خیلی به تحلیلهایتان پایبند نباشید، اینجا هیچ چیز تحلیل پذیر نیست
بورس نیوز:
متاسفانه بر خلاف نامگذاریهای خوشبینانه و امید بخشی که در ابتدای هر سال شاهد آن هستیم، آنچه از چند روز پس از عید نوروز تا انتهای سال در فضای اقتصادی و صنعتی کشور شنیده میشود، عبارات و کلماتی نگران کننده و تاسف بار است.
شوربختانه بر خلاف نام گذاریهای پرمحتوای سالانه نظیر "مهار تورم و رشد تولید در سال ۱۴۰۲"، "تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین در سال ۱۴۰۱"، "تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها در سال ۱۴۰۰" و ...، آنچه سالهای گذشته را برای مردم متمایز کرده است، افزایش چشمگیر تورم، خروج دانشمندان و کارآفرینان از چرخه تولید، بی ارزش شدن مداوم پول ملی و البته کاهش هر ساله تولید است.
به عنوان مثال درست در سال ۱۴۰۳ که با عنوان "جهش تولید با مشارکت مردم" نامگذاری شده است نه تنها خبری از جهش تولید نیست بلکه شاهد کاهش تولید هم میباشیم.
به عبارتی نامهای منتسب به هر سال را شاید تنها در سربرگهای بانکها و نهادهای دولتی ببینید و یا در مصاحبه چندتن از دولتمردان آنهم در فروردین ماه بشنوید، اما آنچه پس از فروردین ماه از مسئولین و حکمرانان کشور میشنوید، کلمات پر کاربردی نظیر: تورم، نرخ دلار، تحریم، کسری بودجه، کمبود مسکن، افزایش قیمتهای ناعادلانه و ... است.
در این راستا و به لطف سبک مدیریتی برجسته دولتمردان و مسئولین کشور، این روزها هیچ عبارتی را به اندازه "ناترازی" نمیشنویم.
"ناترازی در مبادلات تجارت خارجی"، "ناترازی در صنعت برق"، "ناترازی در صنعت گاز"، "ناترازی در تولید بنزین"، "ناترازی در تعداد اعضای هیات علمی دانشگاهها"، "ناترازی در تعداد مدارس"، "ناترازی بانکها"، "ناترازی بازار کار"، "ناترازیهای زیست محیطی"، "ناترازی بودجه دولت"، "ناترازی صندوقهای بازنشستگی" و چندین و چند ناترازی دیگر، که هر یک با خود معضلات بزرگی را به همراه داشته است.
مشخص نیست چگونه کشوری که تنها یک درصد از جمعیت جهان و ۱۲ درصد از منابع جهان را دارد، مدیریت کردهایم که کار به این حجم از ناترازی رسیده است. از این رو، سوژه این هفته را به عبارت پرتکرار و تاثیرگذار ناترازی میدهیم چرا که این موضوع به یکی از مهمترین مباحث مطرح در فضای اقتصادی و صنعتی کشور تبدیل شده است.
در این مملکت و بازار سرمایه اش هیچ چیز قابل پیش بینی نیست
احتمالا همانگونه که بسیاری از خوانندگان و همراهان همیشگی بورس نیوز مطلع هستید، یکی از پرطرفدارترین و شاخصترین روشهای تحلیل سرمایه گذاری در بازار سرمایه، تحلیل بنیادی و محاسبه سود شرکتها با استفاده از شاخصهای استخراجی از وضعیت کلان اقتصاد کشور، تورم و نرخهای دلار، روند قیمت کالاهای جهانی و داخلی، وضعیت صنایع و در انتها صورتهای مالی شرکتها ست.
علی رغم پیچیدگیهای این سبک تحلیل و نیاز به بهره مندی از سطح بالایی از دانش در حوزه اقتصاد، صنایع، حسابداری و بازار سرمایه، تحلیل بنیادی همچنان بهترین و کاربردیترین روش برای سرمایه گذاران بلند مدت در بازارهای مالی است.
متاسفانه علاوه بر تمام پیچیدگیهای موجود در تحلیل بنیادی و علوم مرتبط با آن، تحلیل بنیادی در ایران یکی از دشوارترین، مهیج ترین، شاید مضحکترین انواع تحلیل است. (البته این موضوع به معنای عدم استفاده از این تحلیل نیست و نگارندگان و بسیاری از سرمایه گذاران بزرگ بازار سرمایه کشور تنها بر اساس این روش سرمایه گذاری میکنند)
بگذارید کمی بیشتر در خصوص دشواریها و البته هیجانات موجود در تحلیل بنیادی در فضای بازار سرمایه ایران صحبت کنیم. بیایید تصور کنیم که شما تصمیم به سرمایه گذاری بلند مدت در سهام دو شرکت فعال در صنعت پتروشیمی و داروسازی کشور میگیرید و حالا قرار است مقادیر تولید سالانه شرکت ها، مقادیر فروش صادراتی و داخلی و همچنین نرخهای فروش را برای بدست آوردن درآمدهای کل شرکت پیش بینی کنید.
همچنین میبایست پیش بینی کنید که خریداران شما در داخل و خارج کشور چه کسانی و چه موقعیتهایی دارند و آیا فروش شما با تهدیدات بالقوهای مواجه است یا خیر.
این تازه یک طرف ماجراست چرا که پیش بینی نحوه و میزان تامین مواد اولیه، نرخ مواد اولیه، تامین کنندگان مواد اولیه، نرخ تامین مالی و هزینههای مالی، سرفصلهای حقوق و دستمزد، استهلاک، حمل، هزینههای فروش، عمومی و اداری، مالیات و ...، نیز از محاسبات ضروری برای پیش بینی سود سالانه، قیمت منصفانه و در نهایت مقایسه با نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران (شامل تورم، نرخ بهره بدون ریسک و ...) میباشد.
به نظر شما برای چنین پیشبینیهای متعددی با چه چالشهایی مواجه هستید؟
بیائید چند سوال و برخی چالشهای محسوس این روزها را بررسی کنیم:
از درآمدها شروع کنیم
آیا بحران ناترازی انرژی اجازه تولید ظرفیت عملی شرکت را میدهد؟ آیا فعالیت شرکتها به دلیل کمبود برق در تابستان و نبود گاز در زمستان با کاهش جدی مواجه خواهد بود؟ چند ماه تعطیلی و عدم تولید را برای شرکتها در نظر میگیرید؟
دلار را با چه نرخی در محاسبات وارد کنیم؟ رئیس جمهور، رئیسی است و قرار است علی رقم تورم ۴۰ درصدی کشور، دلار را در قیمت ۶۰.۰۰۰ تومان نگه دارد و یا پزشکیان است که در چند ماه دلار ۶۰.۰۰۰ تومانی را به ۸۵.۰۰۰ میرساند؟ آقای همتی همان منتقد افزایش نرخهای دلار در دوره رئیسی است و یا همتی این روزها، که حتی نرخ دلار ۸۵.۰۰۰ تومانی هم به او ربطی ندارد؟ پس از صادق ۱ و ۲، تکلیف صادق ۳ چه میشود؟ با ترامپ مذاکره میکنیم یا جناب کوچک زاده بدشان میآید؟
منتظر تحریمهای جدیدی باشیم یا خیر؟ آیا چین همچنان محصولات پتروشیمی تولیدی ما را خواهد خرید یا سعی بر راضی نگهداشتن ترامپ و حفظ مراودات تجاری گسترده اش با آمریکا دارد؟ آیا دولت به عنوان خریدار داخلی محصولاتی نظیر اوره و انواع داروها (از طریق بیمهها و ...) پولی برای پرداخت به شرکتها دارد و یا خبری از نقدینگی و پولی برای تامین مواد اولیه نیست؟
هزینهها چه؟
کافیست همین موضوع ساده نرخ گاز خوراک و سوخت پتروشیمیها را بررسی نمائید. باور کنید این موضوع قرار است هر سال تکرار شود. یک سال شرکتها در مقابل دولت و مجلس قرار دارند و یک سال در مقابل پتروشیمیهای مبین و فجر.
نرخ تسهیلات بانکی و وامهای سرمایه در گردش چه میشود؟ نرخ ارز تخصیصی به شرکتهای داروسازی چند تومان است؟ ۴.۰۰۰ تومان؟ ۲۸.۰۰۰ تومان؟ ۳۸.۰۰۰ تومان؟ نیمایی؟ توافقی؟ آزاد؟ از مالیات چه خبر؟ چه خوابی برای مالیات میبینند؟ راستی این شرکتها وامهای ارزی هم دارند؟
تازه پس از پیش بینی تمام آیتمهای درآمدی و هزینهای باید منتظر ماند و دید نگاه حاکم بر بازار سرمایه کشور چگونه است. عشقی و وامهای میلیاردی اش رئیس است و یا صیدی و سهمهای ۱ دلاریاش؟ باید در انتظار سرمای بازار عشقی باشیم یا داغی بازار صیدی؟ هر هفته یک عرضه اولیه داریم یا هر یک سال یک عرضه اولیه؟ با اوراق دولتی با نرخ ۳۰ تا ۳۵ درصد چه میکنید؟
ناترازیهای برق، گاز و بودجه دولت را هم به سرفصل تحلیلی خود اضافه کنید
با تمامی این تفاسیر اگر سر شما هم به مانند ما، برای تحلیلهای اقتصادی و نگاه بنیادی به بازار سهام درد میکند، یادتان باشد از این پس در تحلیل هایتان، ناترازیهای انرژی و احتمال افزایش تعطیلیهای دورهای شرکتها را هم اضافه کنید، چرا که با نگاهی ساده به اطلاعیههای کدال میتوان دید که بسیاری از تولید کنندگان بزرگ کشور، این روزها با ظرفیت هایی، بسیار پائینتر از ظرفیتهای معمول خود فعالیت میکنند.
سخن آخر
خلاصه آنکه خیلی به تحلیل هایتان پایبند نمانید، چرا که در این مملکت و بازار سرمایه هر روز یک اتفاق جدید خواهید دید. معضلات و چالشهای بازار بورس آمریکا اختراع تراشهها و تکنولوژیهای جدید است و چالشهای بازار سرمایه ما در حد وامهای عشقی و بخاریهای تک شعله صیدی.
همچنین به صحبتهای و اظهارات مضحک برخی از کاسبانی که به اسم تحلیل شما را سرکیسه میکنند هم، چندان اعتماد نکنید. برخی از این دوستان همان نقش رمالهای حاضر در اجتماع را بازی میکنند که قرار است شما را با وردی ارزان قیمت ثروتمند و یا همسرانتان را مجذوب شما نمایند. در انتها شما میمانید و سهامی که تا آخر عمر به پای هم پیر میشوید.
بورس نیوز، رسانه تخصصی بازار سرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشن شدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ افراد و نهادهای ذکرشده در مطلب را دارد.