیغ میشد.
"هوش سرمایه" کم آورد
وقتی خزانهدار شهر، اقبالها به صعود را میدید، آرام نشسته بود و قولهایی میداد که گفتیم به به، مگر میشود و آخرالزمان شده! انگار یا شاید سرها به سقف خورده که بار تامینمالی تولید از نظام مالی بهره و نزول به "بورس" رسیده! و نقدینگی از بانک، به بورس آمد که به یکباره سرمان با سرعت مثبت ۵ به سقف خورد؛ تنها راهکار علاجدرد خزانهداری که خورجین او در حال سبک شدن بود، ترفندهای ملانصرالدینی برای حفظ زیرزمین خزانهداری بود یعنی افزایش نرخ تسهیلات!!! "تپلهای تنپرور" نیز کیسههای خود را که از جشن بورسی حسابی سنگین شده بود را از روی مسیر برف سبکی که حالا آنچنان از جایپای صعودکنندگان سفت و مطمئن شده بود به سوی انبار خزانهدار حمل کردند.
وقتی که صدای ترکهای خشک برف از بالای "ده" شنیده شد، تُپلها دیگر حاضر نبودند مجددا کیسههای خود را به تعاونی بالای "قله" بیاورد و "بورس بخرند"!
آه از روزی که صدای سکوت قلهها به صدای خروشان "بهمن" تبدیل شود، بله "قله" خاموش قصه ما بهجای مهمانی ملی به آتشفشان بیدار تبدیل شد؛ ریزعلیهای که "ذکر مصیبت میخواندند" هم نتوانستند قطار رو به سقوط شاخص را متوقف کنند اما؛ تُپلها زودتر از روی تپه و قلههای سربهفلک کشیده به دهات «نقد سفلی» رفته بودند بر ریش زیرعلیها میخندیدند.
تمام این صحبتها در حالی صورت گرفت که سهامداران در حال صعود که پای دعوتنامه آنها از سوی پاستور مُهر شده بود، انتظار داشتند تا دعوتکننده اصلی با حمایت از بازارسرمایه به صحبتهای خود درباره "بورس محکم" عمل کند.
با ریزش بهمن، کار محافظان بازار هم تمام بود چون دیگر پاهایشان شکسته شده بودُ توان نگه داشتن و جلوگیری از ریزش بهمن و خروج انبوه سرمایه را نداشتند و طوفانهای سهمگین فروشندههای به اصطلاح "حقوقی" یا همان "خصولتیهای بورسی" باعث شد تا سرمایه مردمی ذبح شود و راهکارها همگی پوچ در بیاید.
اتفاقی که درد آن بیشتر بود!
پایان مردادماه تا به امروز، اتفاقهای فراوانی رخ داد که هر کدام برای خودش، یک جراحی سرپایی روی مغز سهامداران بود، ولی آخرین اتفاق دردناک آنجایی رقم خورد که مسئولین نظارت، خود را پشت شمشادهای سازمان خود، پنهان میکردند.
اغلب سهامداران، صفهای فروش عجیبی که با یک اعداد پُر شدهاند را دیدند و تعجب سهامدار (البته بخوانید جیغ و فریاد) زمانی بالا میرفت که خبری از ناظر محترم نبود، نیست و نخواهد بود چراکه گویا، سامانههای نظارتی مورچه داشت ...
برای بررسی این مورد، به هر نقطه از دژ بورسیها سری میزدیم، خبر که هیچ، پارهسنگ نصیبان میشد چون خودشان حرفهای هستند و ...
اما درست روز سهشنبه در زمانی که نامه استعفای آقای رئیس از کشوی او به سمت انتهای کوچه فیروزگر پیک شده بود، پس از کشوقوسها مشخص شد که شورای عالی بورس هم در نگاه اول موافق این ماجرا است.
بههرحال زمانی که همه رفقا شاید در تفکر آن بودند که همه چیز تمام شد و شیشه سر کسی دیگر شکسته شد، ناگهان توییتی آمد که مانند شطرنج بررهای، همه بازی را بهم ریخت؛ این توییت علامتهای سوال فراوانی را ایجاد کرد!
این نوع تهدید حاکی از پشتپردههایی داشت که باید مو شکافی بیشتری انجام میشد ولی هیچ سندی از این نوع گفتمان تاکنون به بیرون درز نکرده است.
دُم "تخلف عجیب" آنجایی بیرون زد که محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در حاشیه صحن علنی مجلس در گفتوگو با صداوسیما یک راز را افشا کرد که گویا، آتشی در دل پشت شمشادنشینان دیدار انداخت ولی اینبار نیز تنها مصاحبهای بدون ارائه سند بود.
اما اینکه خیلی خودجوش عصر همانروز اسامی سامانههای کشف دستکاری نرخ سهمها ردیف میشوند و پاسخی برای رفع ابهام میآورند، شاید خوشبینانه جای سوال نداشته باشد ولی سورپرایز اصلی، پارتی رفقای همکار ماست که توانستند همان روز آقای مدیرعامل را پیدا کرده و ساعت ۲۲ چهارشنبه، یعنی همان روزی که ماجرای "نظارتهای عجیب" رسانهای شد، توضیحی ناقص و البته با چاشنی چند سوال (نپرسیده یا منتشر نشده)، را منتشر کنند.
امیر هامونی در گفتوگو با این رسانه با اشاره به اینکه در جلسه امروز اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس ( منظور روز چهارشنبه که بحث تخلفات علنی شد) در خصوص سامانههای نظارتی سوال شد که چرا تغییر کردند و بعضا کنار گذاشته شدند، عنوان کرد: برخی سامانههای قدیمی با عنوان سمپا و سمپا پرو در گذشته فعالیت میکردند که مربوط به سامانه معاملات قبل از اتوس بودند، اما با خرید سامانه معاملات اَتوس، فرانسویها برای سامانه نظارتی سامانه آرامیس را پیشنهاد کردند که به مرور و با افزایش عمق بازار تصمیم بر آن شد تا در کنار سامانه آرامیس از تکنولوژیهای داخلی نیز استفاده شود.
به گفته وی سامانههای نهان، بیدار و بیآی به عنوان تکنولوژیهای داخلی در زمینه سامانههای نظارتی مورد استفاده قرار گرفتند و این سامانهها در کنار سامانه آرامیس توسعه پیدا کردند.
به گفته هامونی سامانههای نظارتی در حال حاضر، به صورت هوشمند عمل کرده و در صورت بروز تخلفات، این سامانهها به صورت اتوماتیک تخلف را شناسایی میکنند؛ هم در فرابورس ایران و هم در بورس اوراق بهادار تهران این نظارتها توسط معاونت نظارت بر بازار و مدیریتهای مربوطه به شکل مستمر انجام میشود.
مدیرعامل فرابورس ایران همچنین به دو چالش در حوزه سامانههای نظارتی اشاره کرد و گفت: ابتدا آن که دسترسی به دیتاهای سایر دستگاهها وجود ندارد (کدام دستگاهها اشارهای نشده است)که به موجب ماده ۱۹ بازار اوراق بهادار قاعدتاً دستگاههای دیگر باید دیتا به ما بدهند تا نظارت را قویتر کنیم و دوم آنکه در خصوص برخی از تخلفات که در بازار محرز میشود نیازمند حمایتهای قانونی هستیم تا به عنوان مثال کانالهایی را که برای منفعت شخصی سیگنال میدهند با مشخصات صاحب کانال اطلاعرسانی کنیم که در این زمینه نیازمند تدوین قوانین لازم هستیم.
باید اشاره کنیم که آقای هامونی، در چالش نخست شما نام دستگاه را بگویید و ۲ نمره بگیرید، رسم شکل آن با ما، برای چالش دوم، سازمان راهکار داده است.
شاید اهالی فن که در سازمان حضور دارند، برای شماهایی که نیاز به اطلاعات و برخورد دارید، دسترسی و کد جداگانه در این قسمت درست کردهاند.
شاید باور نکنید، پس از این مصاحبه رئیس کمیسیون اقتصادی، گارد دفاعی مسئولین ذرهبین بدست، باز شد و کاملا روشنفکرانه توئیت زدند؛ حال برای دریافت چنین پاسخی ما که زنبیل گذاشته بودیم به کنار اما؛ چهمقدار این موضوع مهم بود که رفقایی که روزه سکوت خود را هیچگونه افطار نمیکردند، به صورت کاملا خودجوش از "غرب" طلوع کردند!
در این بخش نیز باید اشاره داشته باشیم که جناب غفاری بزرگوار در پاسخ به رئیس کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی، اسامی سامانه را حضور و غیاب کردند اما؛ بحث اصلی مسئول بزرگوار، همان سامانه مورچهداره ... است؛ این عضو سابق شورای عالی بورس، بحثی را مطرح کردند که بیدار، ارس و ... شاید راه نفوذ دارد.
البته این نکته را فراموش نکنیم که شاید "انتصاب سرپرست جدید مدیریت فناوری اطلاعات سازمان بورس" نیز در راستای جلوگیری از مورچههایی باشد که ذکر شد.
در پایان نیز امیدواریم که پاسخی شفاف از ماجرای تخلفی که عضو هیات رئیسه مجلس عنوان کرد و البته پاسخ به رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، شفافسازی واقعی شود و از سوی سازمان نیز، حداقل آرای انضباطی منتشر شود.
پورتوس
آرامیس
چرا اسمی از دارتانیان نیست ؟؟؟؟
سامانه سمپا پرو بسیار پیشرفته تر از سامانه آرامیس بود که بصورت پیش فرض از آتوس خریداری شده بود
حالا اینکه چرا آقای هامونی داره اطلاعات غلط میده جای سوال داره
باید از ایشون سوال کرد شما که عضو تیم صالح آبادی هستین چکار کردین که متخصصان رو از بازار سرمایه فراری دادین؟
آقای صالح آبادی، تیم شما بیش از 15 سال هست که بر مسند ریاست بورسها تکیه زده. شما شدی پدرخوانده بورس
همین هامونی کارشناس بدون سابقه سازمان بورس بوده با یک عدد پراید. چی شد یکدفعه شد مدیرعامل فرابورس؟!!!! آقای سید علی حسینی رئیس بورس انرژی اینکار رو کرد. سید علی حسینی کی هست؟ همشهری و هم اتاقی صالح آبادی. دوست صمیمی اش و معاون نظارت بر بورسهای سازمان بورس در دوره صالح آبادی!!
آقای قالیباف اصل کی هست؟ اون هم زیر دست صالح آبادی بوده و خواهد بود. مدیرعامل شرکت بورس در دوره صالح آبادی
خواجه نصیر کی هست؟ یکی از مدیران سازمان بورس در دوره صالح آبادی که توسط صالح آبادی که تامین سرمایه تمدن که زیر مجموعه بانک توسعه صادرات هست که خود صالح آبادی بدون داشتن سابقه بانکی مدیر عامل این بانک هست گمارده شده!!
شاپور محمدی کی هست؟ زیر دست صالح آبادی که صالح آبادی اون رو دوره خودش به مدیرعاملی بورس انرژی منصوب کرده بود
حسین فهیمی؟ مدیرعامل فعلی شرکت سپرده گذاری مرکزی. کسی که ظاهرا علامه دهر هست. جون قبلا معاون حقوقی سازمان بورس و زیر دست کامل صالح آبادی بود. بعد شده مدیر اجرایی سازمان بورس بعد مدیرعامل سپرده گذاری مرکزی!! چه همخوانی عجیبی در تخصص!!
برای اینکه این تیم اختاپوسی برای همیشه بره پی کارش باید به سردسته مراجعه کرد