بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۱
سوژه هفته: بازار سرمایه یعنی آینده، همان آینده‌ای که فعلا امیدی به آن نیست انگار؛

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم؛ می‌آییم؟

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم؛ می‌آییم؟
مسیر را به گونه‌ای پیموده‌ایم که امروز، پزشک‌هایمان ساخت و ساز می‌کنند، اساتید دانشگاه و مهندس‌هایمان در اسنپ کار می‌کنند، مداحان‌مان استاد دانشگاه و در هیات مدیره شرکت‌های تخصصی استخدام می‌شوند، بعضی افراد نامرتبط مدیر عامل بانک می‌شوند و ده‌ها هزار میلیارد تومان پول سپرده گذاران را باد فنا می‌دهند. فردی نظامی سال‌ها رئیس فدراسیون فوتبال و وزنه بردار اردبیلی ۱۶۰ کیلویی‌مان که در تمام عمر چیزی جز وزنه و دمبل ندیده، عضو شورای شهر تهران می‌شود تا مشکلات ترافیک و آلودگی هوایش را حل کند. بی تردید شخصی که اقتصاد را بفهمد و از فساد اقتصادی سازمان یافته در این کشور آگاهی داشته باشد، تمایلی برای پذیرفتن سمت وزارت اقتصاد و دست دادن آبرویش ندارد. شخصی هم که چیزی از علم و اقتصاد نداند و صرفا برای تحقق آرزو‌های کودکی و رزومه سازی، پای در این باتلاق گذارد، بی شک اوضاع را خراب‌تر از قبل خواهد کرد. با اطمینان می‌گوئیم که یکی از اصلی‌ترین کاندیدا‌های تغییر در روز‌ها و ماه‌های آتی، رئیس کل بانک مرکزی، جناب فرزین می‌باشد….
کد خبر : ۲۹۲۰۶۲

به گزارش بورس نیوز، به دور از هیچ گونه سیاه نمایی و صرفا با تاکید بر آمار و ارقام، به نظر شما شرایط کنونی ایران مشابه کشوری در حال پیشرفت و فاتح قله‌های موفقیت است؟ آیا هیچ یک از ۱۹۵ کشور موجود در جهان حاضر است از الگوی مدیریت و حکمرانی ایران برای افزایش سطح رفاه و بهبود شاخص‌های کلیدی مردمانش، الگوبرداری کند؟ کافی است کمی به وضعیت این روز‌های کشور نگاه کنیم تا متوجه شویم که احتمالا در بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت خود دچار اشتباهاتی فاحش شده‌ایم.

برخلاف ادعا‌های مسئولین و افراد نزدیک به حلقه قدرت در ایران، نه تنها نتوانسته‌ایم به هیچ یک از قله‌های موفقیت صعود کنیم بلکه در بسیاری از حوزه‌ها در سراشیبی تند و در نزدیکی‌های نابودی قرار گرفته‌ایم. اکنون دیگر نه تنها در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حرفی برای گفتن نداریم، بلکه حتی نمی‌توانیم احتیاجات اولیه و حداقلی زندگی مردمان این سرزمین (حتی وفاداران و مدافعان سرسخت حکومت) را تامین کنیم.

اگر از مباحث منسوخ شده جاده‌های ایجاد شده و گازکشی‌های بگذریم، اکنون و پس از چندین سال به ناترازی‌های بزرگی در تامین برق، گاز، آب و معضلات بیشمار زیست محیطی رسیده‌ایم. بی ارزش‌ترین پول جهان را داریم، سال هاست تورم‌های بالای ۴۰ درصدی را تجربه می‌کنیم، میلیون‌ها میلون نفر از جمعیت کشورمان زیر خطر فقر به زندگی ملالت‌بارشان ادامه می‌دهند، نرخ رشد جمعیتی‌مان به سطح نگران‌کننده‌ای نزول کرده و نه تنها اهداف و آینده بسیاری از جوانان را به ورطه نابودی کشاندیم بلکه با سوءمدیریت در صندوق‌های بازنشستگی، مرگ دلخراشی را هم برای سالمندان‌مان رقم زده‌ایم.

آنقدر کیلویی و بی‌حساب مدرک دکترا داده‌ایم، چنان سهمیه‌های غیرعادلانه‌ای در نظر گرفته‌ایم، با چنان نگاه سخت گیرانه‌ایی، سطح علمی اساتید و دانشگاه‌های کشور را تقلیل داده‌ایم که امروز هزاران هزار مدیر، مسئول، وزیر، شهردار، نماینده مجلس و مدعی ریاست جمهوری پرمدعا و بی‌سواد داریم.

 

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم

 

 

حذف و فراری دادن نخبگان کشور ( به گواه آمار و گزارشات) تا به آنجا ادامه پیدا کرده که امروز حتی نمی‌توانیم به یافتن یک وزیر کاردان در جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور امیدوار باشیم. 

نه بعضی از روسای جمهورمان شایستگی و لیاقت ریاست دارند (که دیدیم) و نه وزرای پاکدست و عالمی داریم ( اخبار محکومیت بعضی از وزرای سابق، هم اکنون نقل محافل است) که کشور را از چالش‌های دیرینه نجات دهند. نمایندگان مجلس مان به لطف قهر سیاسی، عدم مشارکت اجتماعی مردم با ۲ تا ۳ درصد آراء به مجلس می‌روند تا با تصمیمات سلیقه‌ای، هیجانی و غیر کارشناسانه شان، زندگی میلیون‌ها نفر از مردم را به نابودی کشانند.

مسیر را به گونه‌ای پیموده‌ایم که امروز، پزشک‌هایمان ساخت و ساز می‌کنند، اساتیدمان و مهندس هایمان در اسنپ کار می‌کنند، مداحان‌مان استاد دانشگاه و در هیات‌مدیره شرکت‌های تخصصی استخدام می‌شوند، بعضی افراد نامرتبط مدیر عامل بانک می‌شوند و ده‌ها هزار میلیارد تومان پول سپرده‌گذاران را باد فنا می‌دهند، رئیس تبلیغات جنگ صداوسیما را رئیس بیمه مرکزی، بانک مرکزی و وزیر اقتصاد می‌کنیم و آن را با تحقیر اخراج می‌کنیم، رئیس صدا و سیما را پس از موفقیت در ریزش حیرت‌آور مخاطبان، مدیر عامل بزرگترین هلدینگ پتروشیمی کشور و یک فرد بیست و ساله را مدیرعامل بزرگترین شرکت خودرو سازی کشور می‌کنیم.

فردی با سابقه نطامی سال‌ها رئیس فدراسیون فوتبال می‌شود و وزنه‌بردار اردبیلی و ۱۶۰ کیلویی‌مان (حسین رضازاده عزیز!) که در تمام عمر چیزی جز وزنه و دمبل ندیده، عضو شورای شهر تهران می‌شود تا مشکلات ترافیک و آلودگی هوایش را حل کند.

 

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم

 

وزیر اقتصادمان راه نجات مردم را کاهش ارزش پول ملی و تورم بیشتر می‌داند، بانک مرکزی کشور هر روز سکه ضرب می‌کند و معتقد است مردم به جای سرمایه‌گذاری سرمایه‌هایشان در بازار‌های مولد و فضای کسب و کار، پولشان را صرف خرید طلا و سکه‌های ضرب شده توسط بانک مرکزی کنند.

رئیس جمهورمان ۶ ماه پس از انتخابش، همچنان صحبت از توانستن و وفاق می‌کند ولی همچنان برنامه‌ای برای رسیدن به این مهم ندارد. آنچه کاملا در اداره کشور محسوس و مشهود بوده، این است که ظاهرا هیچ کس و هیچ چیز سرجای خودش نیست و با ادامه این روند، آیا امیدی به بهبود در آینده نیز وجود دارد؟ ( شما بگوئید)


چالش‌های بازار سرمایه تمامی ندارد

 

در روز‌های اخیر تماس‌های متعدد و پیام‌های فراوانی از شما مخاطبان بورس نیوز مبنی بر مشاوره در خصوص چرایی و علل روند نزولی بازار سرمایه داشتیم که علیرغم تمایل و با توجه به ماهیت حقوقی این رسانه، نتوانستیم مشاوره‌ای در این خصوص ارائه دهیم. با این وجود تصمیم گرفتیم، سوژه این هفته را به چالش‌های جدی بازار سرمایه و دلایل خروج سرمایه از این بازار اختصاص دهیم.


استیضاح همتی


می‌دانیم که شما هم می‌دانید که امثال عبدالناصر همتی بار‌ها و بار‌ها آزمون شده‌اند و هر بار هم چیزی جز شکست و فلاکت بیشتر به بار نیاورده‌اند. با این وجود یکی از دغدغه‌های سرمایه گذاران بازار سرمایه پس از استیضاح همتی، بازگشت به سیاست‌های سرکوب قیمت ارز و کاهش قیمت‌های ارز نیمایی پس از خروج ایشان از وزارت اقتصاد است. حتی پس از استیضاح و برکناری ایشان شاهد تحرکات معنادار سایر بازار‌های موازی نظیر ارز و طلا هم بودیم و شاید افت معنادار ۴۰۰۰ تومانی دلار، پیش از اظهارات ترامپ هم گویای تاثیر سیاست‌های مخرب ایشان بود.

 

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم

 

با این وجود بعید است جانشین ایشان بتواند در چنین اوضاع آشفته‌ای، تدابیر جدی و جدیدی را برای کاهش قیمت ارز اتخاذ کند. چه بسا وزیر نابغه بعدی بتواند از بدنام شدن همتی و افزایش قیمت ارز، دستاورد‌های بزرگتری به نام خود ثبت کند.

 

اقتصاد ویرانی که حتی وزیر هم ندارد


وزیر بعدی اقتصاد چه کسی است؟ آیا شخص با کفایت و شایسته‌ای برای این وزارت می‌توان یافت یا چه برنامه‌هایی دارد؟ آیا با اقتباس از دولت وفاق ملی، ایشان از جبهه اصولگرا انتخاب می‌شوند یا همچنان شاهد ادامه نگرش همتی‌ها در اقتصاد خواهیم بود؟ نگاهش در خصوص مسائلی همچون بازار سرمایه، قیمت‌گذاری‌های دستوری، قیمت ارز، سیاست‌های پولی، منابع جبران کسری بودجه و ...، چه است؟ بی‎‌‌تردید همه و همه از مهمترین دغدغه‌ها و ابهامات سرمایه‌گذاران یا سهامداران فعال در بازار سرمایه است.

بسیار بعید است وزیر آتی اقتصاد ایران از کاریزما و توانایی‌های لازم برای تغییر و بهبود شرایط برخوردار باشد. تصور نمی‌کنیم، شخصی که اقتصاد را بفهمد و از فساد اقتصادی سازمان‌یافته در این کشور آگاهی داشته باشد، شجاعت یا تمایلی برای پذیرفتن چنین مسئولیتی داشته باشد. شخصی هم که چیزی از اقتصاد نداند و صرفا برای تحقق آرزو‌های کودکی و رزومه‌سازی، پای در این باتلاق گذارد، بی‌شک اوضاع را خراب‌تر از قبل خواهد کرد.

راستی در این ۶ ماه چند اظهارنظر از وزیر نفت، صنعت یا رفاه شنیده یا خوانده‌اید؟ افرادی که نه خودشان باور می‌کنند که وزیر شده‌اند و نه مردم باور دارند که وزیرشان چنین افرادی هستند.

 

عمل غیر قانونی و نوسانگیری بانک مرکزی از طلا تمامی ندارد


در حالی که مهمترین وظیفه بانک مرکزی هر کشوری، حفظ ارزش پول ملی و کاهش تورم است، روسای به ظاهر گوش به فرمان و بله‌قربان‌گوی بانک مرکزی ایران، از انجام این وظایف به قدری ناامید شده‌اند که مردم را به سرمایه‌گذاری در سکه‌های طلا و خروج سرمایه‌ها از مدار تولید و فضای کسب و کار تشویق می‌کنند. 

با اطمینان می‌گوییم که یکی از اصلی‌ترین کاندیدا‌های تغییر در روز‌ها و ماه‌های آتی رئیس کل بانک مرکزی، جناب فرزین است.

 

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم

 

 

عملکرد ضعیف و شبهه‌برانگیز ایشان با همکاری همتی، شرایط بازار سرمایه را به طرز عجیبی ناامیدکننده کرده است؛ بنابراین علیرغم آنکه دغدغه‌های فروشندگان سهام و یونیت صندوق‌های با درآمد ثابت کاملا قابل درک است، بعید می‌دانیم حضور جناب فرزین و چنین سیاست‌های احمقانه‌ای ادامه‌دار باشد.


ترامپ و تاثیر تهدیداتش بر بازار سرمایه


علیرغم آنکه همچنان مسئولین دولتی و افراد متصل به دایره قدرت معتقدند که صحبت‌های ترامپ، خزعبلاتی بیش نیست، اما مردم این کشور با پوست و استخوان خود، نتیجه درگیرشدن با رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا را لمس کرده‌اند.

دلار ۱۰۰ هزار تومانی، رکود فراگیر و فلج‌کننده اقتصاد، تحریم‌های کمرشکن و گریزناپذیر، تعطیلی بسیاری از کسب و کار‌ها و ...، تنها بخشی از نتایج خزعبلات و یاوه‌گویی‌های روسای جمهور آمریکا در سال‌های اخیر است.

 

فتح قله که هیچ، با این فرمون از چاله هم نمی توانیم بیرون بیاییم

 

چه بسا آخرین چیزی که بازار سرمایه کشور به آن نیاز داشت تهدیدات نظامی ترامپ در سخنرانی‌های چند روز گذشته‌اش بود. فارغ از هر گونه تعصبات کورکورانه و با وجود سرمایه‌گذاری نگارندگان در بازار بورس، شکننده‌ترین و آسیب‌پذیر‌ترین بازار سرمایه‌گذاری در دوران جنگ و درگیری‌های نظامی، بازار سرمایه است؛ بنابراین بدون نگاهی جانبدارانه یا هجمه به فروشندگان سهام و خریداران طلا و دلار در دوره کنونی، نمی‌توان تصمیم این دوستان را فاقد نگرشی تحلیلی و بی‌منطق دانست.

به عبارتی همه می‌دانیم که با توجه به عملکرد ترامپ و تغییر شرایط خاورمیانه در ماه‌های اخیر، احتمال بحرانی‌تر شدن اوضاع، فرضی محال نیست.

اشتراک گذاری :
اخبار مرتبط
اصلا وزیر را برکنار ولی پیش از آن همه نمایندگان مجلس را رد صلاحیت کنید
سوژه هفته: با توجه به انتخاب‌های اشتباه همیشگی: " آیا نمایندگان مجلس، صلاحیت علمی تائید وزرا را دارند؟"
اصلا وزیر را برکنار ولی پیش از آن همه نمایندگان مجلس را رد صلاحیت کنید
فیتیله،
سوژه هفته: تا می‌توانید کشور را تعطیل کنید، به اندازه کافی از دنیا جلو هستیم
فیتیله، "ایران هر روز تعطیله"
مردم روی ورشکستگی دولت شرط بسته اند؟
سوژه هفته: آیا فروش سهام و خرید طلا و دلار در چنین قیمت‌هایی توجیه دارد؟
مردم روی ورشکستگی دولت شرط بسته اند؟
سوژه هفته: ای کاش برای حفظ آبروی خودتان، به جای بورس، برای نرخ دلار محدودیت دامنه نوسان می‌گذاشتید؛
"مضحک" همچون "قوانین بازار سرمایه ایران"
ارسال نظر