عزا به کوچه "کارگزاریهای بورس" هم رسید
شاید بسیاری از شما خوانندگان و مخاطبان رسانه بورسنیوز، دل خوشی از شرکتهای کارگزاری بورس نداشته باشید. نحوه و شرایط عجیب شارژ اعتبار حسابها به ویژه در بازارهای صعودی، رویکرد بعضا ناجوانمردانه تسویه اعتبارات اعطایی به خصوص در بازارهای نزولی، سوء استفاده از نحوه محاسبه نرخ بهره اعتبار، سطح پائین خدمات قابل ارائه به مشتریان و ...، تنها برخی از موضوعات و منازعات همیشگی سرمایه گذاران و کارگزاران بازار سرمایه میباشد.
درست در شرایطی که بسیاری از سرمایه گذاران و سهامداران اعتباری برای خروج از لیست مارجین کال کارگزاریها، ناچار به شناسایی زیانهای هنگفت در ماههای گذشته گردیده اند، صورتهای مالی منتشر شده بسیاری از شرکتهای کارگزاری، حاکی از شرایط وخیم و پایان تب و تابهای موجود در این صنعت میباشد.
باورش دشوار است، اما کارگزاریهایی که معمولا در فروش سهام مشتریان اعتباری مارجین کال شده رحمی ندارند، این روزها درگیر تامین مالی برای پرداخت حقوق و دستمزد پرسنل شان میباشند. ظاهرا پس از چند سال، بالاخره عزا به کوچه کارگزاریها هم رسیده و اکنون سرمایه گذاران خرد، تنها متضرران و سوخت شدگان شرایط بحرانی بازار سرمایه نمیباشند.
البته با توجه بر حجم معاملات پائین، رکود چشمگیر معاملات به واسطه تحدید هر روزه دامنه نوسان، کاهش و افت معنادار قیمت بسیاری از سهام و ...، پیش بینی شرایط وخیم و ناامید کننده شرکتهای کارگزاری در سال ۱۴۰۳ دور از ذهن نبود، اما انتشار صورتهای مالی برخی از کارگزاریهای بزرگ و مطرح در روزهای اخیر نشان داد که ناقوس مرگ در این صنعت، از سال گذشته به صدا درآمده است.
گزارش چهارشنبههای داغ این هفته را به بررسی وضعیت ناگوار کارگزاریها به عنوان اصلیترین نهادهای مالی بازار سرمایه کشور اختصاص میدهیم.
برای آنکه بیشتر در جریان شرایط به وجود آمده در صنعت کارگزاری کشور قرار گیرید، بد نیست به مقدمه و تاریخچهای از عقبه و تب و تابهای کارگزاریها در سالهای گذشته بپردازیم.
اعتماد به نفس کاذب کارگزاریها در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹:
برای بسیاری از فعالین بازار سرمایه و حتی فضای اقتصادی کشور، سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، سالهایی به یاد ماندنی همراه با خاطرات تلخ و شیرین میباشد. صنعت کارگزاری و شرکتهای این حوزه نیز به لطف رشد فزاینده قیمت سهام، افزایش حجم و ارزش معاملات در آن سال ها، به چنان اعتماد به نفس کاذب و توهمات ذهنی مختلفی دچار شده بودند که خدمات فشل و ساختارهای ناقص سازمانی خود را، همسطح با کارگزاران و نهادهای مالی بزرگ جهان نظیر vanguard و GP Morgan میپنداشتند.
شرکتهای زیان دهی که سالهای سال در دست مالکان و صاحبانشان باد کرده بودند و هیچ خریداری برای آنها پیدا نمیشد، در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱، با پیشنهادات قیمتی خرید چند ده میلیارد تومانی برای مجوزهایشان روبرو شده بودند.
مالکان کارگزاریهای فشل دهه ۹۰ کشور، که حتی از پس پرداخت حقوق و دستمزد پرسنل خود هم بر نمیآمدند، تنها در طول ۲ سال و به لطف لاینهای اعتباری بانکها و نرخهای بهره پایین، سودهای شخصی کلانی به جیب زدند و درآمدهای چند ده میلیارد تومانی ناشی از افزایش حجم معاملات را در کارگزاری هایشان شناسایی کردند.
آش آنقدر شور شده بود که سهامداران همان کارگزاریهایی که تا سالهای گذشته در به در به دنبال مشتریان و خارج شدن از بازار سرمایه کشور بودند، به پیشنهادهای زیر ۶۰ تا ۷۰ میلیارد تومانی بابت خرید مجوز کارگزاری هایشان نگاه نمیکردند و بعضا خود را در قامت وارن بافت و سایر بزرگان مالی جهان میپنداشتند.
رقابت شدید در افزایش شعب، استخدام گروه گروه نیروهای جامانده در بازار کار، صرف هزینههای عجیب در تبلیغات و نمایشگاه ها، خرید وسایل نقلیه و اجاره املاک لوکس در نقاط لاکچری شهرها و ...، تنها بخشی از تبعات توهم این بزرگمردان بازار مالی ایران بود.
دوستان و مدیرانی که در اکثر سالهای دهه ۹۰، حقوق و دستمزد پرسنل و مبالغ رهن دفاتر کارگزاری هایشان را از محل اخذ وام بانکی رفع و رجوع میکردند در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به چنان اعتماد به نفسی دست یافته بودند که در اوضاع فشل آن روزهای اقتصاد و بازار سرمایه، دایعه پذیرش در بازار بورس را هم داشتند.
البته نمیدانیم منتفی شدن این موضوع حاصل نبوغ مدیران آن روزهای سازمان بود و یا اقبال خوش سرمایه گذاران بازار بورس، ولی هر چه بود خطر از بیخ گوش بازار سرمایه کشور گذشت. در آن دوران به خاطر داریم که عدهای از کارشناسان مدام احتمال وقوع چنین روزهای خفت باری را برای بازار سرمایه به این عزیزان گوشزد میکردند با این حال تب تند بازار سرمایه کار را به جایی رسانده بود که هر یک از مالکان کارگزاریها، خوابی چند صد میلیارد تومانی برای ارزش گذاری سهام خود دیده بودند.
به هر حال آرزو بر جوانان عیب نیست و البته که بازار سرمایه هم جای فروش آمال و آرزوهای بنگاههای تجاری است.
شاخکها تکان خورد: سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱
دیدن خوش شانسیها (البته همه میدانیم که بسیاری از دستاوردهای مالی دوستان و مدیران کارگزاریها در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ تنها به دلیل شایستگیهای علمی و نبوغ بالای این عزیزان بود و هر گز تصور نکنید استفاده نامحدود از لاینهای اعتباری بانکی در کارگزاریهای سایر دوستان، یا ساخت و پاختهای مالی (اعم از هزینههای بازاریابی و ...) و حتی شرکت در پروژههای سفته بازی به واسطه در اختیار قرار دادن اعتبار به رفقای نزدیکشان، خدایی ناکرده منجر به بهبود شرایط مالی آنها شده است) و شرایط مالی مدیران کارگزاریها، بسیاری از فعالین بازار سرمایه و افراد سودجو را به این فکر فرو برد که استفاده از لاینهای اعتباری کارگزاریها میتواند لذتهای جاودانهای داشته باشد.
پس گروهی به راه افتادند تا مجوز برخی از کارگزاریهای کوچک را خریداری کنند و برای خود کاسبی جدیدی را آغاز نمایند. در این بین، توهمات ذهنی، عایدات مالی چشمگیر و بدقلقی مالکان کارگزاریهای کوچک که تا دو سال قبل فروش شرکتهایشان را به همه پیشنهاد داده بودند، منجر به پیشنهاد قیمتهای نجومی به این گروه شده بود.
در همین اثنا، ناگهان داستان انحصار در صنعت کارگزاریها و متوسل شدن به قدرت و شهامت مثال زدنی دهقان دهنوی، جناب عشقی و اعطای مجوز کارگزاریهای جدید مطرح شد. شاید یکی از اقدامات به یاد ماندنی این عالیجنابان (البته به غیر از ماجرای وام ۴ درصدی جناب عشقی) اعطای مجوز کارگزاریها و شکستن انحصار ایجاد شده در این صنعت آنهم پس از ۱۲ سال میباشد.
۱۰۰ میلیارد تومان سرمایه ناقابل و ۵۰۰ متر ملک تحت مالکیت:
همانگونه که گفته شد بالاخره و پس از سالها، مجوز تاسیس کارگزاریها صادر شد. سرمایهای ۱۰۰ میلیارد تومانی و مالکیت ساختمانی ۵۰۰ متری که بسیاری از متقاضیان را از تب خرید، به عقب نشینی وادار کرد. با این حال بسیاری از متقاضیان سمج و خوش باور هم بودند که با ۱۰۰ میلیارد تومان، ساختمانی ۵۰۰ متری خریدند تا جواز تاسیس کارگزاریهایشان را بگیرند و به اصطلاح از غافله عقب نمانند.
سال ۱۴۰۲ تا ...: " همه به دنبال بوی کباب بودند که... "
بعید میدانیم سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ هم از یاد فعالین صنعت کارگزاری برود. عدهای که آن روزها با پرداخت قیمتهای ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تومانی مجوز کارگزاریها را خریداری کردند تا بلکه از فرصتهای اعتباری استفاده لازم را ببرند، عدهای که دلشان به عدم اعطای مجوز کارگزاریهای جدید خوش بود، عدهای که ۱۰۰ میلیارد تومان پول ناقابل را صرف خرید ساختمانی ۵۰۰ متری کردند و اکنون مشغول به پراندن پشه از میزهایشان هستند، عدهای که در هر کوره دهاتی نمایندگی زدند و تا دلتان بخواهد نیرو جذب کردند، همه و همه امروز شرایط متفاوتی را تجربه میکنند.
میدانیم که رکود و وضعیت بد در هر صنعت و کسب و کاری به وجود میآید و کاملا طبیعی است که صنعت کارگزاری هم گرفتار چنین رکودی باشد، اما تعدیل نیروی گسترده در کارگزاریها، دستکاری نرخ بهره اعتبار مشتریان، افزایش پیشنهاد فروش مجوز کارگزاریها چندان زیبنده فعالین تحصیلکرده و همه چیزدان این صنعت نیست.
شاید اگر کمی وجدان داشته باشیم، استفاده از بخشی از سودهای کلان چند صد تا چند هزار میلیارد تومانی سالهای قبل، مانع از تعدیل گسترده نیروی انسانی و تعطیلی تعداد زیادی از شعب کوچک در شهرستانها گردد.
با کارگزاریهای جدید تاسیس که بخش عمدهای از سرمایه ۱۰۰ میلیارد تومانی خود را صرف خرید ساختمان کرده اند و این روزها به دلیل مشکلات نقدینگی در پرداخت حقوق و دستمزد حداقل تعداد کارمندان هم مشکل دارند، کاری نداریم، اما باورکنید انصاف نیست که کارگزاریهای بزرگ با اولین چالش نقدینگی، بسیاری از کارمندان و فارغ التحصیلان کشور را از کار بیکار کنند.
بد نسیت چند نمونه کوچک از صورتهای مالی برخی شرکتهای کارگزاری کوچک و بزرگ در سال ۱۴۰۲ را ببینید تا بیشتر متوجه عمق فاجعه گردید.
بزرگترین کارگزاری کشور: کارگزاری مفید
شاید مشاهده افت چشمگیر و ۹۵ درصدی سود خالص کارگزاری مفید در سال گذشته، برای توضیح کامل وضعیت این صنعت کافی باشد.
البته اوضاع وخیم وقتی ملموستر میگردد که بدانید سود کارگزاری مفید در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۲۴۰۰ میلیارد تومان و ۱۶۴۰ میلیارد تومان بوده است. به عبارتی کافیست سود و قدرت پول ۲۴۰۰ میلیارد تومانی سال ۱۳۹۹ این شرکت را با سود و قدرت پول ۵۶ میلیارد تومانی سال ۱۴۰۳ مقایسه کنید تا کمی از عدم پذیرش کارگزاریها در بازار بورس خوشحال شوید.
البته این افت درآمد تنها مربوط به کارگزاریهای بزرگ نیست، چرا که کارگزاریهای کوچکتر و با سرمایهای ۱۷۰ میلیارد تومانی هم نتوانستند سودی بیش از ۲ میلیارد تومان بدست آورند. (نگاهی به صورت مالی کارگزاری نقش جهان هم میاندازیم)
راستی پیش بینی شما از شرایط مالی سال ۱۴۰۳ کارگزاریها چیست؟ به نظر شما با حجم معاملات ۱۰۰۰ میلیارد تومانی روزانه و تحدید هر روزه دامنه نوسان، چند شرکت کارگزاری زیانهای مالی را در سال ۱۴۰۳ به ثبت میرسانند؟
بورسنیوز، رسانه تخصصی بازارسرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشنشدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ افراد و نهادهای ذکر شده در مطلب را دارد.
این هم از دولت چهاردهم !!!!!!!!
رانت خواران ، کاسبان تحریم، دلالان ارز ، سکه ، طلا، خودرو و ..... خدا خدا می کنند که جنگ اسرائیل با لبنان حالا حالاها ادامه داشته باشه . چون سود خوبی برای آنها داشته .
ضمن تشکر از این گزارش جامع و مفید و ضروری، متاسفانه در بازار کسب و کار کشورمان، در هر نوع و صنف آن، فساد و سواستفاده و بهره مندی از رانت ببداد می کند. همیشه اینطور بوده که متضرر اصلی قشر متوسط به پایین بوده اند که چاره ای جز گرفتار شدن در دام شیادان دولتی و مافیای قدرت و ثروت ندارند. اعتماد به وعده های دروغین مسئولین وقت اقتصادی کشور که تنها مزیت شان برای تکیه کردن بر صندلی های نان و آب دار مناصب قدرت، صرفا وابستگی شان به یکی از جریانات سیاسی حاکم، خواه اصلاح طلب و خواه اصولگرا بوده است، نتیجه ای جز فشل بودن بازار سرمایه البته برای ضعفا ندارد.
سودهای کلانی که کارگزاری ها از ناحیه این آشفته بازار نصیب خود کرده اند، عقبه ای محکم و قوی برای آنان درست کرده است که شکایت آنان از وضعیت رکود بازار هیچ دلسوزی و اشک ریزی ندارد. آنان دقیقا می دانند که هر زمان سرمایه خود را چگونه بکارگیرند که حداکثر بهره وری از آن را داشته باشند.
رشد قارچ گونه تعداد کارگزاری ها هم مثل رشد انواع بانک ها و بیمه ها در سال های اخیر است، هر جا بوی کباب می آید، فرصت طلبان با شامه تیزی که دارند جمع خواهند بود و حتی اجازه استشمام آن بو را به اغیار نمی دهند چه رسد به اینکه کسی خارج از دایره آنان بخواهد بر سر این سفره بنشیند و کمی از طعامش را تناول کند.
برخی از اینان رفیقان قافله و شریکان دزدند که هم از توبره می خورند و هم از آخور. انشاالله بساط کثافت کاری و فساد این صنف هم جمع شود، زالوصفتانی که از خون مردم زحمت کش قشر پایین ارتزاق می کنند و هر روز فربه تر از دیروز می شوند وقتش رسیده که همانند زالو که چاق و چله می شود از محل مکیدن خون سقوط کنند و با پاشیدن مشتی نمک به زندگی آنان خاتمه داد.
به جز این اقدام که آن هم در راستای تقویت صاحبان سرمایه کلان و محدود سازی ضعفاست، هیچ اثر مثبتی که نفع عام داشته باشد، دیده نمی شود.
شرایط بورس نباید ابن طور باشه مثلا یه نماد تقاضای زیاد داشت همین طوری سوری بره بالا
شرکت ها باید در عما اون سودی رو که در ماه یا سال و مقدار رشدی که اجناس طی سال بالا میرن اون طوری سهامدار سرمایه اش بره بالا
تا این وضعیت هست بورس رو هیچ کسی نمیتونا دریت کنه
بعنوان بک سهامدار خرد خوشحالم که سرانجام کارگزارهای مفتخور هم طعم ضرر را چشیدن. کارگزارهایکه که سودشان از جیب همین سهامداران خرد متضرر 4 ساله تامین شد ولی حتی یکبار یکی از این کارگزاریها صدایشان در حمایت از سهامدار خرد در نیامد.بله کوه به کوه نمیرسه ولی ادم چرا! این همه دولت و حقوقیهای دولتی و مدیران دولتی به سهامدار خرد ضرر زدن چه با صدور بخشنامه چه با قایم کردن بخشنامه چه با ریزش دستوری چه با خوردن سود شرکتهای بورسی چه با ....ولی این کار گزاریها هیچ حرکت یا حرف اعتراضی ازشون در نیامد حالا بخورین نوش جونتون. عقل که در سر نباشد جان در عذاب است.
درثانی، هدف باید ثابت نگهداشتن حباب و یا تورم و یا تناسب یک به یک با انس جهانی باشد که با افزایش عرضه در قیمت مشخص انجام می گیرد و نه قیمت حراجی.
اگر مافیای پشت پرده درصدد به سقوط کشاندن بیشتر ارزش ریال و یا افزایش تورم است که بحث دیگری است.
۶ میلیون ظرف ۷ روز، رفته روی قیمت سکه که یعنی ۱۵ درصد یا کمی بیشتر از سه برابر افزایش ۵ درصدی قیمت انس جهانی که اثر نامطلوبش بر مردم و شرکتهای استخدام کننده مردم، تا چند ماه دیگر مشخص می گردد. اگر ۵ درصد به قیمت انس جهانی اضافه شد، از آن طرف بیش از ۵ درصد بقیمت سهام شرکتهای بزرگ جهانی اضافه شد، اما سهام شرکتهای ایران، ساقط شد و در حد کاغذ پاره برای سرکار گذاشتن پرسنل شرکتها تبدیل شده است.
بعبارت دیگر، تا قرار باشد که مافیا یا نفوذی ها، روزی ۱ تا ۲ میلیون بقیمت سکه اضافه کنند تا باعث سقوط بورس و اسقاط ریال شوند، هیچ امیدی به رشد واقعی نخواهد بود.
در عمل، بانک مرکزی مستقل از مافیا نیاز است که افزایش قیمت طلا را در حد انس جهانی نگه دارد و نه ۳ تا ۴ برابر آن.
بازارهای در دسترس عموم، حتی طلا، به ضرر-رسان تبدیل شده اند و برای رسیدن به سود باید یا وارد بازارهای خارج از ایران و یا بازار ارز دیجیتال شد.