"با امید زندهایم، البته اگر از گرسنگی نمیریم"

بورس نیوز:
باور بفرمایید حتی خوشبینترین ساکنان ایران هم در اسفندماه سال ۱۴۰۲ تصور نمیکردند، قرار است چنین سال سختی را پشت سر گذارند. سال ۱۴۰۳، سالی آکنده از رخدادهای ناگوار، مملو از اتفاقات و سرشار از ناترازیهایی که زندگی اکثریت مردم را تحت تاثیر قرار داد.
سالی که گویی قرار است خدا حوادث ۲۰ تا ۳۰ سال را برایمان در یک سال خلاصه کند. سالی که با استرس تقابل نظامی ایران و اسرائیل آغاز شد، با درگذشت رئیس جمهور کشور، انتخابات، شهادت هنیه، سید حسن نصرالله و تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه ادامه یافت و با فقر، رکود و فشار اقتصادی مضاعف بر مردم این سرزمین پایان یافت.
سالی که میتوان چند ده جلد کتاب و صدها مقاله تحلیلی در خصوص حوادث رنگارنگ و تبعات آن نوشت. سالی سرشار از ناترازیهایی که هیچگاه در دهههای گذشته تا به این حد ملموس نبود و از این حیث سال ۱۴۰۳ را میتوان نقطهای عطف، در شروع بحرانهای آب، برق، گاز، زیست محیطی و ...، دانست.
سالی که بار دیگر به مردم یادآوری کرد؛ اصولا تفاوتی بین مجلس ها، دولتها و وزرای متبوعشان وجود ندارد و هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند مانع از فقر، کاهش ممتد رفاه مردم، فرار نخبگان، از بین رفتن ثروتهای ملی و فسادهای سازمانیافته شود.
سال ۱۴۰۳ بار دیگر ثابت کرد که نه دولت یکدست جناب رئیسی با قطاری از فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق میتواند ذرهای از مشکلات مردم را کاهش دهد و نه دولت وفاق پزشکیان با ترکیبی از مهرههای سوخته و آزمون شده طیفهای مختلف سیاسی.
دلار ۹۵.۰۰۰ تومانی، سکه ۷۰ میلیون تومانی، مسکن متری ۹۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانی، قطعیهای ادامه دار برق و گاز منازل مسکونی و مجتمعهای تولیدی، ادامه تورمهای ۴۰ درصدی، از بین رفتن کامل طبقه متوسط جامعه و افزایش روزافزون فقر، ادامه ناترازیهای گسترده بانکها و چاپ پول توسط بانک مرکزی، آلودگی هوا، افت فشار گاز و تعطیلیهای خجالتآور کشوری که دیگر با هیچ یک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست و ...، بله در سال ۱۴۰۳ هر آن چیزی که نباید میدیدیم را دیدیم.
چه کسی و چگونه میتواند تبعات چنین فشارهای روحی و اقتصادی تحمیل شده بر مردم شریف کشور را جبران کند؟ چگونه میتوان از تبعات ۹۵۰.۰۰۰ نفر بازمانده از تحصیل، آمار گسترده طلاق و کاهش چشمگیر زاد و ولد، نخبگان فراری داده از کشور، بیاعتمادیهای گسترده و کاهش مایوسکننده مشارکتهای اجتماعی مردم و ...، به راحتی گذشت؟
چه شخصی یا چه گروهی مسئول شکستهای بزرگ اقتصادی، رکود، ورشکستگی و تعطیلی کسب و کارهای خرد است؟ جناب خاندوزی؟ جناب همتی؟ از تبعات روحی و روانی خانواده افراد بیمار که کمرشان زیر هزینههای درمانی راست نمیشود، اطلاع داریم یا به قول جناب پزشکیان هنوز هم نمیدانیم برای جلوگیری از گرانی باید یقه چه کسی را بگیریم؟
باور بفرمایید چنان سال پرمشغله و چالشبرانگیزی را پشت سر گذاشتیم که برای پاک کردن برخی خاطرههای به جامانده از آن میبایست تا سالها تحت نظر روانشناسان و روانپزشکان بود.
ایران سال ۱۴۰۳، جهنم سرمایه گذاران
اگر کارگران شریف و طیف وسیعی از کارمندان را به دلیل تورم بالا و دریافت حقوق پائین از چرخه سرمایه گذاری کشور حذف کنیم، بی تردید ایران کنونی جهنمی برای سرمایهگذاران است.
پیش از آنکه به سرمایهگذاران و خریداران این روزهای طلا و دلار برسیم، بیایید نگاهی به وضعیت سرمایهگذاران در بازارهای مولد، بازار املاک، کارخانه دارها و کسب و کارهای خرد بیاندازیم.
بازار سرمایه و بدبختیهای ادامهدار آن
برای شما همراهان بورس نیوز، که به نوعی در بازار سرمایه کشور به عنوان اصلیترین بازار سرمایهگذاری مولد فعال هستید، پوشیده نیست که شرایط و بازدهی این بازار آن هم پس از ۳ سال افت و کاهش قیمت سهام چگونه بود. از ماجراهای مضحک جناب عشقی و تحدید ادامهدار دامنه نوسان، نقدشوندگی پایین و خروج مبالغ زیادی از سرمایههای موجود در بازار سرمایه که بگذریم، بعید است طیف وسیعی از سهامداران سال ۱۴۰۳، ریسکها و استرسهای ناشی از تهدیدات نظامی را فراموش کنند.
به عبارتی هر آنچه را لازم بود یک سرمایهگذار آماتور و تازهوارد در طول دهها سال تجربه کند، تنها در یک سال و به طرز فشردهای پشت سر گذاشت. از ریسکهای داخلی، بینالمللی و درگیریهای نظامی گرفته تا تعطیلی و افت محسوس تولید و فروش بسیاری از شرکتها.
هیچ سرمایه گذاری جدیدی در تولید اتفاق نخواهد افتاد
کارخانهدارها و مالکین کارگاههای تولیدی نیز شرایط بهتری نداشتند. رکود سنگین، افزایش چشمگیر قیمت دلار و کاهش خجالتآور قدرت خرید مصرفکنندگان از یک سو و قطعیهای گسترده برق، گاز و تعطیلیهای پیاپی ناشی از آلودگی هوا از سوی دیگر باعث شد تا بسیاری از واحدهای تولیدی کشور سال منحوس ۱۴۰۳ را هرگز از یاد نبرند.
حتی نگاهی به صورتهای مالی شرکتهای تولیدی فعال در بازار بورس ایران و عدم تغییر و بعضا کاهش سود بسیاری از شرکتها در مقایسه با سالهای پیش نیز، گواهی دیگر بر وضعیت وخیم و هشداردهنده واحدهای تولیدی کشور است.
شما بگویید کدام انسان عاقلی قرار است با دلار ۱۰۰ هزار تومانی کارخانهای تاسیس یا طرح توسعهای را اجرایی کند، در شرایطی که نه میتواند دلارش را تهیه کند، نه میتواند تولیداتش را به دلیل رکود به فروش رساند و نه از دسترسی به آب، برق و گاز در سالهای آتی اطمینان دارد؟
تیر خلاص بر بازار املاک و زمین
علیرغم آنکه اصولا و به طور تاریخی مالکان و سرمایه گذاران در املاک، ترجیح میدهند هیچگاه از رکود و یا زیان سرمایهگذاری خود سخن نگویند، اما با مراجعه به مشاوران املاکی که جای خود را به مغازههای نانوایی و پتشاپهای رنگارنگ میدهند میتوان متوجه شد که شرایط بازار املاک چگونه است.
سایتها و فایل بنگاههای املاک پر شده از اعلامیههای فروش املاکی که حتی مالکانش حاضر نیستند آنها را با نصف قیمت پیشنهادی خودشان خریداری کنند. عدم نقدشوندگی، نبود قدرت خرید، تورم و افزایش قیمتهای مکرر و کاغذی، تغییر اولویتهای سرمایهگذاری مردم کمدرآمد، ریسکهای سیاسی، تجاری و اقتصاد ورشکسته کشور باعث شده تا املاک اداری، تجاری و مسکونی جزو آخرین اولویتهای هر سرمایهگذار محسوب شود.
حتی خریداران باغات و زمینهای ویلایی نیز چند سالی است که از بازی خارج شدهاند. به عبارتی دورانی که زمینهای یامفت زراعی به صورت قولنامهای معامله و ویلاهایی با متوسط متری ۲ تا ۳ میلیون تومان در آنها ساخته میشد به اتمام رسیده و اکنون دیگر این زمینها نه آبی دارند و نه خبری از انشعابات برق و گاز است.
باور بفرمایید اگر مکانیزم معاملات و نقدشوندگی در بازار املاک، مشابه با نحوه معاملات و نقدشوندگی سهام در بازار بورس بود، چیزی جز صف فروش و کاهش قیمت املاک در سال هاس گذشته نمیدیدید. آخر با کدام منطق قیمت هر متر مغازه تجاری در شهر تهران به بیش از یک تا ۵ میلیارد تومان در مناطق بالای شهر و بیش از ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان در مناطق پایینتر رسیده است در حالی که کسب و کارها و مستاجران حتی توان پرداخت ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان اجاره را هم ندارند؟
تصویر ذیل را مشاهده نمایید. ۱۲۵ میلیارد تومان ارزش مغازهای ۸۵ متری در سعادت آباد.
سود ۳۰ درصدی سالانه (معادل سود صندوقهای درآمد ثابت بورسی) مبلغ ۱۲۵ میلیارد تومان
(ارزش آگهی شده این ملک) معادل ۳۷.۵ میلیارد تومان است. به عبارتی برای اینکه خریدار این ملک بتواند به ۳۷.۵ میلیارد تومان سود سالانه بانکی ۱۲۵ میلیارد تومان ملک خریداری شده برسد، میبایست روزانه سودی معادل ۱۰۵ میلیون تومان (تازه معادل سود بدون ریسک بانکی) کسب کند که به معنای لزوم کسب درآمدی در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان روزانه میباشد.
آن هم اگر فرض کنیم ۳۰ روز ماه رمضان، ۱۵ روز تعطیلات عید نوروز، ۵۲ روز جمعه، ۲۵ روز تعطیلات رسمی تقویمی، حدود ۲۵ تا ۳۰ روز تعطیلات غیر رسمی نظیر بیبرقی، بیگازی، آلودگی هوا، ۱۰ تا ۱۲ روز پلمپ به دلیل چالشهای مالیاتی، بدحجابی، شهرداری و ...، مشکلی برای کسب و کار چنین نخبه اقتصادی ایجاد نکند و ایشان در تمام ۳۶۵ روز سال میتوانند به درآمد روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومانی امیدوار باشد.
تازه این نخبه اقتصادی در چنین شرایطی موفق به پوشش سود بانکی شده و نه سودی که بابتش ریسکهای سرمایهگذاری و دردسرهای تجاری موجود در ایران را پذیرفته است. حالا شما بگویید آیا هیچ عقل سلیم و انسان عاقلی چنین قیمتهایی را تائید میکند؟
چگونه ممکن است قیمت هر متر مسکن در تهران، پایتخت کشوری با کمارزشترین پول جهان، معادل قیمت یک متر مسکن در آمریکا و یا کشورهای توسعه یافته اروپایی باشد؟
بله بازی املاک مدتهاست که به پایان رسیده است.
کسب و کارهای خردی که یکی پس از دیگری نابود میشوند
وقتی صحبت از سرمایهگذاری میشود، تنها سرمایهگذاران بازار بورس، املاک، کارخانهدارها و صاحبان کارگاههای تولیدی منظورمان نیست، طیف بزرگی از سرمایهگذاران ریالی یا ارزی، همان مغازهداران و صاحبان کسب و کارهای خردی هستند که اتفاقا در چرخه اقتصادی نقشی با اهمیت دارند.
اگر فرض کنیم که بیش از ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار واحد صنفی در کشور وجود داشته و از این تعداد ۶۰۰ هزار عدد مربوط به کسب و کارهای خانگی باشد، بیتردید متضررترین و آسیبدیدهترین سرمایهگذاران سال ۱۴۰۳ به ویژه در نیمه دوم سال، صاحبان کسب و کارهای خرد هستند.
شاید صحبتهای هیچ اقتصاددان و کارشناسی نتواند عمق فاجعه را بهتر از پیادهروی در بازارهای بزرگ، پاساژها و مغازههای کوچک و بزرگ تشریح کند. به عبارتی هرگاه از دیدن وضعیت اسفناک سهام خریداری شده و قرمزی هر روزه بازار سرمایه کشور به تنگ آمدید کافی است خودتان را به جای مغازهداران و کاسبان، خلوتی مرگبار مغازههایشان چند روز مانده به عید و نحوه تامین منابع چکهای اردیبهشت ماهشان تصور کنید.
و، اما سرمایه گذاران بازار طلا و دلار:
میدانیم که ممکن است بسیاری از شما مخاطبان عزیز بورس نیوز، به سرعت رشد بیش از ۶۰ درصدی و بازدهی ۱۰۰ درصدی طلا و سود سرمایه گذاران در این بازارها را در ذهن مرور کنند، اما احتمالا شما بهتر از ما میدانید که اولا خرید طلا و دلار پیش از آنکه سرمایهگذاری باشد، راهی برای فرار از سرمایه گذاری است و ثانیا بعید میدانیم شخصی که داراییهایش را به صورت دلاری نگهداری میکند، از بازده ۵۰ درصدی دلار طی ۲ سال و آن هم با تورمهای سالانه ۴۰ تا ۵۰ درصدی چندان خوشنود باشند.
به چندین دلیل بازار طلا نه آنقدر بزرگ است که بتواند سرمایههای زیادی را به خود جذب کند و نه آنقدر امن است که سرمایهگذاران شجاعت سرمایهگذاریهای کلان را در آن داشته باشند. شاید بازار طلا برای سرمایهگذاران خرد و با سرمایه اندک بازاری مناسب باشد، اما بعید است درصد یا تعداد بالایی از سرمایه داران بزرگ کشور، حجم بالایی از سرمایههایشان را صرف خرید طلا و نگهداری آن کرده باشند.
پولهای مشکوک و منابع ناشی از اختلاسها و زدوبندهای بزرگ در سالهای گذشته احتمالا به صورت دلار خارج و صرف خرید املاک در کشورهایی مثل ترکیه، گرجستان، کانادا و قبرس شمالی شده است. سایر سرمایهگذاران بزرگ هم یا به طور گسترده در املاک سرمایه گذاری کردهاند یا همان کارخانهدارانی هستند که این روزها از شرایط مناسبی برخوردار نیستند؛ بنابراین اطمینان داشته باشید که تب و تاب خرید طلا عمدتا در میان سرمایهگذاران خرد و گنجشکروزی است و نه در میان سرمایهداران بزرگ.
به مشتری پلتفرمهای فروش آنلاین طلا و خریداران یونیتهای صندوقهای طلا نگاهی بیندازید، به نظر شما این عزیزان از سرمایهگذاران و سرمایهداران کلان کشور هستند؟ کدام سرمایهگذار بزرگی حاضر میشود هفتهای ۵۰.۰۰۰ تومان طلا خریداری و آن را ذخیره کند.
باور بفرمایید پلتفرمهای خرید و فروش طلا هم صرفا سرمایه گذاران خرد، کارمندان و کارگران را هدف قرار دادهاند و نه سرمایههای کلان را.
به عنوان مثال فرض کنید که شما مبلغ ۶۰ میلیارد تومان نقدینگی برای سرمایهگذاری دارید. چند نفر را میشناسید که حاضرند چنین مبلغی را در طلای آب شده یا سکههای پیشفروش شده بانک مرکزی سرمایهگذاری کند. کافی است بدون در نظر گرفتن ریسکهای نگهداری، امنیتی، سرقت، تقلب و ...، دو سوال را در ذهن مرور کنید:
۱- پس از فروش سکههای پیش فروش شده و ثبت اسامی خریداران و فروشندگان سکههای طلا، اقدام بعدی دولت چه خواهد بود؟ مالیات بر عایدی خریداران؟ قطع کامل یارانهها و طبقه بندی این افراد در سطح افراد برخوردار؟ و...
۲- اگر فرض کنیم بسیاری از خریداران یونیت صندوقهای طلا و گواهیهای سکه طلا، روی ورشکستگی و بحرانهای نامیمون داخلی شرط بستهاند، آیا با کلپس (نکول یا ورشکستگی)، دولت، بانک مرکزی و صندوقهای طلا بر تعهدات خود متعهد میمانند یا سرمایههای مردم تبدیل به چند تکه کاغذ بی ارزش خواهد شد؟
سخن آخر در آخرین سوژه هفته سال ۱۴۰۳:
امیدواریم که هیچ گاه شاهد تکرار سال ۱۴۰۳ و شرایط خجالت آورش نباشید. سال ۱۴۰۳ را فراموش کرده و به استقبال سال هیجان انگیز ۱۴۰۴ بروید.
"یادتان باشد انسان با امید زنده است البته اگر از گرسنگی نمیرد"







